حدیث جلیلیان؛ یداله مهرعلی زاده؛ غلامحسین رحیمی دوست
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف تدوین الگوی انتخاب رویکردهای آموزشی کارکنان در شرکتهای صنعتی کوچک و متوسط شهر اهواز انجام شد. این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد، پس از مصاحبه حضوری با 11 تن از مدیران و کارکنان شرکتهای صنعتی کوچک و متوسط واقع در شهرک صنعتی شماره یک اهواز، به اشباع نظری رسید و در ادامه برای اطمینان بیشتر ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف تدوین الگوی انتخاب رویکردهای آموزشی کارکنان در شرکتهای صنعتی کوچک و متوسط شهر اهواز انجام شد. این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد، پس از مصاحبه حضوری با 11 تن از مدیران و کارکنان شرکتهای صنعتی کوچک و متوسط واقع در شهرک صنعتی شماره یک اهواز، به اشباع نظری رسید و در ادامه برای اطمینان بیشتر تا مصاحبه یازدهم ادامه یافت. پس از تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از هشت سؤال شفاهی در طی فرایندهای کدگذاری آزاد، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، نهایتاً الگوی کلی پژوهش استخراج گردید. مدل پارادایمی پژوهش در قالب شرایط علّی ،شرایط زمینه ای ، شرایط مداخله گر ، راهبردها و دستاوردها طراحی گردید. با توجه به هدف اصلی پژوهش که تدوین الگوی انتخاب رویکردهای آموزشی کارکنان (حمایتی، غیر حمایتی، خنثی و اقتضایی) است و در نظر گرفتن رویکردهای یاددهی-یادگیری که شامل آموزشهای رسمی، غیر رسمی و آزاد است، در نهایت مشخص شد که اکثر مدیران رویکرد اقتضایی را بر می گزینند و در انتها که مدل کلی پژوهش استخراج گردید.
سعید خزایی؛ امیر مشهدی
چکیده
این پژوهش طولی با استفاده از طرح تبینی متوالی و اقتباس آموزش تجمیعی در قالب نظریهی شناختی-اجتماعی از سالهای تحصیلی 1398 تا 1400 به بررسی کاربردپذیری کلاسهای معکوس محتوا-محور به زبان انگلیسی در یادگیری مادامالعمر علوم دبیرستانی و دانشگاهی پرداخت. با کاربرد طرح آزمایشها، 721 دانشآموز دختر و پسر فارسی و غیرفارسی زبان مشغول به ...
بیشتر
این پژوهش طولی با استفاده از طرح تبینی متوالی و اقتباس آموزش تجمیعی در قالب نظریهی شناختی-اجتماعی از سالهای تحصیلی 1398 تا 1400 به بررسی کاربردپذیری کلاسهای معکوس محتوا-محور به زبان انگلیسی در یادگیری مادامالعمر علوم دبیرستانی و دانشگاهی پرداخت. با کاربرد طرح آزمایشها، 721 دانشآموز دختر و پسر فارسی و غیرفارسی زبان مشغول به تحصیل در رشتهی علوم تجربی پایهی دوازدهم دبیرستان با حاشیه خطای 1% انتخاب و به شکل تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند تا مهارت درک علوم را به شیوهی محتوا-محور در کلاسهای معکوس پیش-خوانداری با/بدون بازی واقعیت افزوده فراگیرند. با ورود 84 نفر از شرکتکنندگان به دانشگاههای علوم پزشکی، آموزش تجمیعی محتوا-محور علوم دانشگاهی با انجام پیمایش، ارزیابی مستمر پیشرفت و عملکرد مهارت خواندار علوم در بافت و عرصههای حرفهای و مصاحبه متمرکز در راستای تکمیل این پژوهش متممی ادامه یافت. تحلیل دادههای کمی از طریق آزمون رتبهای ویلکاکسون، ضریب همبستگی اسپیرمن، آنالیز واریانس با اندازههای مکرر و برازش مدل خطی آمیخته و تحلیل دادههای کیفی به شیوهی مضمون-محور انجام شد. تحلیل توصیفی و استنباطی دادهها از نقش تسهیلگری شیوهی آموزش محتوا-محور در یادگیری مادامالعمر علوم در کلاسهای معکوس مبتنی بر بازی واقعیت افزوده در دبیرستان و دانشگاه حکایت داشت (9/6= ß و 05/0>p). از نگاه و برداشت شرکتکنندگان، تمرین مشارکتی خواندار علوم در گروههای همتایان مؤثر در یادگیری مادامالعمر است.
