پروین صمدی؛ طاهره احمدی؛ پروین احمدی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی شایستگی معلم بهمثابه یادگیرنده مادامالعمر در نظام آموزشوپرورش ایران و اعتباربخشی آن انجامشده است. این پژوهش جزء پژوهشهای ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل طبقهبندی بود که در دو مرحله کیفی و کمی انجام شد. بخش کیفی با استفاده از روش سنتز پژوهی و طی شش مرحله Sandelowski and Barroso (2003) انجام گرفت. بخش کمی ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی شایستگی معلم بهمثابه یادگیرنده مادامالعمر در نظام آموزشوپرورش ایران و اعتباربخشی آن انجامشده است. این پژوهش جزء پژوهشهای ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل طبقهبندی بود که در دو مرحله کیفی و کمی انجام شد. بخش کیفی با استفاده از روش سنتز پژوهی و طی شش مرحله Sandelowski and Barroso (2003) انجام گرفت. بخش کمی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی و پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. جهت تعیین اعتبار از سه سوسازی منابع دادههای استفاده شد و ضریب آلفای کرونباخ 94/0 حاکی از پایایی ابزار در این پژوهش بود. پرسشنامه در اختیار 150 نفر از متخصصان حوزه برنامهریزی درسی و روانشناسی تربیتی قرارگرفته و دادهها با استفاده از روش تحلیل عامل تائیدی یک مرحلهای و دومرحلهای به کمک نرمافزار لیزرل تحلیل شد. شایستگی معلم در نقش یادگیرنده مادامالعمر شامل چهار بعد اصلی در بعد مکانیسم فردی، مکانیسم انگیزشی مکانیسم سواد اطلاعاتی و فناوری و مکانیسم کنشگری است. یافتههای بخش کمی حاکی از آن بود که گویههای عنصر مکانیسم فردی با بار عاملی 80/0-91/0، گویههای مجهز بودن به مکانیسم انگیزشی با بار عاملی 68/0-91/0، گویههای عنصر مکانیسم اطلاعاتی و فناوری با بار عاملی 91/0- 94/0 و نیز گویههای عنصر کنشگری با بار عاملی 85/0- 93/0 تبیینکننده معنیداری برای الگوی مذکور بوده و اعتبار آنان تأیید میگردد.
توحید اشرف زاده؛ جواد مصرآبادی؛ بهبود یاری قلی؛ سیاوش شیخ علیزاده
چکیده
پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل تأثیر یادگیری مشارکتی بر عملکرد تحصیلی انجام شده است. روش پژوهش، فراتحلیل میباشد. جامعه آماری شامل مطالعات در دسترس مرتبط در داخل کشور بود که در بین سالهای 1376 تا 1401 منتشر شده بود. کلیدواژههای جستوجوی پژوهشهای اولیه شامل: روشهای تدریس، یادگیری مشارکتی، عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی بود و برای جمعآوری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل تأثیر یادگیری مشارکتی بر عملکرد تحصیلی انجام شده است. روش پژوهش، فراتحلیل میباشد. جامعه آماری شامل مطالعات در دسترس مرتبط در داخل کشور بود که در بین سالهای 1376 تا 1401 منتشر شده بود. کلیدواژههای جستوجوی پژوهشهای اولیه شامل: روشهای تدریس، یادگیری مشارکتی، عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی بود و برای جمعآوری اطلاعات از چکلیست مشخصات طرحهای پژوهشی Mesrabadi استفاده شد. پس از بررسی ملاکهای ورود و خروج، 258 اندازه اثر از 200 مطالعه به دست آمد. مطالعاتی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند از مرکز اسناد و مدارک علمی ایران، پایگاه جهاد دانشگاهی کشور، سایت خصوصی بانک مجلات ایران و پایگاه مجلات تخصصی نور جمعآوری شدند و بعد از بررسی ملاکهای ورود و خروج، یافتههای کمی پژوهشهای منتخب با نرمافزار CMA تحلیل شدند. تحلیل اطلاعات نشان داد که میانگین اندازه اثر کلی برای مدل اثرات ثابت 893/0و برای مدل اثرات تصادفی 133/1 است. با توجه به ناهمگنی اندازههای اثر، تأثیر متغیرهای تعدیلکننده بررسی شد. نتایج نشان داد که اندازه اثر یادگیری مشارکتی بر عملکرد تحصیلی در پسران بیشتر از دختران، در دانشآموزان ابتدایی بیشتر از سایر مقاطع، در شیوه گروهی ناهمگن بیشتر از سایر انواع و در درس علوم اجتماعی بیشتر از سایر دروس است. نتایج نشان داد که سال انجام پژوهشها در تبیین ناهمگنی سهم بسیار اندکی دارد. بر پایه اندازه اثرهای به دست آمده میتوان دریافت که یادگیری مشارکتی بر عملکرد تحصیلی تأثیر میگذارد. پیشنهاد میشود که استفاده از یادگیری مشارکتی توسط متخصصان برنامهریزی درسی کشور بیشتر مورد توجه قرار گیرد و در برنامه درسی مدارس گنجانده شود.
