حشمت اله نظری؛ ابراهیم طلایی؛ جواد حاتمی؛ عبدالزهرا تیماس
چکیده
روبریک نگارش، یک نوع دستورالعمل است که توصیفکننده معیارها و سطوح عملکرد برای یک تکلیف خاص نگارش است. پژوهش حاضر بهمنظور طراحی و اعتباریابی روبریک ویژهی نگارش در دورهی دوم ابتدایی انجام گرفت. این پژوهش بطور کلی از نوع پژوهش اندازهگیری و بطور خاص از نوع مقیاسیابی است. در پژوهش مقیاسیابی روشها و مراحل اصلی طراحی و اجرای ...
بیشتر
روبریک نگارش، یک نوع دستورالعمل است که توصیفکننده معیارها و سطوح عملکرد برای یک تکلیف خاص نگارش است. پژوهش حاضر بهمنظور طراحی و اعتباریابی روبریک ویژهی نگارش در دورهی دوم ابتدایی انجام گرفت. این پژوهش بطور کلی از نوع پژوهش اندازهگیری و بطور خاص از نوع مقیاسیابی است. در پژوهش مقیاسیابی روشها و مراحل اصلی طراحی و اجرای یک مقیاس بهطور دقیق تشریح میشوند. پس از مطالعه بررسیهای انجام شده در مورد روبریکهای استفاده شده در دورهی ابتدایی و همچنین تعیین روبریکهای اختصاصی برای انواع مختلف نگارش (نگارش توصیفی، روایتی، توضیحی، و استدلالی) پژوهشگر به استخراج اهداف برنامه درسی زبان فارسی در حوزهی نگارش پرداخت. سپس از میان مؤلفههای هر یک از انواع نگارش، مؤلفههای عمومی را انتخاب کرد و در نهایت یک روبریک 9 مؤلفهای طراحی نمود. پس از طراحی روبریک، اعتبار آن مورد بررسی قرار گرفت. نبود وجود روبریک استاندارد ویژهی نگارش یکی از دلایل نامشخص بودن وضعیت نگارش دانشآموزان دورهی ابتدایی در ایران بهشمار میرود. وجود روبریک علاوه بر آنکه دید روشنی از وضعیت نگارش دانشآموزن به دست میدهد، باعث میشود خود دانشآموزان از انتظارات و اهداف برنامه درسی نگارش آگاه شود. این امر خود به بهبود وضعیت آنها در مهارت نگارش منجر میشود.
علی نوفرستی؛ بختیار شعبانی ورکی؛ رضوان حسین قلی زاده
چکیده
در این مقاله با روش استنتاج منطقی روند تحول مفهوم سازمان آموزشی از زمان یونان باستان تاکنون مورد بررسی قرار گرفته، آنگاه بر پایه رویکرد عصب پدیدارشناسی معنای بدیل سازمان آموزشی ارائه شده است. بنابراین نخست تصریح شده است سازمان آموزشی در طول تاریخ دو دوره سایه (پریشانی) و وابستگی را پشت سرگذاشته است. در دوره اول که پیش از انقلاب صنعتی ...
بیشتر
در این مقاله با روش استنتاج منطقی روند تحول مفهوم سازمان آموزشی از زمان یونان باستان تاکنون مورد بررسی قرار گرفته، آنگاه بر پایه رویکرد عصب پدیدارشناسی معنای بدیل سازمان آموزشی ارائه شده است. بنابراین نخست تصریح شده است سازمان آموزشی در طول تاریخ دو دوره سایه (پریشانی) و وابستگی را پشت سرگذاشته است. در دوره اول که پیش از انقلاب صنعتی است سازمان آموزشی هنوز مشخصههای معین خود را ظاهر نکرده و آموزش به صورت پراکنده توسط نهادها و افراد مختلف صورت میپذیرفت. بعد از انقلاب صنعتی و پیدایش سازمانهای مختلف، سازمان آموزشی متاثر از نظریههای مدیریت و سازمان دولتی و صنعتی، ساختار و تعریف نسبتاً مشخصی دارد. در نتیجه مفهوم آن با پایه همین نظریهها تبیین شده است. در ادامه با بررسی سازمان آموزشی تکاپوآفرین که برآمده از نظریه عصب پدیدارشناسی به یادگیری و شناخت است، به مفهومی بدیل از سازمان آموزشی پرداخته شد. در این تعریف عنصر «مکان» در محیط و جامعه بسط یافته، عنصر«زمان» محدودیت خود را از دست داده، عنصر «یادگیرنده» مبتنی بر شرایط، مسیر، زمان و مکان یادگیری تعریف شده ، عنصر «معلم» صرفاً یک انسان استخدامشده تلقی نشده و هر کس یا حتی چیزی است که فرایند یادگیری را برای شاگرد تسهیل کند و «روش آموزش-رهبری سازمان آموزشی» با تغییر از ایستایی به پویایی، از تک صدایی به چند صدایی و از تمرکز گرایی به تمرکز زدایی دچار تحول میشود. سازمان آموزشی تکاپوآفرین در پی آن است که عنصرهای «انسانیت» و «زندگی» را به عرصه آموزش و پرورش برگرداند.
