پروین صمدی؛ طاهره احمدی؛ پروین احمدی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی شایستگی معلم بهمثابه یادگیرنده مادامالعمر در نظام آموزشوپرورش ایران و اعتباربخشی آن انجامشده است. این پژوهش جزء پژوهشهای ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل طبقهبندی بود که در دو مرحله کیفی و کمی انجام شد. بخش کیفی با استفاده از روش سنتز پژوهی و طی شش مرحله Sandelowski and Barroso (2003) انجام گرفت. بخش کمی ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی شایستگی معلم بهمثابه یادگیرنده مادامالعمر در نظام آموزشوپرورش ایران و اعتباربخشی آن انجامشده است. این پژوهش جزء پژوهشهای ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل طبقهبندی بود که در دو مرحله کیفی و کمی انجام شد. بخش کیفی با استفاده از روش سنتز پژوهی و طی شش مرحله Sandelowski and Barroso (2003) انجام گرفت. بخش کمی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی و پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. جهت تعیین اعتبار از سه سوسازی منابع دادههای استفاده شد و ضریب آلفای کرونباخ 94/0 حاکی از پایایی ابزار در این پژوهش بود. پرسشنامه در اختیار 150 نفر از متخصصان حوزه برنامهریزی درسی و روانشناسی تربیتی قرارگرفته و دادهها با استفاده از روش تحلیل عامل تائیدی یک مرحلهای و دومرحلهای به کمک نرمافزار لیزرل تحلیل شد. شایستگی معلم در نقش یادگیرنده مادامالعمر شامل چهار بعد اصلی در بعد مکانیسم فردی، مکانیسم انگیزشی مکانیسم سواد اطلاعاتی و فناوری و مکانیسم کنشگری است. یافتههای بخش کمی حاکی از آن بود که گویههای عنصر مکانیسم فردی با بار عاملی 80/0-91/0، گویههای مجهز بودن به مکانیسم انگیزشی با بار عاملی 68/0-91/0، گویههای عنصر مکانیسم اطلاعاتی و فناوری با بار عاملی 91/0- 94/0 و نیز گویههای عنصر کنشگری با بار عاملی 85/0- 93/0 تبیینکننده معنیداری برای الگوی مذکور بوده و اعتبار آنان تأیید میگردد.
سید فاطمه زارع شیخکلایی؛ محمد جوادی پور؛ محمدرضا کرامتی
چکیده
شایستگی دیجیتالی شامل استفاده مطمئن از فناوری اطلاعات، تبادل اطلاعات و ارتباطات و مشارکت از طریق شبکههای اینترنتی میباشد. بنابراین آشنایی معلمان با شایستگیها موجب استفاده و بهرهبرداری از این مهارتها و همچنین کسب و تقویت آن میگردد. با توجه به اینکه هدف پژوهش حاضر بازنگری شایستگی دیجیتالی معلمان در عصر پساکرونا میباشد، ...