پروین روشن قیاس؛ محمد جواد لیاقت دار؛ بی بی عشرت زمانی؛ فریدون شریفیان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین عناصر و مؤلفههای برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان در راستای یادگیری مادامالعمر و بررسی اعتبار مقیاس تدوین شده در این زمینه انجام شدهاست. روش مورد استفاده طرح ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. پس از گردآوری و تحلیل دادههای کیفی، به منظور اعتبارسنجی یافتههای کیفی، بر مبنای نتایج به دست آمده ابزار کمی تدوین ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تبیین عناصر و مؤلفههای برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان در راستای یادگیری مادامالعمر و بررسی اعتبار مقیاس تدوین شده در این زمینه انجام شدهاست. روش مورد استفاده طرح ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. پس از گردآوری و تحلیل دادههای کیفی، به منظور اعتبارسنجی یافتههای کیفی، بر مبنای نتایج به دست آمده ابزار کمی تدوین شده و دادههای گردآوری شده مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری در بخش کیفی، صاحبنظران حوزه یادگیری مادام-العمر،اساتید دانشگاه فرهنگیان و متخصصان برنامهدرسی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و مصاحبه نیمهساختاریافته با 33 نفر، اشباع نظری در دادهها حاصل گردید. در بخش کمی، از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این بخش شامل 242 نفر از اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان بود و 103 پرسشنامه مبنای تحلیلهای کمی قرار گرفت. یافتههای حاصل از بخش کیفی نشان داد که برنامهدرسی مبتنی بر رویکرد یادگیری مادامالعمر در دانشگاه فرهنگیان متشکل از چهار عنصر عمده هدف (با 19 گویه)، محتوا (با 18 گویه)، روشهای یاددهی-یادگیری (با 15 گویه) و ارزشیابی (با 17 گویه) است. در بخش کمی نیز مشخص گردید که، براساس نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم عناصر و مولفههای مربوط به آنها به درستی الگوی برنامهدرسی معطوف به یادگیری مادامالعمر را مورد سنجش قرار میدهند. در نتیجه مقیاس طراحی شده در 4 عنصر و 69 مولفه، برای ارزیابی عناصر برنامهدرسی براساس رویکرد یادگیری مادامالعمر در دانشگاه فرهنگیان از روایی و پایایی برخوردار است و میتواند مبنای سیاستگذاری و بازنگری حوزه برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد.
زهرا ابوالحسنی؛ مرضیه دهقانی؛ محمد جوادی پور؛ کیوان صالحی؛ نسرین محمدحسنی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کیفی چالشها و نقاط قوت برنامه درسی کار و فناوری و راهکارهای بهبود وضعیت اجرای برنامه درسی کار و فناوری بود. برای این منظور از روش پدیدارنگاری استفاده شد. روش نمونهگیری از نوع هدفمند و با فن گوله برفی برای صاحب نظران و برای معلمان هدفمند از نوع در دسترس بود که تعداد مشارکت کنندگان با توجه به اشباع دادهها ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کیفی چالشها و نقاط قوت برنامه درسی کار و فناوری و راهکارهای بهبود وضعیت اجرای برنامه درسی کار و فناوری بود. برای این منظور از روش پدیدارنگاری استفاده شد. روش نمونهگیری از نوع هدفمند و با فن گوله برفی برای صاحب نظران و برای