حسن جرفی؛ غلامحسین عبادی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی بر انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون-پیگیری با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز در سال ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی بر انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون-پیگیری با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 1403-1402 میباشد که از طریق روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای دو کلاس (هر کلاس 25 نفر) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت (Hermans)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی (Pham & Taylor) و آزمون استاندارد عملکرد خواندن و نارساخوانی (Karmi Nouri & Moradi) بود. تعداد جلسات و موضوعات تدریس در هر دو کلاس یکسان بوده و تنها در نوع روش تدریسی که اعمال شده است، تفاوت داشتهاند. در گروه اول روش تدریس مبتنی بر سازندهگرایی و در گروه دوم روش سخنرانی اجرا گردید. در این پژوهش به منظور آزمون فرضیهها از تحلیل واریانس اندازههای تکراری استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش تدریس سازندهگرایی بر بهبود انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانشآموزان مؤثر میباشد. روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی روشی کارا در ایجاد انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانشآموزان است. پیشنهاد میشود دورههای آموزشی روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی را برای معلمان در نظر گرفته شود. اینکه برخی از معلمان به علت عادت کردن به روشهای سنتی نسبت به شیوههای نوین تدریس کمی مقاومت نشان دادند از جمله محدودیتهای این پژوهش بود.
جواد پورکریمی؛ مهسا عزیزی؛ سیدحسین موسوی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگیهای خودتوسعهای معلمان با رویکرد کیفی و روش فراترکیب انجام شده است. کلیه اسناد علمی یافت شده در بین سالهای 2016 تا 2023 به تعداد 267 سند علمی، جامعه پژوهش حاضر را شکل میدهند که در 7 پایگاه خارجی و 4 پایگاه داخلی یافت شدند. درنهایت، 22 سند علمی پس از واکاوی عناوین، روش پژوهش و یافتهها، گزینش و تحلیل شد. ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگیهای خودتوسعهای معلمان با رویکرد کیفی و روش فراترکیب انجام شده است. کلیه اسناد علمی یافت شده در بین سالهای 2016 تا 2023 به تعداد 267 سند علمی، جامعه پژوهش حاضر را شکل میدهند که در 7 پایگاه خارجی و 4 پایگاه داخلی یافت شدند. درنهایت، 22 سند علمی پس از واکاوی عناوین، روش پژوهش و یافتهها، گزینش و تحلیل شد. تحلیل یافتهها با روش تحلیل تم انجام گرفته و به منظور کنترل کیفیت پژوهش، تحلیل و واکاوی اسناد با دقت بالا به همراه مستندسازی، انجام گردید؛ همچنین بوسیله ابزار برنامه مهارتهای ارزیابی حیاتی (CASP)، کیفیت یافتهها توسط خبرگان ارزیابی و تایید شد. شایستگیهای خودتوسعهای معلمان در پنج بعد مهارت، توانایی، دانش، نگرش و ویژگی احصاء گردید. حیطه مهارت مؤلفههای خودنظارتی حرفهای، رهبری فرآیند یاددهی-یادگیری، شبکهسازی حرفهای، بالندگی خودراهبر و مهارت فناورانه را در برمیگیرد. حیطه توانایی از مؤلفههای خودآگاهی، خودمدیریتی، خودانگیزشی، بلوغ شناختی و عاطفی و حیطه دانش از مؤلفههای دانش پداگوژیک و دانش برون سازمانی تشکیل شدهاند. شوق تغییر و بهبود و اشتیاق شغلی مؤلفههای احصاء شده در حیطه نگرش هستند. ویژگیهای شخصی و اخلاق حرفهای و سازمانی هم مؤلفههای شناسایی شده در حیطه ویژگی میباشند. در شرایط تغییرات پیوسته و محیط آموزشی متلاطم، شایستگی خودتوسعه ای کلید کیفیت فرآیند یاددهی-یادگیری و ارتقای جایگاه حرفهای معلمان است.
