مسعود فقیهی؛ محمدنور رحمانی؛ نادرقلی قورچیان؛ کلثوم نامی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد شایستگیهای کارآفرینی هنرستان های استان هرمزگان انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است. به همین منظور تعداد 11 نفر از خبرگان دانشگاهی و افراد صاحب نظر مطلع نسبت به موضوع با راهبرد نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل اشباع نظری انتخاب شدند و به صورت ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد شایستگیهای کارآفرینی هنرستان های استان هرمزگان انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است. به همین منظور تعداد 11 نفر از خبرگان دانشگاهی و افراد صاحب نظر مطلع نسبت به موضوع با راهبرد نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل اشباع نظری انتخاب شدند و به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. از روش کدگذاری سه مرحله ای جهت تجزیه و تحلیل یافته های مصاحبه ها استفاده شد. به منظور حصول اطمینان از روایی پژوهش، از راهبرد چند سویه نگری منابع داده ها و بررسی توسط اعضاء (مصاحبه شوندگان) و جهت محاسبه پایایی، از روش پایایی بازآزمون و پایایی بین دو کدگذار استفاده شد. با پیاده سازی محتوای مصاحبه ها و تحلیل مقدماتی آن ها، کدهای اولیّه شناسایی گردید و سپس به منظور دستیابی به مقوله های اصلی کدهای مشابه در طبقه ای خاص جای گرفتند. در پایان برای هریک از طبقات عنوانی مناسب که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب گردید. نتایج این پژوهش به استخراج چهار مقوله اصلی به عنوان ابعاد شایستگی های کارآفرینی هنرستان ها منجر شد که عبارتند از: شایستگیهای شخصیتی (فردی)، شایستگیهای مدیریتی و رهبری، شایستگیهای فنی _ تخصصی و شایستگیهای فرهنگی.
حسین حافظی؛ محمود اکرامی؛ نادرقلی قورچیان؛ محمدرضا سرمدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف برازش مدل ریاضی-ساختاری تجاریسازی دانش در دانشگاه پیامنور انجام شد. روش پژوهش، کمی و مبتنی بر همبستگی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی اعضای هیئتعلمی و دانشجویان دکتری تخصصی دانشگاه پیامنور بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای متناسب طی دو مرحله: ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف برازش مدل ریاضی-ساختاری تجاریسازی دانش در دانشگاه پیامنور انجام شد. روش پژوهش، کمی و مبتنی بر همبستگی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی اعضای هیئتعلمی و دانشجویان دکتری تخصصی دانشگاه پیامنور بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای متناسب طی دو مرحله: مرحلهی مقدماتی (100 نفر شامل 79 هیئتعلمی و 21 دانشجوی دکتری) و مرحلهی اصلی (245 نفر شامل 194 هیئتعلمی و 51 دانشجوی دکتری) دادههای مورد نیاز گردآوری شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی 114 آیتمی پژوهشگر ساخته بود که هفت سازهی موجود در مدل پژوهش را اندازهگیری میکند. خصوصیات روانسنجی ابزار پژوهش با استفاده از رویکرد تحلیل عاملی تأییدی بر رویدادههای مرحلهی مقدماتی مورد بررسی و حمایت قرار گرفت. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها در مرحلهی اصلی نیز، ابتدا با استفاده از رویکرد غربالگری دادهها (شامل؛ نمودار جعبهای، آمارهی مهالانوبیس، آمارههای چولگی و کشیدگی تک و چندمتغیره، نمودار پراکنش)، وضعیت دادههای پرت یا دورافتاده و مفروضههای رویکرد آماری مدلسازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. سپس، با استفاده از رویکرد آماری مذکور، نحوهی برازش مدل و روابط ریاضی-ساختاری بین سازههای موجود در آن، آزمون گردید. نتایج نشان داد که مدل برازش یافتهی اولیه نیاز به اصلاحاتی در قالب حذف 8 مسیر مستقیم معنادار نشده بین سازههای آن و همچنین اضافه نمودن مسیرهای همبستگی خطاهای واریانس بین نشانگرهای سازههای درونزای مدل دارد. بدین ترتیب، مدل اصلاحشده نهایی مورد برازش کامل قرار گرفت.
حسین حافظی؛ محمود اکرامی؛ نادرقلی قورچیان؛ محمدرضا سرمدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی تجاری سازی دانش در نظام آموزش عالی از دور با مورد مطالعه قرار دادن دانشگاه پیام نور انجام شد. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری تخصصی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند نظری استفاده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی تجاری سازی دانش در نظام آموزش عالی از دور با مورد مطالعه قرار دادن دانشگاه پیام نور انجام شد. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری تخصصی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند نظری استفاده شد به گونه ای که با استفاده از 29 نفر (19 نفر از اعضای هیأت علمی و 10 نفر از دانشجویان دکتری تخصصی) داده های مورد نیاز که به اشباع نظری رسیده بودند گرداوری شد. ابزار پژوهش نیز شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از فرایند سه مرحله ای کدگذاری مبتنی بر رویکرد سیستماتیک نظریه داده بنیاد استفاده گردید. اجرای فرایند کدگذاری باز منجر به شناسایی 133 مفهوم و خلاصه سازی آنها در قالب 8 مقوله اصلی با 33 مقوله فرعی شد. سپس مدل پارادیمی مبتنی بر فرایند کدگذاری محوری در قالب شرایط علّی (قابلیت های محیطی)، شرایط زمینه ای (قابلیت های سازمانی)، شرایط مداخله گر (ویژگی های فردی دانش آفرینان، ویژگی های دانش تولید شده و مشتریان دانش)، پدیده محوری (تجاری سازی دانش)، راهبردها (طراحی و پیاده سازی مکانیسم های تسهیلگر) و پیامدها (جامعه دانش بنیان) ترسیم شد و نهایتاً مدل مفهومی نهایی پژوهش با استفاده از فرایند کدگذاری انتخابی در قالب گزارهایی که حکایت از ارتباط بین مقوله های اصلی دارد، به تصویر کشیده شد.