بیشتر
شایستگی دیجیتالی شامل استفاده مطمئن از فناوری اطلاعات، تبادل اطلاعات و ارتباطات و مشارکت از طریق شبکههای اینترنتی میباشد. بنابراین آشنایی معلمان با شایستگیها موجب استفاده و بهرهبرداری از این مهارتها و همچنین کسب و تقویت آن میگردد. با توجه به اینکه هدف پژوهش حاضر بازنگری شایستگی دیجیتالی معلمان در عصر پساکرونا میباشد، رویکرد پژوهش به کاربرده شده کیفی، روش پدیدارشناسی و از نوع توصیفی میباشد. بدین منظور با استفاده از فن مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته ادراک و تجربه زیسته 27 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان ساری که به صورت نمونهگیری هدفمند با شیوههای بیشینه تغییرات و ملاکمحور انتخاب شدند، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت. لازم به ذکر است که به جهت اعتباربخشی به یافتهها از روش بازبینی توسط اعضا و بررسی دو متخصص بیرونی جهت کنترل داده استفاده گردید. دادهها مبتنی بر راهبرد هفت مرحلهای کلایزی تحلیل گشت. یافتههای پژوهش در بخش مصاحبه با معلمان مقطع ابتدایی نشان داد که ادراکات معلمان از شایستگیهای دیجیتالی در عصر پساکرونا شامل 20 مضمون (سواد اطلاعاتی و دیجیتالی، ایجاد محتوای دیجیتالی، منابع دیجیتال، مهارتهای فناوری و اطلاعات، ارتباطات و همکاری دیجیتالی، تعامل دیجیتالی، فعالیت تیمی دیجیتال، تشریک مساعی دیجیتالی، خلاقیت و نوآوری دیجیتال، توانمندسازی فردی، قدرت استنباط، کنش رفتاری دیجیتالی، آموزش و یادگیری، اداره کلاس، روشهای تدریس مبتنی بر شرایط دیجیتال، ارزشیابی دیجیتالی، حل مسئله دیجیتالی، ایمنی و حفاظت داده و محیط دیجیتالی، جستجو، پژوهش و توسعه دیجیتالی، افزایش دانش) و 60 زیر مضمون است. گرچه کرونا به نظام آموزشی کشور شوک بزرگی وارد کرد، اما این شوک در ابعاد متفاوتی سبب رشد چشمگیر و در بسیاری از موارد به فرصت تبدیل گردید. معلمان مدارسی که تجربه کرونا را بر عرصه امکان خود میافزایند، نوعی جدید از آموزش، تدریس، یادگیری، تکلیف، ارزشیابی، همراهی و همکاری را در کنار امکانهای قبلی به میدان میآورند. بدینسان در عصر پساکرونا به واسطه شایستگیهای دیجیتالی و مهارتهای فناوری وظایف جدیدی به معلمان محول شدهاست، در نتیجه معلمان باید شایستگی دیجیتالی لازم را دارا باشند و به اعتبار حرفهای خود بیافزایند
میثم غلام پور؛ محسن آیتی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تکوین هویتحرفهای یک معلم انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر روایتپژوهی تجارب معلم(پژوهشگر) با رویکرد خود زیستنگارانه میباشد. با توجه به روش پژوهش جامعه و نمونه پژوهش را داستانهای زندگی راوی(پژوهشگر) تشکیل میدهد. ابزار گردآوری دادهها در این تحقیق روایتهای محقق از دوران زندگی، تحصیل ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تکوین هویتحرفهای یک معلم انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر روایتپژوهی تجارب معلم(پژوهشگر) با رویکرد خود زیستنگارانه میباشد. با توجه به روش پژوهش جامعه و نمونه پژوهش را داستانهای زندگی راوی(پژوهشگر) تشکیل میدهد. ابزار گردآوری دادهها در این تحقیق روایتهای محقق از دوران زندگی، تحصیل و اشتغال به کار بوده که بر اساس اصول روایتپژوهی کلاندینین و کانلی (2000) مبتنی بر تمرکز روایت بر سه عنصر زمان، مکان و تعاملات، داستان زندگی بازداستان سرایی شده است. جهت بررسی روایی و پایایی یافتهها از دو روش مثلث سازی و داوری گروهی استفاده شده است. بررسی سیر روایتها نشان داد که تکوین هویت حرفهای معلم از مراحل؛ سلبی فردی، زیگزاکی، سلبی اجتماعی و ایجابی تبعیت میکند. همچنین عوامل مؤثر بر تکوین هویت حرفهای معلم در چهار بُعد؛ فردی و خانوادگی(مشتمل بر مؤلفههای تحصیلی، شخصیّتی، وقایع زندگی، فضای خانواده، باورها و تعاملات)، عوامل مرتبط با دوران تحصیل(مشتمل بر مؤلفههای تعاملات، بُعدرفتاری، زمینهای، برنامهدرسی رسمی و برنامهدرسی پنهان)، عوامل مرتبط با دوران اشتغال به کار(مؤلفههای رفتاری – مدیریتی، زمینهای، نظارتی و آموزشی) و بُعد اجتماعی- سیاسی(مشتمل بر مؤلفههای اجتماعی و سیاسی) سازمان یافت. نتایج نشان داد که هویت حرفهای معلم یک امر پویاست و در طول زمان تغییر کرده و عوامل زیادی بر آن مؤثر می-باشد.