معلمان هدفمند از نوع در دسترس بود که تعداد مشارکت کنندگان با توجه به اشباع دادهها 6 صاحب نظر؛ 25 معلم انتخاب شد. برای ﺟﻤﻊآوری دادهﻫﺎ از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﻫـﺎی ﻧﯿﻤـﻪساختار ﯾﺎﻓﺘﻪ استفاده شد. روش تحلیل دادهها به روش 7 مرحلهای کلایزی انجام شد. برای اعتبارسنجی دادهها از راهبردهایی همچون مثلث سازی جمعآوری داده؛ بازبینی مصاحبه شوندگان از برداشتها و کدبندیها و بازبینی پژوهشگران همکار و توافق بین پژوهشگر و مشارکتکنندگان در پژوهش استفاده شد. یافتهها از دیدگاه معلمان و صاحب نظران بدست آمدکه در چالش و موانع اجرای درس کار و فناوری شامل پنج مضمون "محدودیت، معلم، تناسب محتوا، نظام جامع ارزشیابی، عوامل اجتماعی" با یازده زیر مضمون "امکانات، منابع مالی، فضای فیزیکی، زمان، معلم تخصصی، مقوله مهارتی (دانش افزایی)، عدم تناسب با نیاز،عدم تعادل در محتوا، ضعف در اجرای ارزشیابی، عدم وجود زمینه فرهنگی، پایین بودن جایگاه و ارزش کار و فناوری در بین مسئولین" و در نقاط قوت دو مضمون "جنبه فنی، دانش افزایی" و پنج زیر مضمون "کار آفرینی،هدایت تحصیلی مناسب، خلاقیت، دست ورزی، مهارت عمومی" و در راهکارها دو مضمون"بهبود عناصر برنامه درسی، ایجاد انگیزه" و شش زیر مضمون"محتوا، ارزشیابی، امکانات، برنامه درسی پنهان، ایجاد راههای ارتباطی، حقوق و مزایا" بود.
بهمن نریمانی؛ حسین مهرداد؛ راضیه جلیلی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشرانهای مورد نیاز برای بهبود عملکرد مدیران مدارس ابتدایی، انجام شد. این پژوهش بر اساس رویکرد آمیخته و با استفاده از هر دو روش کیفی و کمی در سال ۱۳۹۹ انجام شد. در بخش کیفی از روش پژوهش داده بنیاد و در بخش کمی از روش توصیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشرانهای مورد نیاز برای بهبود عملکرد مدیران مدارس ابتدایی، انجام شد. این پژوهش بر اساس رویکرد آمیخته و با استفاده از هر دو روش کیفی و کمی در سال ۱۳۹۹ انجام شد. در بخش کیفی از روش پژوهش داده بنیاد و در بخش کمی از روش توصیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور انتخاب شدند و بر اساس قاعده اشباع نظری، بعد از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خبرگان کفایت دادهها حاصل شد. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل ۵۶۱ نفراز مدیران مدارس ابتدایی آموزش و پرورش استان کرمانشاه بود که از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله ای با انتساب متناسب و با استفاده از جدول مورگان تعداد 228 نفر انتخاب شدند و پرسشنامه محققساخته مبتنی بر دادههای کیفی در بین مدیران مدارس ابتدایی استان کرمانشاه به اجرا در آمد. برای تحلیل دادهها، در بخش کیفی از روش کُدگذاری سیستماتیک و رویکرد تحلیل مضمون و در بخش کمی از آمار توصیفی و استنباطی با بهرهگیری از نرمافزار Smart pls استفاده شد.پس از پیادهسازی مصاحبهها و تحلیل عمیق دادهها، چهار بُعد «توسعه رهبری»، «بهبود ساختار»، «برنامهریزی عملکرد» و «خود توسعهای» استخراج و تأیید شدند. نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد چهارگانه فوق و مؤلفههای مرتبط با آنها، پیشرانهای تخصصی و حرفهای هستند که میتوان در جهت بهبود عملکرد مدیران مدارس ابتدایی از آنها استفاده کرد.