رضا معصومی نژاد
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین مفهوم "روایت جبران" در راستای شکلگیری خود واقعی معلمان در برنامهدرسی بر اساس هویت خود شرححال نویسی انجام شد. رویکرد تحقیق کیفی از نوع پژوهش روایی با تأکید بر تحلیل موضوعی بود. در این راستا 12 نفر از معلمان در سال تحصیلی 1403-1402 با استفاده از مصاحبه روایتی عمیق از طریق نمونهگیری هدفمند از نوع شاخص ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین مفهوم "روایت جبران" در راستای شکلگیری خود واقعی معلمان در برنامهدرسی بر اساس هویت خود شرححال نویسی انجام شد. رویکرد تحقیق کیفی از نوع پژوهش روایی با تأکید بر تحلیل موضوعی بود. در این راستا 12 نفر از معلمان در سال تحصیلی 1403-1402 با استفاده از مصاحبه روایتی عمیق از طریق نمونهگیری هدفمند از نوع شاخص مورد مطالعه قرار گرفتند. از روش خود بازبینی پژوهشگر و تکنیک کنترل اعضا برای تعیین روایی و از روش مقایسه نظاممند برای تعیین پایایی دادههای تحقیق استفاده شد. یافتهها نشان داد که 7 مؤلفه انتشارپذیری، فهمپذیری، گفتمانسازی درسی، فلسفهورزی، مالکیت معنوی، انگیزهگرایی و انگارهسازی معلمی کدهای اصلی هستند که با 21 کد محوری و 131 کد اولیه در چارچوب فرایند روایت جبرانی در جهت رشد خود واقعی معلمان در برنامههای درسی تاثیرگذار هستند. نتایج نشان میدهد که نظام آموزشی به دنبال پرورش مهارتهای روایی معلمان به عنوان یک ذهنیت توسعه دهنده در حوزه فعالیتهای برنامهدرسی باشند و سعی کنند ماهیت جبرانگرایانه روایت را در چارچوب فرایند بازآفرینی نقش معلمان در برنامه درسی تعریف نمایند.
ضرغام یوسفی؛ طاهره ازمشا؛ مریم کریمی؛ اسماعیل ویسیا
چکیده
در این پژوهش به بررسی نقش واسطهای مهارتهای ارتباطی در تأثیرگذاری باورهای فراشناختی بر خلاقیت دبیران تربیتبدنی پرداخته شد. پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهشهای توصیفی- همبستگی از نوع مدل ساختاری بود. جامعه آماری کلیه دبیران تربیتبدنی متوسطه اول مناطق 4 گانه شهر اهواز به تعداد 425 نفر بود؛ نمونه آماری با توجه به جدول کرجسی و مورگان ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسی نقش واسطهای مهارتهای ارتباطی در تأثیرگذاری باورهای فراشناختی بر خلاقیت دبیران تربیتبدنی پرداخته شد. پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهشهای توصیفی- همبستگی از نوع مدل ساختاری بود. جامعه آماری کلیه دبیران تربیتبدنی متوسطه اول مناطق 4 گانه شهر اهواز به تعداد 425 نفر بود؛ نمونه آماری با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 182 نفر تعیین شد. ابزار جمعآوری دادهها شامل 3 پرسشنامه استاندارد مهارتهای ارتباطی هفتگانه، پرسشنامه خلاقیت و پرسشنامه باورهای فراشناختی بودند. به منظور آزمون فرضیات از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از دو نرمافزار Smart- PLS و SPSS استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که باورهای فراشناختی بر خلاقیت و مهارتهای ارتباطی دبیران تربیتبدنی شهر اهواز تأثیر دارد؛ و همچیین مهارتهای ارتباطی نیز به میزان 38/0 بر خلاقیت دبیران تربیتبدنی شهر اهواز اثر مستقیم داشت. در نهایت نیز مشخص شد که باورهای فراشناختی بر خلاقیت دبیران تربیتبدنی بهواسطه مهارتهای ارتباطی تأثیر دارد. با توجه به نتایج پژوهش برگزاری همایشها، کارگاهها و دورههای آموزشی جهت ارتقای تواناییها و خلاقیت معلمان تربیتبدنی و همچنین برنامهریزی برای طراحی سیستم گزینش معلمان تربیتبدنی بر اساس ویژگیهای شخصیتی مناسب و بهکارگیری معلمان دارای استعدادهای خلاقانه و مهارتهای ارتباطی پیشنهاد میشود.