یاسر گراوند؛ مرتضی امیدیان؛ حمید فرهادی راد؛ سیدعباس رضوی
چکیده
بدون تردید میتوان گفت که اجتماعیسازی یادگیری یکی از عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت زندگی تحصیلی و اجتماعی یادگیرندگان است. با توجه به چند بعُدی و فرایندی بودن اجتماعیسازی یادگیری و کمبود پژوهشهای تبیینی در مورد این مسئله، پژوهش حاضر درصدد کشف و تبیین فرایند اجتماعیسازی یادگیری در محیطهای یادگیری به کمک روش « نظریه داده بنیاد» ...
بیشتر
بدون تردید میتوان گفت که اجتماعیسازی یادگیری یکی از عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت زندگی تحصیلی و اجتماعی یادگیرندگان است. با توجه به چند بعُدی و فرایندی بودن اجتماعیسازی یادگیری و کمبود پژوهشهای تبیینی در مورد این مسئله، پژوهش حاضر درصدد کشف و تبیین فرایند اجتماعیسازی یادگیری در محیطهای یادگیری به کمک روش « نظریه داده بنیاد» بود. مشارکتکنندگان این پژوهش را معلمان علوم و صاحبنظران دانشگاهی دارای تجربه در زمینه اجتماعیسازی یادگیری تشکیل میدادند و با 13 نفر از آنها که به شیوه هدفمند و با استفاده از روش نمونهگیری نظری انتخاب شدند مصاحبه انجام شد. ماحصل مرحلهی کدگذاری باز، بیست و یک طبقهی اصلی بود. شرایط علّی عبارت بودند از: مشارکت فعال دانشآموز، طراحی محیط یادگیری دانشآموز محور، بسترسازی برای آموزش دانشآموز محور، پیوستگی آموزش و تجربه و یادگیری تعاملی. شرایط زمینهای شامل دو طبقهی اصلی توسعه حرفهای معلّمان، رفع موانع ساختاری، اداری و فضای فیزیکی بود. نظام آموزشی مکانیکی و کمیتگرا، کیفیت معلّم، کیفت یادگیرندگان و کیفیت خانواده شرایط مداخلهگر را تشکیل میدادند. همچنین، راهبردهای پژوهش در پنج طبقهی تعامل اجتماعی در یادگیری، تأکید بر پرسش و پژوهش، هنر برانگیختن، خودراهبر کردن یادگیرندگان و تناسب میان محتوا، مکان و زمان آموزش جای گرفتند. پنج طبقهی اصلی اثرات مثبت بر یادگیری و دانش، افزایش انگیزه و اعتماد به نفس در محیط یادگیری، تقویت تواناییها و مهارتهای سطح بالا، بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و تغییر در نگرش یادگیرندگان نیز تشکیلدهنده پیامدها بودند. سازندهگرایی اجتماعی الگوی اجتماعیسازی یادگیری به عنوان پدیده مرکزی دادهها، شکلدهندهی یافتههای پژوهش حاضر بود.