مسعود فقیهی؛ محمدنور رحمانی؛ نادرقلی قورچیان؛ کلثوم نامی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد شایستگیهای کارآفرینی هنرستان های استان هرمزگان انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است. به همین منظور تعداد 11 نفر از خبرگان دانشگاهی و افراد صاحب نظر مطلع نسبت به موضوع با راهبرد نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل اشباع نظری انتخاب شدند و به صورت ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد شایستگیهای کارآفرینی هنرستان های استان هرمزگان انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است. به همین منظور تعداد 11 نفر از خبرگان دانشگاهی و افراد صاحب نظر مطلع نسبت به موضوع با راهبرد نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل اشباع نظری انتخاب شدند و به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. از روش کدگذاری سه مرحله ای جهت تجزیه و تحلیل یافته های مصاحبه ها استفاده شد. به منظور حصول اطمینان از روایی پژوهش، از راهبرد چند سویه نگری منابع داده ها و بررسی توسط اعضاء (مصاحبه شوندگان) و جهت محاسبه پایایی، از روش پایایی بازآزمون و پایایی بین دو کدگذار استفاده شد. با پیاده سازی محتوای مصاحبه ها و تحلیل مقدماتی آن ها، کدهای اولیّه شناسایی گردید و سپس به منظور دستیابی به مقوله های اصلی کدهای مشابه در طبقه ای خاص جای گرفتند. در پایان برای هریک از طبقات عنوانی مناسب که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب گردید. نتایج این پژوهش به استخراج چهار مقوله اصلی به عنوان ابعاد شایستگی های کارآفرینی هنرستان ها منجر شد که عبارتند از: شایستگیهای شخصیتی (فردی)، شایستگیهای مدیریتی و رهبری، شایستگیهای فنی _ تخصصی و شایستگیهای فرهنگی.
احمد ابراهیمی؛ سید ابراهیم میر شاه جعفری؛ علی ربانی خوراسگانی
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایستههای یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناسب با ویژگیهای دانشجویان دوره کارشناسی امروز انجام شد. طرح پژوهش، آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی، از شیوه توصیفی-پیمایشی استفاده شد. ابزار بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته و ابزار بخش کمی پرسشنامه ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایستههای یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناسب با ویژگیهای دانشجویان دوره کارشناسی امروز انجام شد. طرح پژوهش، آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی، از شیوه توصیفی-پیمایشی استفاده شد. ابزار بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته و ابزار بخش کمی پرسشنامه محققساخته میباشد. روایی محتوایی سؤالات پرسشنامه و مصاحبه، طبق نظر متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ مناسب برآورد شد. جامعه آماری بخش کیفی، صاحبنظران در دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. جامعه آماریِ بخش کمی نیز شامل اساتید و دانشجویان کارشناسی از دانشکدههای علوم تربیتی و علوم اجتماعی دو دانشگاه تهران و اصفهان بود که نمونه از بین آنها به روش تصادفی طبقهای، متناسب با حجم انتخاب شد. تحلیل یافتهها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه دادهبنیاد و در قسمت کمی، بر اساس آمار توصیفی و استنباطی است. بر اساس یافتهها، مهمترین بایستههای یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناظر با ویژگیهای دانشجویان کارشناسی امروز عبارتند از: «استفاده از پیامرسانهای مجازی»، «استفاده از نرمافزارها و فیلمهای آموزشی»، «معرفی و استفاده از وبسایتهای علمی»، «ارائه آموزشهای مکمل از راه دور»، «اجازه جستجوی وب درکلاس»، « ارائه تکالیف مجازی»، «برگزاری آزمونهای مجازی» و «استفاده از تخته هوشمند». لذا کاربست مؤلفههای مذکور، منجر به انگیزهمندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز میگردد. از این رو به مدرسان توصیه میگردد به منظور تدریس اثربخش و استفاده بهینه از فرصتهای آموزشی، از بکارگیری آنها غفلت نورزند.
زهرا اکبری خودلان؛ مهدی رحیمی؛ محسن شاکری
چکیده
چکیدهبیصداقتی تحصیلی یکی از مسائلی است که امروزه گریبانگیر نظام آموزشی شده است. بدیهی است که ادامه این روند، اعتبار عملکرد نظام دانشگاهی را به چالش خواهد کشاند و اثرات درازمدت آن، نهتنها خود فرد بلکه کل جامعه را در برمیگیرد. هدف از پژوهش حاضر مطالعه پدیده بیصداقتی تحصیلی در دانشجویان بود. رویکرد تحقیق با توجه به ماهیت موضوع ...