سعید آزادمنش؛ حمیده سادات خادمی
چکیده
نظر به اینکه نسل Z و Alpha مخاطب اصلی تعلیم و تربیت اکنون و آینده ما هستند، شناخت ویژگیهای این دو نسل برای بسامان کردن امر تعلیم و تربیت بهویژه در دوران کودکی حائز اهمیت است. با توجه به این ضرورت، این پژوهش تلاش میشود تا تأملی بر مفهوم دوران کودکی با نظر به ویژگیهای نسل Z و Alpha داشته باشد. در همین راستا، با استفاده از روش تحلیل مفهومی، ...
بیشتر
نظر به اینکه نسل Z و Alpha مخاطب اصلی تعلیم و تربیت اکنون و آینده ما هستند، شناخت ویژگیهای این دو نسل برای بسامان کردن امر تعلیم و تربیت بهویژه در دوران کودکی حائز اهمیت است. با توجه به این ضرورت، این پژوهش تلاش میشود تا تأملی بر مفهوم دوران کودکی با نظر به ویژگیهای نسل Z و Alpha داشته باشد. در همین راستا، با استفاده از روش تحلیل مفهومی، نخست ویژگیهای افراد این دو نسل را ذیل ده محور ارائه شدهاست که برخی از آنها عبارتند از: «زیستی واقعی در دنیای مجازی»، «پذیرش کدهای رفتاری جدید مجازی»، «تکثر و تزلزل هویتی»، «یادگیری مداوم و مادام العمر» و «فردگرایی و انزوای اجتماعی در مقابل گستردگی تعاملات مجازی». در ادامه با نظر به این ویژگیها، کودک برآمده از این دو نسل را «نتوند» یا «کودک در شبکه» نامیده شدهاست که شامل مؤلفههائی مفهومی است؛ «زیست دوگانه مجازی- حقیقی»، «تجربه زیستن در جهانی متکثر»، «خودآموزی و خودپردازشگری» و «انزوای اجتماعی در عین فعالیت و همکاری گروهی»، چهار مؤلفه مفهومی دوران کودکی هستند. در نهایت «بهرسمیت شناختن دنیای مجازی در تعلیم و تربیت دوران کودکی» را بهمثابهی ضرورتی در تعامل تربیتی مطرح شده که عدم توجه بدان میتواند در فرایند تعلیم و تربیت خللی اساسی ایجاد کند و حتی مهمتر از آن به زوال دوران کودکی منجر شود.
عباس رمضانی؛ لادن حاجیانوری
چکیده
نسل زد و اخیراً آلفا، متشکل از دانشآموزانی است که فارغ از سن قانونی کار، منتظر فارغالتحصیلی از مدرسه نبوده و با جدیت در بازارهای سرمایه از قبیل فارکس، رمزارزها و کسب و کارهای نوپدید چون اینفلوئنسری، بازاریابی شبکهای دیجیتال، تبلیغات اینترنتی و... مشغول فعالیت هستند. علیرغم روند روزافزون گرایش دانشآموزان، آنچنان که باید بدان ...