رضوان محمدی؛ سوسن کشاورز؛ رمضان برخورداری
چکیده
هدف از انجام این پژوهش روایت نگاری فلسفه تربیتی شخصی معلمان شهرستان کنگان بود. این پژوهش از نوع کیفی است که به روش روایت پژوهی انجام شد. جامعه پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان کنگان بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به کار بودند. از این جامعه پژوهش، با روش نمونهگیری هدفمند و تا اشباع نظری دادهها با 15 نفر از این معلمان مصاحبه ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش روایت نگاری فلسفه تربیتی شخصی معلمان شهرستان کنگان بود. این پژوهش از نوع کیفی است که به روش روایت پژوهی انجام شد. جامعه پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان کنگان بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به کار بودند. از این جامعه پژوهش، با روش نمونهگیری هدفمند و تا اشباع نظری دادهها با 15 نفر از این معلمان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. سپس دادهها با روش تحلیل مضمون و با کمک نرمافزار MAXQDA تحلیل شد و به ترتیب مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر استخراج شد. برای پایایی دادهها از روش توافق بین کدگذاران و برای روایی یافتهها از روش بازنگری توسط متخصصان استفاده شد. تحلیل یافتهها 10 مضمون سازمان دهنده و 21 مضمون پایه را نشان داد. مهم ترین یافتههای تحقیق عبارت بودند از : توجه به مولفه های اخلاقمداری ، خودکارآمدی ، ارزش مداری و ایجاد مدرسه پویا برای حرفه معلمی، درنظرگرفتن نقش تربیتی(هدایت گری و الگو و اسوه بودن) در کنار تقش آموزشی(تدریس و آموزش) برای معلمان، پی جویی زندگی شاد و آگاهانه به عنوان نتایج تربیت، توجه به نقاط قوت(بیرونی و درونی) و ضعف های (شناختی، اجتماعی و روانشناختی) شاگردان در تربیت و ایجاد محرکهای شغلی سازمان محور و شاگرد محور برای معلمان.
جعفر ترک زاده؛ فاطمه صفایی؛ سمیه مزگی نژاد
چکیده
هدف پژوهش حاضر مدلیابی روابط همزمان سبکهای مختلف رهبری، آمادگی برای تغییر و سلامت سازمانی: مطالعه موردی دانشگاه شیراز میباشد. در این مطالعه توصیفی همبستگی، جامعه آماری کلیه کارمندان رسمی دانشگاه شیراز (شامل 600 نفر) بود که با استفاده از جدول مورگان 234 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مدلیابی روابط همزمان سبکهای مختلف رهبری، آمادگی برای تغییر و سلامت سازمانی: مطالعه موردی دانشگاه شیراز میباشد. در این مطالعه توصیفی همبستگی، جامعه آماری کلیه کارمندان رسمی دانشگاه شیراز (شامل 600 نفر) بود که با استفاده از جدول مورگان 234 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبکهای رهبری (ترکزاده و جعفری، 1392)، آمادگی برای تغییر (ترکزاده و عبدشریفی، 1394) و سلامت سازمانی (برگرفته از پرسشنامه سلامت سازمانی ترکزاده و بصیری، 1394) بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، توزیع و گردآوری شد. دادههای پژوهش با استفاده از روش آماری ضریب رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سبکهای رهبری و آمادگی برای تغییر به طور همزمان سلامت سازمانی را پیشبینی میکنند. پیشنهاد میگردد سبکهای مختلف رهبری و آمادگی برای تغییر در راستای تأمین و تعیین سلامت سازمانی در دانشگاه متناسب با شرایط و مقتضیات متغیر محیطی آن، مد نظر مدیران دانشگاه قرار گیرد.