بیشتر
چکیدهبیصداقتی تحصیلی یکی از مسائلی است که امروزه گریبانگیر نظام آموزشی شده است. بدیهی است که ادامه این روند، اعتبار عملکرد نظام دانشگاهی را به چالش خواهد کشاند و اثرات درازمدت آن، نهتنها خود فرد بلکه کل جامعه را در برمیگیرد. هدف از پژوهش حاضر مطالعه پدیده بیصداقتی تحصیلی در دانشجویان بود. رویکرد تحقیق با توجه به ماهیت موضوع از نوع کیفی با روش نظریه مبنایی بود. جامعه هدف پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه یزد در سال تحصیلی 98-1397 بودهاند. اطلاعات از 16 نفر از دانشجویان با استفاده از روش نمونهگیری نظری و هدفمند با حداکثر تنوع به دست آمد. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته بود. نتایج تحقیق نشان داد کاربردی بودن دروس، ویژگیهای فردی، پیشینة آموزشی، محدودیت زمانی و سنگینی دروس، سیاستهای پذیرش دانشجو، حرفهمندی اساتید، و فشار خانواده، سبب شکلگیری مقوله محوری "جهتگیری هدف عملکردی" شده است. همچنین ویژگیهای زمینهای (همچون محیط فیزیکی، جو کلاس و دانشگاه، فناوری، نظارت و برخورد) و شرایط محیطی (محیط فرهنگی- اجتماعی، محیط سیاسی، و محیط سیاست گذاری)، زمینه بروز واکنشهای غیراخلاقی دانشجویان را همچون تقلب در امتحان، بیصداقتی در انجام تکالیف، سرقت علمی و بیصداقتی در پژوهش فراهم ساخته است که منتج به اخلال در توسعه فردی، توسعه اجتماعی و توسعه دانشگاهی شده است. در نهایت میتوان اذعان داشت که پدیده بیصداقتی تحصیلی، ریشه در جهتگیری هدف فرد دارد عوامل متعدد محیطی و فردی میتوانند آن را دستخوش تغییر سازند، لذا تلاش جامع و همهجانبه در جهت اصلاح آن ضروری به نظر میرسد.
محمد مشکی حسن آباد؛ محمود اکرامی؛ احمد کریمی دشتکی؛ حسین حافظی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی دانشگاه نسل سوم در نظام آموزش عالی از دور با مورد مطالعه قرار دادن دانشگاه پیام نور به عنوان بستر مطالعاتی انجام گردید. روش پژوهش کیفی و برمبنای نظریه داده بنیاد انتخاب گردید. جامعه مشارکت کنندگان در پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی دانشگاه نسل سوم در نظام آموزش عالی از دور با مورد مطالعه قرار دادن دانشگاه پیام نور به عنوان بستر مطالعاتی انجام گردید. روش پژوهش کیفی و برمبنای نظریه داده بنیاد انتخاب گردید. جامعه مشارکت کنندگان در پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید به طوری از بین اعضای هیات علمی دانشگاه تعداد 46 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و با ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد آزمون قرار گرفتند. داده های حاصل با رویکرد سه مرحله ای در نظریه داده بنیاد (کدگذاری باز؛ کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) کدگذاری و تحلیل گردید. اجرای فرآیند کدگذاری باز منجر به شناسایی 114 مفهوم گردید. در مرحله کدگذاری محوری مفاهیم در قالب 23 مقوله ی فرعی و 8 مقوله اصلی جای گرفت. سپس مدل پارادایمی با ارکان شرایط علی( فضای سازمانی حاکم بر دانشگاه)، شرایط زمینه ای(زیرساخت های سازمانی)، شرایط مداخله گر(خودمختاری، جهانی شدن و تعاملات اثربخش)، پدیده محوری( دانشگاه نسل سوم)، راهبرد ها( بازنگری کنش های اداری و اجرایی) و پیامدها(جامعه توسعه محور)ترسیم گردید و در نهایت با اجرای فرآیند کدگذاری گزینشی، الگوی مفهومی پژوهش روابط بین عوامل را تبیین نمود. الگوی بدست آمده مشخص می کند که برای نسل سومی شدن باید در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری تغییراتی در دانشگاه انجام پذیرد که در صورت ایجاد این تغییرات دانشگاه می تواند علاوه بر استقلال خود در توسعه ی جامعه نیز نقش مهمی را ایفا کند.