بیشتر
نسل زد و اخیراً آلفا، متشکل از دانشآموزانی است که فارغ از سن قانونی کار، منتظر فارغالتحصیلی از مدرسه نبوده و با جدیت در بازارهای سرمایه از قبیل فارکس، رمزارزها و کسب و کارهای نوپدید چون اینفلوئنسری، بازاریابی شبکهای دیجیتال، تبلیغات اینترنتی و... مشغول فعالیت هستند. علیرغم روند روزافزون گرایش دانشآموزان، آنچنان که باید بدان پرداخته نشده و و ابعاد مختلف این گرایش مکتوم مانده است. بر این اساس، شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش دانشآموزان به کسب و کارهای نوپدید و بازار سرمایه، هدف پژوهش آمیخته (از نوع اکتشافی متوالی) حاضر است. در این راستا با استفاده از از طریق نمونهگیری هدفمند از نوع گلوله برفی، با 27 نفر از صاحبنظران این حوزه و دانشآموزان فعال در این فعالیتها مصاحبه نیمهساختاریافته صورت گرفت. با اشباع داده، مصاحبهها متوقف و مضامین آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس بخش کیفی، پرسشنامه محققساخته 25 گویهای تدوین شد. جامعه پژوهش بخش کمی، دانشآموزان دختر و پسر دوره متوسطه دوم شهر زنجان در سال تحصیلی 1403-1402 بهتعداد 18358 نفر بود که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی، 376 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مدل نهایی پژوهش بر این اساس رسم شد. بر اساس یافتهها عوامل فردی، اقتصادی، جمعیتشناختی، اجتماعی، فنی-تکنولوژیک و خانوادگی عوامل مؤثر بر گرایش دانشآموزان محسوب میشود که بهدلیل تنوع و تکثر بالای آنها، برنامهریزان اقتصادی، فرهنگی و آموزشی بایستی در تعامل با یکدیگر، با تمهید ملزومات به مواجهه منطقی با این پدیده بپردازند.
لیلا ماهوتی؛ جهانبخش رحمانی؛ زهره سعادتمند؛ مژگان عارفی
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی مولفههای روش تدریس و ارزشیابی برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی دوره متوسطه اول بود که با رویکرد ترکیبی (کیفی و کمی) از نوع اکتشافی و از نظر نوع مطالعه در بخش کیفی تحلیل مضمون و حوزه پژوهش بخش کیفی شامل مطالعات مرتبط منتشر شده در بین سالهای 1385 تا 1402 و 2010 تا 2023 تا حد اشباع دادهها، پس از بررسی ملاکهای ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی مولفههای روش تدریس و ارزشیابی برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی دوره متوسطه اول بود که با رویکرد ترکیبی (کیفی و کمی) از نوع اکتشافی و از نظر نوع مطالعه در بخش کیفی تحلیل مضمون و حوزه پژوهش بخش کیفی شامل مطالعات مرتبط منتشر شده در بین سالهای 1385 تا 1402 و 2010 تا 2023 تا حد اشباع دادهها، پس از بررسی ملاکهای ورود و خروج، 71 مطالعه به شیوه هدفمند شناسایی و مطالب از میان آنها استخراج شد. یافتههای کیفی با روش تحلیل مضمون، مضامین پایه و سازمان دهنده را در عناصر روشهای تدریس و روشهای ارزشیابی نشان دادند. علاوه بر آن ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسشنامه محققساخته برآمده از مرحله کیفی جهت اعتباربخشی الگوی طراحی شده، در اختیار ده نفر از متخصصان برنامه درسی، روانشناسان تعلیموتربیت و دستاندرکاران تربیتی (مربیان) شاغل در دانشگاهها و آموزش و پرورش شهر اصفهان، به عنوان نمونه، قرار گرفت که به شیوه هدفمند، انتخاب شدند. ملاک انتخاب، داشتن سوابق آموزشی و پژوهشی و آگاهی در حوزه هوش هیجانی و مطالعات برنامه درسی و علاقهمندی به مشارکت در پژوهش بود. توافق تخصصی الگوی طراحی شده، معادل 88/0 و مورد قبول به دست آمد؛ اغلب مشارکتکنندگان در مرحله اعتبارسنجی موافق با چارچوب و محتوای الگوی ارائه شده بودهاند. همچنین، در جمعبندی نظرات متخصصان درباره کافی بودن ویژگیهای عناصر برنامه درسی، با استفاده از آمار توصیفی شامل جدول توزیع فراوانی و درصد، یافتهها نشان داد در بخش روش تدریس و ارزشیابی 80% صاحبنظران معتقد بودند که موارد استخراج شده ویژگیهای عناصر برنامه درسی (روش تدریس و ارزشیابی) کافی است.