بهاره رسولی تبار؛ فرامرز ملکیان؛ فرانک موسوی؛ محمد جواد کرم افروز
چکیده
مقاله حاضر درصدد ارائه مدل سازمان یادگیرنده در آموزشوپرورش، با استفاده از روش کیفی داده بنیاد و با بهرهگیری از ابزار مصاحبه بوده است. جامعه هدف تحقیق خبرگان، متخصصان، اساتید و مطلعین دانشگاهی در حوزه مدیریت و نیز مدیران آموزشوپرورش استان کرمانشاه بودهاند که پس از انجام مصاحبه با 20 نفر (10 نفر از مدیران و کارکنان آموزشوپرورش ...
بیشتر
مقاله حاضر درصدد ارائه مدل سازمان یادگیرنده در آموزشوپرورش، با استفاده از روش کیفی داده بنیاد و با بهرهگیری از ابزار مصاحبه بوده است. جامعه هدف تحقیق خبرگان، متخصصان، اساتید و مطلعین دانشگاهی در حوزه مدیریت و نیز مدیران آموزشوپرورش استان کرمانشاه بودهاند که پس از انجام مصاحبه با 20 نفر (10 نفر از مدیران و کارکنان آموزشوپرورش استان و 10 نفر از خبرگان و صاحبنظران علمی و دانشگاهی) که با استفاده از روش «نمونهگیری گلوله برفی» انتخاب گردیدند، اشباع نظری صورت پذیرفت. یافتههای این مطالعه مبیّن آن بود که «سازمان یادگیرنده» بهمثابه سازمانی مبتنی بر پویایی و تحول و برآمده از کنشگری فردی، گروهی و سازمانی، موجودیتی پویا و متغیر است که عواملی علّی «فردی و سازمانی» (مشتمل بر ویژگیهای شخصیتی، باورها و نیازهای مربیان و متربیان، انگیزشهای شغلی و نیز برنامهریزی سازمانی)، عوامل زمینهای مبتنی بر «روزآمدی و تحول بنیادین» (مشتمل بر تحول در نظام تعلیم و تربیت، تحول سازمان، تحول فردی، تحول فرهنگی و دگرگونی در تعاملات اجتماعی)، عوامل مداخلهگر «درونسازمانی» (مشتمل بر امکانات و ظرفیتهای سازمانی، ساختار، مدیریت و فرهنگ) در بروز و ظهور این پدیده در آموزشوپرورش استان کرمانشاه اثرگذارند. بر این مبنا، در مدلی که بهمنظور تحقق سازمان یادگیرنده در آموزشوپرورش این استان ارائه میگردد باید به «عواملی در دو سطح فردی و سازمانی» اهتمام نمود و در راستای عوامل اثرگذار مذکور، راهبردهای کلان مدیریتی در جهت تغییر پارادایم مدیریتی ازجمله دگرگونی در ساختار، توانمندسازی کارکنان، تقویت فرهنگسازمانی و ... را اعمال نمود تا شاهد پیامدها و دستاوردهایی سازمانی و فرا سازمانی مشتمل بر رشد و تعالی فردی (مربیان و متربیان)، تعالی سازمانی، رضایتمندی و در نهایت، ارتقاء سطح علمی کشور بود.