منیره سهرابی؛ محمد یمنی دوزی سرخابی؛ مقصود فراستخواه؛ حسن حضرتی
چکیده
بسیاری از متفکران و متخصصان تعلیم و تربیت بر این باورند که سیاستگذاری و برنامهریزی بهمنظور تجدیدنظر اساسی در عملکرد گذشته و کنونی نظامهای تربیتی هر کشور، باید در پرتو بررسی پیشینهی تاریخی تحولات آموزشی و تحلیل وضعیت کنونی نظام آموزشی صورت پذیرد؛ تا با دیدی باز و جامع عواملی را که موجب رکود فعالیتهای فرهنگی و علمی و شکلگیری ...
بیشتر
بسیاری از متفکران و متخصصان تعلیم و تربیت بر این باورند که سیاستگذاری و برنامهریزی بهمنظور تجدیدنظر اساسی در عملکرد گذشته و کنونی نظامهای تربیتی هر کشور، باید در پرتو بررسی پیشینهی تاریخی تحولات آموزشی و تحلیل وضعیت کنونی نظام آموزشی صورت پذیرد؛ تا با دیدی باز و جامع عواملی را که موجب رکود فعالیتهای فرهنگی و علمی و شکلگیری روشهای کنونی آموزشی است، شناسایی کرد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر شکل گیری و تحول دانشگاه در ایران از زمان تاسیس دانشگاه تهران تا کنون انجام شده است. در راستای تحقق اهداف پژوهش 14 مصاحبه با افراد متخصص و دارای تجربه زیسته در آموزش عالی کشور ترتیب دادهشده و مصاحبهها تا مرحلهی اشباع نظری ادامه پیدا کرد. در تحلیل مصاحبههای پژوهش از استراتژی تحلیل تماتیک (مضمون) استفادهشده است. از دیدگاه مصاحبه شوندگان، سیر تاریخی دانشگاه در ایران را میتوان به شش دوره مجزا تقسیم کرد. در تمام این دوره ها، عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیک و علمی تغییرات و تحولات در دانشگاه را تحت تاثیر قرار داده اند. عدم خلاقیت در مدیریت سیستم آموزش عالی از یک طرف و تمرکزگرایی از سوی دیگر سبب شده است که بین دانشگاههای ایران اختلاف معناداری وجود نداشته باشد. ایجاد تغییرات ساختاری، کمی و کیفی در نظام آموزش عالی کشور باید بر اساس مطالعات جامع فرهنگی، جامعه شناختی، اقتصادی، سیاسی بوده و با اتخاذ سازوکارهای قانونی و فرهنگ مناسب، مانع از تأثیرگذاری مخرب عوامل سیاسی و اقتصادی بر نظام آموزش عالی شد.
مریم طالبیان درزی؛ وحید فلاح؛ محمد صالحی
چکیده
امروزه که سیاست بازنگری و اصلاح برنامه درسی به دانشگاهها تفویض شده فرصتی مناسب برای ایجاد تمایل بیشتر بین ذینفعان نظام آموزش عالی مهارتی شده تا با ایجاد تعامل بین آنها، در راستای نقش اجتماعی آموزش عالی و مسئولیتپذیری اجتماعی راهبردهای لازم برای بهبود فرایند طراحی و اجرای برنامه درسی مطلوب اتخاذ و اجرا گردد. هدف از پژوهش حاضر ...