مجتبی جهانی فر؛ امیر مثنوی؛ آفرین زنگنه
چکیده
سنجش تکوینی فرآیندی هدفمند است که به معلم و دانشآموز کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و فرآیند آموزش و یادگیری را به طور مداوم بهبود ببخشند. در این پژوهش به کمک مدلی مفهومی، ساختار علّی بین مؤلفههای سنجش تکوینی، باورهای شایستگی و انگیزشی، و رفتارهای یادگیری علوم تبیین شد. نمونهای 469 نفری از دانشآموزان دوره اول ...
بیشتر
سنجش تکوینی فرآیندی هدفمند است که به معلم و دانشآموز کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و فرآیند آموزش و یادگیری را به طور مداوم بهبود ببخشند. در این پژوهش به کمک مدلی مفهومی، ساختار علّی بین مؤلفههای سنجش تکوینی، باورهای شایستگی و انگیزشی، و رفتارهای یادگیری علوم تبیین شد. نمونهای 469 نفری از دانشآموزان دوره اول متوسطه در متغیرهای بازخوردهای معلم، و تدریس انطباقی (مؤلفههای سنجش تکوینی)؛ انگیزه درونی، انگیزه ابزاری، و خودکارآمدی تحصیلی (مؤلفههای باورهای شایستگی و انگیزشی)؛ و رفتارهای یادگیری علوم سنجش شدند. به کمک مدلیابی معادلات ساختاری، روابط علّی بین متغیرها بررسی شد. یافتهها نشان دادند سنجش تکوینی هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق باورهای انگیزشی (متغیر میانجی) موجب ایجاد رفتارهای یادگیری علوم و تقویت آنها میشود. همچنین اثرمستقیم و غیرمستقیم بازخورد معلم بر رفتارهای یادگیری علوم بیشتر از اثر تدریس انطباقی است. نتیجه اینکه پیشنهاد، و بازخورد معلم هنگام ارائه مطالب در صورت تناسب با مقاصد یادگیری و انتظارات دانشآموزان موجب افزایش انگیزه و خودکارآمدی تحصیلی در آنها خواهد شد که پیامد مهم آن در درس علوم ایجاد رفتارهای علمی خواهد بود.
غلامرضا حاجی زاده؛ حسن ملکی؛ علیرضا صادقی؛ حمید پارسانیا
چکیده
هدف پژوهش واکاوی عناصر برنامه درسی تربیت عقلانی بر اساس تفسیر ترتیبی قرآن کریم (تسنیم) اثر استاد عبدالله جوادی آملی است. در این راستا براساس فلسفه حاکم بر نظام تعلیم و تربیت و تعاریف عناصر برنامهیدرسی، هفت عنصر هدف، محتوا، فعالیتهاییادگیری، معلم، متربی، محیط و ارزشیابی به عنوان مؤلفههای اساسی در برنامهریزی درسی انتخاب ...
بیشتر
هدف پژوهش واکاوی عناصر برنامه درسی تربیت عقلانی بر اساس تفسیر ترتیبی قرآن کریم (تسنیم) اثر استاد عبدالله جوادی آملی است. در این راستا براساس فلسفه حاکم بر نظام تعلیم و تربیت و تعاریف عناصر برنامهیدرسی، هفت عنصر هدف، محتوا، فعالیتهاییادگیری، معلم، متربی، محیط و ارزشیابی به عنوان مؤلفههای اساسی در برنامهریزی درسی انتخاب شدند. سپس آیات دارای کلیدواژه مرتبط با عقل احصا و با کمک تفسیر ترتیبی تسنیم با روش تحلیل مضمون مورد بررسی و43 مضمون استخراج شد. سپس با روش استنتاجی به شیوه ضرورت عقلی ویژگی عناصر برنامه درسی طبقهبندی شد. نتایج پژوهش براساس تعاریف عناصر برنامهی درسی حاکی از آن است که مهمترین ویژگی عنصر هدف در برنامه درسی تربیت عقلانی قرب الی الله، دینداری و خوف عقلی از خدا داشتن است. مهمترین ویژگی عنصر محتوا عبارت است از: توحیدمحوری، گستره معرفت وجود، پژوهش محوری، کسب ثواب، محبت و غضب برخواسته از عقل و عبرتآموزی. در