مصطفی صفری؛ میمنت عابدینی بلترک؛ حجت صفار حیدری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تدریس به شیوه سازندهگرایی بر علاقه به درس، سرزندگی تحصیلی و اشتیاق به مدرسه انجام گرفت. طرح پژوهش کمی و روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بوده است. جامعهی آماری پژوهش شامل دانشآموزان پسر دوره ابتدایی شهرستان جویبار در سال تحصیلی 1401-1400 و نمونه آماری دانشآموزان ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تدریس به شیوه سازندهگرایی بر علاقه به درس، سرزندگی تحصیلی و اشتیاق به مدرسه انجام گرفت. طرح پژوهش کمی و روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بوده است. جامعهی آماری پژوهش شامل دانشآموزان پسر دوره ابتدایی شهرستان جویبار در سال تحصیلی 1401-1400 و نمونه آماری دانشآموزان پایهی ششم ابتدایی دبستان مرحوم نوایی شهرستان جویبار با جمعیت 25 نفر تعیین شده است. روش نمونهگیری بر اسـاس شـیوه انتخابی یا جایگزین، که یـک گروه 12 نفره از دانشآموزان به عنوان گروه آزمایش و گروه 13 نفره دیگر از همان دانشآموزان به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. در این پژوهش از کتاب مطالعات اجتماعی پایهی ششم دبستان در سال تحصیلی 1401-1400 استفاده شده و مداخله در 10 جلسه یک ساعته انجام گرفته است. مداخله در این پژوهش بدین صورت بود که به گروه آزمایش با روش تدریس سازندهگرایی طی ده جلسه و گروه گواه نیز با روشهای معمول تدریس نظیر سخنرانی آموزش ارائه شد. ابزار پژوهش سه پرسشنامه استاندارد علاقه به درس Keller and Sobia (1993)، سرزندگی تحصیلی Dehghanizadeh and Hossienchari (2011) و اشتیاق به مدرسه Wang (2011) بوده است. دادههای کمی استخراج شده از پرسشنامهها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با کمک نرمافزار SPSS20 تحلیل شده است. یافتههای پژوهش نشان داد تدریس به شیوه سازندهگرایی بر علاقه به درس (36/19=F) تأثیر معناداری گذاشته است. همچنین تدریس به شیوه سازندهگرایی بر سرزندگی تحصیلی (14/6=F) و اشتیاق به مدرسه )94/23=F) نیز به طور معناداری اثرگذار بوده است. در تبیین یافتههای پژوهش باید اذعان داشت نقش محیط و روش تدریس سازندهگرا در ایجاد و تقویت علاقه به درس، سرزندگی تحصیلی و اشتیاق به مدرسه قابل توجّه است. آنچه که در روش تدریس سازندهگرا زیاد به چشم میآید، تعامل و ارتباط بین معلّم و دانشآموز و سایر همسالان است. روابط دانشآموزان و معلّمان بر احساس علاقه آنان به درس، سرزندگی تحصیلی و اشتیاق به مدرسه اثر مستقیم داشته و باعث افزایش انگیزش آنان میشود. بنابراین، به معلّمان توصیه میشود از طریق استفاده از تکنیکهای گوش دادن فعّال، روشهای فعّال یاددهی-یادگیری نظیر روش سازندهگرایی به این امر بپردازند.
ملیحه ادیبی؛ مریم افضل خانی؛ حمید شفیع زاده
چکیده
پژوهش حاضر به منظور ارائه مدل و بررسی وضعیت موجود نفوذ رهبری اخلاقی در مدارس متوسطه دوم استان سمنان انجام گرفت. این پژوهش کاربردی و از نوع آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی با استفاده از روش پژوهش تحلیل مضمون مؤلفههای نفوذ رهبری اخلاقی مشخص گردید. مشارکتکنندگان در بخش کیفی شامل 14 نفر مدیران مدارس متوسطه بودند که به صورت هدفمند انتخاب ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور ارائه مدل و بررسی وضعیت موجود نفوذ رهبری اخلاقی در مدارس متوسطه دوم استان سمنان انجام گرفت. این پژوهش کاربردی و از نوع آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی با استفاده از روش پژوهش تحلیل مضمون مؤلفههای نفوذ رهبری اخلاقی مشخص گردید. مشارکتکنندگان در بخش کیفی شامل 14 نفر مدیران مدارس متوسطه بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش در قسمت کمی، توصیفی و از نوع پیمایشی بود. مشارکتکنندگان در این بخش کلیه معاونین آموزشی دوره دوم متوسطه استان سمنان بودند که به تعداد 106 نفر بر اساس نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. با استفاده از آزمون t تک نمونهای وضعیت موجود نفوذ رهبری اخلاقی در مدارس متوسطه بررسی شد. ابزار مورد استفاده در قسمت کیفی مصاحبه نیمهساختاریافته و در قسمت کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج حاصل از تحلیل در بخش کیقی احصای مضامین ارزیابی (دانشی، ارزشی، عاطفی، روانشناسی، خودشناسی)، توسعه (رشد درونی، تخیلی، انتقال ارزشها، انگیزشی، بین فردی، جو و فرهنگ، رشداخلاقی، شکوفایی، صدا، خودتنظیمی، فرانقشی، فضیلت اخلاقی، کیفیتی، مدلسازی نقش، موقعیت شناسی) و پشتیبانی (آزادی اخلاقی، تصمیمگیری اخلاقی، حمایت اخلاقی، زندگی اخلاقی، شجاعت، شفافیت اخلاقی، معنویت اخلاقی، هوش اخلاقی، بهبود مستمر) بود. در بخش کمی با توجه به نتایج میتوان گفت که فقط بخش ارزیابی نفوذ رهبری اخلاقی در بین مدیران مدارس متوسطه در وضعیت مطلوب بود.