بیشتر
امروزه که سیاست بازنگری و اصلاح برنامه درسی به دانشگاهها تفویض شده فرصتی مناسب برای ایجاد تمایل بیشتر بین ذینفعان نظام آموزش عالی مهارتی شده تا با ایجاد تعامل بین آنها، در راستای نقش اجتماعی آموزش عالی و مسئولیتپذیری اجتماعی راهبردهای لازم برای بهبود فرایند طراحی و اجرای برنامه درسی مطلوب اتخاذ و اجرا گردد. هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفههای مسئولیتپذیری اجتماعی در برنامه درسی دانشگاه مهارتی بوده است، پژوهش از نوع کیفی بوده است؛ جامعه آماری در این تحقیق کلیه خبرگان مهارتی اعضای هیئتعلمی دانشگاهی و مربیان و سیاستگذاران و برنامه ریزان آموزشهای مهارتی در کشور بودند؛ بر اساس نمونهگیری هدفمند 18 نفر از خبرگان مهارتآموزی در این پژوهش شرکت داشتند، روش تجزیهوتحلیل دادهها، تحلیل مضمون و شبکهی مضامین بود؛ نتایج پژوهش نشان داد سه مقوله اصلی محتوای آموزشی، فعالیتهای یادگیری و یاددهی و ارزشیابی مستمر مقولههای مسئولیتپذیری اجتماعی در برنامه درسی دانشگاه مهارتی را تشکیل دادند. بر اساس این مقولهها مدل مفهومی مسئولیتپذیری اجتماعی در برنامه درسی دانشگاه مهارتی ترسیم شد. بدون شک ارتباط بین اجزا و عناصر برنامه درسی بهعنوان خرده نظام آموزشی و برنامههای کلان آموزشی میتوانند نهاد اجتماعی آموزش عالی مهارتی را بیشازپیش توانمندتر کند.
سیدمهدی حسینی؛ کوروش فتحی واجارگاه؛ محمود حقانی؛ محبوبه عارفی؛ مرتضی رضایی زاده
چکیده
هدف این پژوهش بررسی جایگاه تربیت شهروند مجازی در برنامههای درسی رسمی دوره ابتدایی ایران بود. این پژوهش از نوع توصیفی و شامل تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا به شیوه آنتروپی شانون بود. واحد تحلیل محتوا؛ متون، تصاویر و فعالیتهای کتابهای درسی بود. جامعه آماری پژوهش 41 جلد کتاب درسی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 400-1399 بود که 24 جلد به روش نمونهگیری ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی جایگاه تربیت شهروند مجازی در برنامههای درسی رسمی دوره ابتدایی ایران بود. این پژوهش از نوع توصیفی و شامل تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا به شیوه آنتروپی شانون بود. واحد تحلیل محتوا؛ متون، تصاویر و فعالیتهای کتابهای درسی بود. جامعه آماری پژوهش 41 جلد کتاب درسی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 400-1399 بود که 24 جلد به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شد. برای تعیین روایی ابزار، از روایی محتوایی به شکل نظرخواهی از متخصصان در مورد میزان هماهنگی محتوای ابزار اندازهگیری و هدف پژوهش به روش کیفی استفاده شد. ضریب پایایی نیز به روش اسکات 83/0 به دست آمد. یافتههای حاصل از تحلیل آنتروپی شانون نشان داد بیشترین میزان بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت در بین مؤلفههای مطلوب تربیت شهروند مجازی به مؤلفهی "سواد مجازی" مجموعاً با مقدار (386/0) و کمترین میزان بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت به مؤلفههای " امنیت مجازی"، " آداب معاشرت مجازی"، " حقوق و مسؤلیتهای مجازی"، " قوانین مجازی" و " تجارت مجازی" مجموعاً با مقدار (0) تعلق دارد. همچنین یافتههای مربوط به آمار توصیفی نشان داد که حدود 4 درصد از محتوای کتابهای درسی مورد بررسی به مؤلفههای تربیت شهروند مجازی توجه داشتهاند. با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که جایگاه تربیت شهروند مجازی در برنامههای درسی دوره ابتدایی ایران تا حد زیادی مغفول مانده است. بنابراین پیشنهاد میشود با توجه به ضرورت تربیت شهروندان مجازی در عصر حاضر، برنامههای درسی دوره ابتدایی از نظر ایجاد پوشش مناسب روی مؤلفههای مورد نیاز تربیت شهروند مجازی، مورد بازنگری قرار گیرد.