مقوله فعالیتهای یادگیری مهمترین ویژگی عبارت از نگاه فراگیر، حرکت آهسته و پیوسته است. ویژگی معلم دراین برنامه عبارت است از: فراخنای نگرش، شناخت مخاطب، قهر مهرآگین. در بعد متربی مهمترین ویژگی عبارت است از: اجتناب از حمیت جاهلانه، اقامه عدالت در جامعه، شکیبایی و واگذاری امور به خدا، مورد اعتماد و درستکار، بازایستادن از زشتیها، پای پیمان ماندن، سِرپوشی، خویشتنداری، شناسایی بدخواهان، در همه حال به یاد خدا بودنبیان حکیمانه و حکمت بیانی، چشمپوشی کریمانه، انفاق، وحدت کلمه، قدردان، ارتقای تابآوری، شریعتمداری، رفتار به جا، توبه، بدی دیگران را با خوبی پاسخ دادن، معرفت نفس و ثبات شخصیت. در مقوله محیط یادگیری برنامه درسی تربیت عقلانی مهمترین ویژگیها عبارت است از: حفظ حرمتها، اجتناب از جلوهگری، در مسیر راستی و ویژگیهای ارزشیابی عبارتند از: همراهی علم و عمل، خلوص و سرشار از حضور.
فاطمه جعفرپور؛ محمدعلی مظاهری؛ سعید قنبری؛ جلیل فتح آبادی
چکیده
کیفیت رابطه معلم-دانشآموز تأثیرات معناداری بر نتایج تحصیلی و غیرتحصیلی دانشآموزان دارد. به همین دلیل، برنامههای متنوعی با هدف بهبود این روابط توسعه یافتهاند. در پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی این برنامهها و شناسایی تعدیلگرهای مؤثر بر آنها، از روش فراتحلیل استفاده گردید. براساس رویکرد پریزما و پس از تعیین معیارهای ورود ...
بیشتر
کیفیت رابطه معلم-دانشآموز تأثیرات معناداری بر نتایج تحصیلی و غیرتحصیلی دانشآموزان دارد. به همین دلیل، برنامههای متنوعی با هدف بهبود این روابط توسعه یافتهاند. در پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی این برنامهها و شناسایی تعدیلگرهای مؤثر بر آنها، از روش فراتحلیل استفاده گردید. براساس رویکرد پریزما و پس از تعیین معیارهای ورود و خروج، 24 پژوهش واجد شرایط همراه با 55 اندازه اثر با استفاده از CMA3 تحلیل شدند. اندازه اثر کلی این برنامهها با مدل اثرات تصادفی 246/0 محاسبه شد که نشاندهنده اثربخشی اندک تا متوسط برنامههای موجود و مسیر دشوار توسعه برنامههای تاثیرگذار بود. نتایج تحلیل تعدیلگرها نشان داد که جنسیت، ماهیت برنامه (فردی یا گروهی) و نوع طراحی پژوهش (تصادفی یا شبهآزمایشی) تأثیر معناداری بر اثربخشی نداشتند. ولی برنامههای اجراشده در مقطع ابتدایی اثربخشی بیشتری نسبت به پیشدبستان داشته و کمبود این برنامهها برای مقاطع بالاتر از ابتدایی قابل توجه بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر برنامهها در فرهنگهای فردگرای غربی طراحی شدهاند و تاکنون هیچ برنامهای در ایران توسعه نیافته است. یافتههای این پژوهش نشاندهنده یک خلا جدی پژوهشی در سطح بینالمللی در زمینه طراحی برنامههای با اثربخشی بالاتر از متوسط و منطبق با نیازهای تحولی دانشآموزان، بهویژه برای مقاطع بالاتر از ابتدایی است. همچنین ضرورت طراحی برنامههایی با اثربخشی بالا و متناسب با فرهنگ ایران و تطبیق آنها با نیازهای تحولی دانشآموزان در مقاطع مختلف تحصیلی آشکار شد. یافتههای این پژوهش برای سیاستگذاران آموزشی، پژوهشگران و معلمان بهمنظور دستیابی به نتایج گستردهتر ناشی از بهبود کیفیت این رابطه قابل استفاده است.