سید فاطمه زارع شیخکلایی؛ محمد جوادی پور؛ محمدرضا کرامتی
چکیده
شایستگی دیجیتالی شامل استفاده مطمئن از فناوری اطلاعات، تبادل اطلاعات و ارتباطات و مشارکت از طریق شبکههای اینترنتی میباشد. بنابراین آشنایی معلمان با شایستگیها موجب استفاده و بهرهبرداری از این مهارتها و همچنین کسب و تقویت آن میگردد. با توجه به اینکه هدف پژوهش حاضر بازنگری شایستگی دیجیتالی معلمان در عصر پساکرونا میباشد، ...
بیشتر
شایستگی دیجیتالی شامل استفاده مطمئن از فناوری اطلاعات، تبادل اطلاعات و ارتباطات و مشارکت از طریق شبکههای اینترنتی میباشد. بنابراین آشنایی معلمان با شایستگیها موجب استفاده و بهرهبرداری از این مهارتها و همچنین کسب و تقویت آن میگردد. با توجه به اینکه هدف پژوهش حاضر بازنگری شایستگی دیجیتالی معلمان در عصر پساکرونا میباشد، رویکرد پژوهش به کاربرده شده کیفی، روش پدیدارشناسی و از نوع توصیفی میباشد. بدین منظور با استفاده از فن مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته ادراک و تجربه زیسته 27 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان ساری که به صورت نمونهگیری هدفمند با شیوههای بیشینه تغییرات و ملاکمحور انتخاب شدند، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت. لازم به ذکر است که به جهت اعتباربخشی به یافتهها از روش بازبینی توسط اعضا و بررسی دو متخصص بیرونی جهت کنترل داده استفاده گردید. دادهها مبتنی بر راهبرد هفت مرحلهای کلایزی تحلیل گشت. یافتههای پژوهش در بخش مصاحبه با معلمان مقطع ابتدایی نشان داد که ادراکات معلمان از شایستگیهای دیجیتالی در عصر پساکرونا شامل 20 مضمون (سواد اطلاعاتی و دیجیتالی، ایجاد محتوای دیجیتالی، منابع دیجیتال، مهارتهای فناوری و اطلاعات، ارتباطات و همکاری دیجیتالی، تعامل دیجیتالی، فعالیت تیمی دیجیتال، تشریک مساعی دیجیتالی، خلاقیت و نوآوری دیجیتال، توانمندسازی فردی، قدرت استنباط، کنش رفتاری دیجیتالی، آموزش و یادگیری، اداره کلاس، روشهای تدریس مبتنی بر شرایط دیجیتال، ارزشیابی دیجیتالی، حل مسئله دیجیتالی، ایمنی و حفاظت داده و محیط دیجیتالی، جستجو، پژوهش و توسعه دیجیتالی، افزایش دانش) و 60 زیر مضمون است. گرچه کرونا به نظام آموزشی کشور شوک بزرگی وارد کرد، اما این شوک در ابعاد متفاوتی سبب رشد چشمگیر و در بسیاری از موارد به فرصت تبدیل گردید. معلمان مدارسی که تجربه کرونا را بر عرصه امکان خود میافزایند، نوعی جدید از آموزش، تدریس، یادگیری، تکلیف، ارزشیابی، همراهی و همکاری را در کنار امکانهای قبلی به میدان میآورند. بدینسان در عصر پساکرونا به واسطه شایستگیهای دیجیتالی و مهارتهای فناوری وظایف جدیدی به معلمان محول شدهاست، در نتیجه معلمان باید شایستگی دیجیتالی لازم را دارا باشند و به اعتبار حرفهای خود بیافزایند
مظهر بابائی؛ ولی احمذکرماج
چکیده
مجازیشدن دورههای کارورزی چالشهای زیادی را به وجود آورد که علیرغم آن موجب کسب تجارب ارزشمندی از سوی اساتید این دورهها شد. ازاینرو پژوهش حاضر باهدف توصیف، تحلیل و احصاء آسیبهای مترتب بر ساختار دوره کارورزی از منظر اساتید راهنمای آن صورتگرفته است. به اقتضای هدف، از روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده گردید. ...