فلسفه تعلیم و تربیت
علی موسوی؛ پروانه ولوی؛ سید جلال هاشمی
چکیده
هدف این پژوهش شناخت تجربهفیلسوف - معلمی بر اساس تجارب آموزگاران دوره ابتدایی است. مطالعه از نوع کیفیبوده و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجامشده است. جامعهی تحقیق شامل کلیهمعلمان دوره ابتداییشهر ایذه است. البته حجم نمونهاز ابتدا تعیین نشده است، بلکه بر اساس اصل اشباع دادهها و ته کشیدن اطلاعات درمطالعات کیفی پس از جمعآوری داده ...
بیشتر
هدف این پژوهش شناخت تجربهفیلسوف - معلمی بر اساس تجارب آموزگاران دوره ابتدایی است. مطالعه از نوع کیفیبوده و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجامشده است. جامعهی تحقیق شامل کلیهمعلمان دوره ابتداییشهر ایذه است. البته حجم نمونهاز ابتدا تعیین نشده است، بلکه بر اساس اصل اشباع دادهها و ته کشیدن اطلاعات درمطالعات کیفی پس از جمعآوری داده از 40 مورد به دست آمد؛ بنابراین نمونهگیری بهصورتهدفمند انجامشده و شامل 40 نفر از معلمان میشود که با آنها مصاحبه شد. ابزارجمعآوری دادهها مصاحبههایی نیمه سازمانیافته است. دادههای حاصل از مصاحبهها بااستفاده از روش پدیدارشناسی ون منن تجزیهوتحلیل شد. سپس درونمایههای این مطالعه در 4 مضموناصلی استخراج و طبقهبندی شدند. یافتههای تحقیق شامل 20 درونمایه بود که درمضمون اول با عنوان وظایف عمده معلم؛ 7 درونمایه شامل: تعیین هدف، برقراری رابطهدوستانه، توجه به تفاوتهای فردی، ایجاد انگیزه، تقویت روحیهی گروهی، تقویت مسئولیتپذیری،ارزیابی دانشآموزان مشخص شدند. در مضمون دوم به نام پرورش تفکر انتقادی؛ 5 درونمایهکه عبارتاند از: ایجاد محیطی چالشی، طرح سؤال یا مسئله، ایجاد فرصت برای تفکر و تأمل،انتقاد کردن و انتقادپذیری و روش مشارکتی قرار گرفتند. در مضمون سوم با عنوانپرورش تفکر خلاق؛ 6 درونمایه که عبارتاند از روش کشفی، ایجاد فرصت برایفعالیتهای عملی، تشویق دانشآموزان خلاق، الگوهای خلاق، سؤالات خلاقانه ایجاد حسکنجکاوی مشخص شدند و در مضمون چهارم به نام تعمیق دانش نیز 2 درونمایه که عبارتانداز: تحقیق و پژوهش و وسایل کمکآموزشی قرار گرفتند. ازآنجاکه معلم با شرایط واقعیآموزش سروکار دارد و نسبت به علایق، خواستهها و تواناییهای دانشآموزان آگاهینسبی دارد، بنابراین میتواند زمینه را برای ایجاد فرایند آموزش و یادگیری خودجوشو پرسشگرانه فراهم کند. همچنین اگر معلم بخواهد که در آموزش تفکر موفق شود، بایدهمانند یک فیلسوف – معلماز همهی عوامل مؤثر در تقویت و پرورش تفکر خلاق و منطقی دانشآموز بهرهمند شود.