بیشتر
مجازیشدن دورههای کارورزی چالشهای زیادی را به وجود آورد که علیرغم آن موجب کسب تجارب ارزشمندی از سوی اساتید این دورهها شد. ازاینرو پژوهش حاضر باهدف توصیف، تحلیل و احصاء آسیبهای مترتب بر ساختار دوره کارورزی از منظر اساتید راهنمای آن صورتگرفته است. به اقتضای هدف، از روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده گردید. میدان پژوهش شامل اساتید راهنمای دانشگاه فرهنگیان در استان کردستان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش نمونهگیری هدفمند ملاک دار و با تعداد 10 نفر به اشباع رسید. ابزار پژوهش مصاحبهی عمیقِ نیمهساختاریافته محقق ساخته بود و تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس مدل هفتمرحلهای کلایزی صورت گرفت. بر اساس نتایج حاصل از تجارب زیستهی اساتید از کارورزی مجازی، دو تم، شش مقوله و 32 مفهوم به دست آمد. مزایای کارورزی مجازی شامل سه مقوله تسهیل دسترسی به مدرسه محل خدمت، تنوّع در محتوا و آموزش و رفع محدودیت زمانی میباشد و مهمترین چالشهای استخراج شده در سه مقولهی چالشهای ساختاری، اجرایی و محتوایی دستهبندی شدند. در نهایت بر اساس یافتهها میتوان نتیجه گرفت که عدم زیرساختهای لازم برای دورههای کارورزی مجازی سبب ناکارآمدی آن نسبت به کارورزی حضوری شده است؛ لذا پیشنهاد میشود از تلفیق و ترکیب کارورزی مجازی و حضوری جهت بهرهوری و اثربخشی بیشتر دوره کارورزی بهره گرفت.
مهران کریمی فیروزجایی؛ حکیمه السادات شریف زاده؛ زینب کرمخانی
چکیده
تربیت فرهنگی در آمادهسازی و توانمندی افراد برای دستیابی به اهداف فرهنگی و حرفهای و شخصی و کسب هنجارهای اجتماعی بسیار مؤثر است و از طرفی رسانههای ارتباط جمعی و خصوصاً اینترنت و فضای مجازی تأثیر بسزایی در این روند دارد.هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای تربیت فرهنگی و رابطه آن با رسانههای ارتباط جمعی با تأکید بر فضای مجازی است. ...
بیشتر
تربیت فرهنگی در آمادهسازی و توانمندی افراد برای دستیابی به اهداف فرهنگی و حرفهای و شخصی و کسب هنجارهای اجتماعی بسیار مؤثر است و از طرفی رسانههای ارتباط جمعی و خصوصاً اینترنت و فضای مجازی تأثیر بسزایی در این روند دارد.هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای تربیت فرهنگی و رابطه آن با رسانههای ارتباط جمعی با تأکید بر فضای مجازی است. روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی – کمی) میباشد. روش پژوهش در بخش کیفی روش مطالعه موردی و جامعه آماری در این بخش شامل کارشناسان آموزشی، فرهنگی و تربیتی اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران در سال تحصیلی 1401-1400 است. روش نمونهگیری در بخش کیفی بهصورت هدفمند از نوع گلوله برفی بوده است که بر مبنای اشباع نظری تعداد نمونه در این بخش به ۱۰ نفر رسید. جامعه آماری در بخش کمی؛ شامل کلیه معلمان شهرستان بابلسر میباشد که افراد نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تجزیه و تحلیل دادهها بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. همچنین ابزار گرداوری دادهها در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است و تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کمی با استفاده از نرمافزار SPSS و AMOS انجام شد. یافتهها در بخش کیفی حاکی از آن است که در بخش کدگذاری باز ۳۵ مقوله فرعی و بخش کدگذاری محوری ۱۲ مقوله فرعی و در بخش کدگذاری انتخابی پنج مقوله اصلی با عنوان علم طلبی، تفکر مستقل، تفکر انتقادی، هویت ایرانی – اسلامی و رسانه جمعی به حول پدیده اصلی که تربیت فرهنگی است، استخراج گردید. در بخش کمی یافتهها نشان داد که مؤلفههای تربیت فرهنگی که عبارتاند از چهار عامل اصلی علم جویی، تفکر مستقل، تفکر انتقادی و هویت ایرانی-اسلامی با رسانههای ارتباط جمعی دارای برازش معنیدار بوده و میتوان گفت بین این مؤلفهها با دلالتهای تربیتی آن نسبت به رسانههای ارتباط جمعی ارتباط وجود دارد. بر اساس این دادهها میتوان نتیجه گرفت که تربیت فرهنگی فرصتهای بدیع برای کسب نتایج مطلوب در زمینه نیل به غایات آموزش و پرورش فراهم میکند.
ثریا رودی علی آبادی؛ محمد اکبری؛ محسن آیتی
چکیده
جهان همواره در حال تغییر است و برای هماهنگی با این تغییرات باید یادگیرنده مادامالعمر بود و تمایل طبیعی برای یادگیری بهمنظور تطبیق با تغییرات و غنیسازی مهارتها داشت. یادگیری مادامالعمر با عوامل بسیاری مرتبط است. هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر در یادگیری مادامالعمر در محیطهای آموزشی است. روش پژوهش حاضر، مرور نظاممند ...
بیشتر
جهان همواره در حال تغییر است و برای هماهنگی با این تغییرات باید یادگیرنده مادامالعمر بود و تمایل طبیعی برای یادگیری بهمنظور تطبیق با تغییرات و غنیسازی مهارتها داشت. یادگیری مادامالعمر با عوامل بسیاری مرتبط است. هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر در یادگیری مادامالعمر در محیطهای آموزشی است. روش پژوهش حاضر، مرور نظاممند یکپارچه و روش تحلیل یافتهها، تحلیل محتوا کیفی و مبتنی بر تحلیل- استنتاجی بود. برای دستیابی به هدف مطالعه، مرور منظم و گستردة پیشینه پژوهشی انجام شد. بدین منظور پایگاههای اطلاعاتی SID، Magiran، Noormags، Eric، Sage، Science Direct و Scholar Google جستجو شد. پس از خارج کردن مقالات نامتناسب باهدف پژوهش، مرور کامل روی 27 مقاله باقیمانده انجام شد. در مرحله بعد دادههای گردآوریشده مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از مرور منظم پیشینه پژوهشی به استخراج 4 عامل کلی منجر شد. یافتهها نشان داد عاملیت فردی، آموزشی، محیطی_فرهنگی و خانوادگی در یادگیری مادامالعمر نقش دارند. یافتههای این پژوهش میتواند راهکارهای مناسبی پیش روی متولیان تعلیم و تربیت قرار دهد.