مسعود صفایی مقدم؛ محمود کاظمی؛ محمدجعفر پاک سرشت؛ سید منصور مرعشی
چکیده
"تربیت مدنی" مورد توجه روز افزون سیاستگذاران نظامهای آموزشی است. در جامعهی ایران نیز، با توجه به تحوّلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی صورت گرفته از دوران مشروطیت به این سو، و بخصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی، توجه به مقولهی تربیت مدنی از اهمیّت ویژهای برخوردار شده است. اما از آنجا که تحقّق ایدههای تربیتی در هر جامعهای متضمّن ...
بیشتر
"تربیت مدنی" مورد توجه روز افزون سیاستگذاران نظامهای آموزشی است. در جامعهی ایران نیز، با توجه به تحوّلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی صورت گرفته از دوران مشروطیت به این سو، و بخصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی، توجه به مقولهی تربیت مدنی از اهمیّت ویژهای برخوردار شده است. اما از آنجا که تحقّق ایدههای تربیتی در هر جامعهای متضمّن وجود شرایط فرهنگی و اجتماعی مناسب است لذا کشف زمینههای ذهنی و فرهنگی لازم برای تحقق آرمانهای جامعهی مدنی از کارهای مهمّی است که در راستای تربیت مدنی در ایران باید صورت گیرد. بر این اساس، هدف عمدهی این پژوهش آن است که با کشف و بررسی معانی و جنبههای ارزشی و فرهنگی اصول جامعهی مدنی، میزان تناسب و هماهنگی آنها با ارزشهای فرهنگی و دینی جامعهی ایران معلوم گردد. بنابراین، چنانچه برای اصول تربیت مدنی و مفاهیم مدنیت خواهی و تربیت مدنی و جامعهی مدنی محتوای ارزشی و دینی قائل باشیم، در آن صورت کشف معانی مندرج در این مفاهیم و تنظیم آنها به منظور ساخت یک ساختار بومی از ایده مدنیّت خواهی و تربیت مدنی برای دست اندرکاران آموزش و پرورش ایران از اهمیت شایانی بر خوردار خواهد بود. مهمترین اصولی که در این مقاله مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاند، عبارتند از: اصل احترام به حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی، اصل احترام به قانون و قانونمداری، اصل احترام به حقوق شهروندی، اصل مشارکت و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، اصل مسئولیتپذیری اجتماعی، اصل استدلال و عقلانیت، اصل مدارا و تسامح، اصل گفتگو، اصل نقد و ارزیابی و اصل توجه به کثرت گرایی روشی. در پایان تأکید شده است که این اصول با ارزشها و فلسفهی حاکم بر جامعهی ما که یک جامعهی دینی است، تطابق و هماهنگی دارد و لذا سرمایهگذاری برای تربیت نسلی که به ارزشهای مدنی معتقد بوده و در عمل پاسدار این ارزشها باشد میتواند به عنوان یک توصیهی دینی و آموزشی و پرورشی تلقی شود.
حسین زینعلی پور؛ سید محمد میر کمالی
چکیده
هدف این تحقیق طراحی و اعتباریابی مدل مناسب مدیریت تغییر سازمانی با تأکید بر عوامل درون سازمانی برای دانشگاههای جامع دولتی است. برای دستیابی به این هدف، از 30 نفر اعضای هیأت علمی با تخصّص مرتبط، دعوت به همکاری شده است. برای انجام گرفتن تحقیق از روش دلفی استفاده شده است و ابزار جمعآوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است. با مطالعهی ...
بیشتر
هدف این تحقیق طراحی و اعتباریابی مدل مناسب مدیریت تغییر سازمانی با تأکید بر عوامل درون سازمانی برای دانشگاههای جامع دولتی است. برای دستیابی به این هدف، از 30 نفر اعضای هیأت علمی با تخصّص مرتبط، دعوت به همکاری شده است. برای انجام گرفتن تحقیق از روش دلفی استفاده شده است و ابزار جمعآوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است. با مطالعهی ادبیات تغییر سازمانی، تعداد 19 عامل مؤثر بر موفقیت برنامه تغییر شناسایی شد که این عوامل در سه دسته مدیریتی، سازمانی و فردی گروهبندی شدند. عوامل مدیریتی شامل حمایتکردن، مشارکتدادن، توانمندسازی، پاداشدادن، اطلاع رسانی، آموزش دادن، رهبری تحولی و نظارت کردن است. عوامل سازمانی در بر گیرندهی منابع، فرهنگ سازمانی، عدالت سازمانی، جو سازمانی، پیام برنامه و ساختار سازمانی است و عوامل فردی شامل احساس مالکیت، خودکفایتی، تعهّد سازمانی، نگرش به برنامه تغییر و تجربه و تخصّص میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که همهی عوامل شناسایی شده از ادبیات، به عنوان عوامل مؤثر بر موفقیت برنامهی تغییر در دانشگاههای جامع مورد توافق مشارکتکنندگان در تحقیق بوده است و دو مؤلّفهی جدید سیاستگذاری و اعتماد به مدیران و یک زیر مؤلّفه تحت عنوان مشروعیت برنامه تغییر شناسایی شده است و الگوی طراحی شدهی مدیریت تغییر سازمانی، برای دانشگاههای جامع دولتی مورد موافقت قرار گرفته است.
مرجان معصومی فرد؛ عیسی ابراهیم زاده؛ محمدرضا سرمدی
چکیده
مطالعات گسترده در سه دههی اخیر نشان داده است که یکی از تفاوتهای فردی مؤثر بر یادگیری، سبکهای یادگیری است که این سبکها در پیشرفت تحصیلی فراگیران نیز تأثیر بسزایی دارد. سبکهای یادگیری مورد نظر عبارتند از: دیداری، شفاهی، خواندنی- نوشتنی، حرکتی و چندحسّی. مطالعهی حاضر به بررسی ارتباط سبکهای یادگیری دانشجویان دورهی کارشناسی ...
بیشتر
مطالعات گسترده در سه دههی اخیر نشان داده است که یکی از تفاوتهای فردی مؤثر بر یادگیری، سبکهای یادگیری است که این سبکها در پیشرفت تحصیلی فراگیران نیز تأثیر بسزایی دارد. سبکهای یادگیری مورد نظر عبارتند از: دیداری، شفاهی، خواندنی- نوشتنی، حرکتی و چندحسّی. مطالعهی حاضر به بررسی ارتباط سبکهای یادگیری دانشجویان دورهی کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور مرکز تهران با پیشرفت تحصیلی آنان پرداخته است. به منظور مطالعهی ارتباط متغیّرهای مورد بررسی، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. جامعهی آماری، شامل کلّیهی دانشجویانی است که در سال تحصیلی 86- 85 در سال دوم دورهی کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور مرکز تهران به تحصیل اشتغال داشتند که مجموع آنها 2063 نفر بوده و با استفاده از جدول مورگان از مجموع دانشجویان گروه علوم انسانی 160نفر؛ از مجموع دانشجویان گروه علوم پایه 44 نفر و به دلیل پائین بودن جمعیّت گروه فنی- مهندسی تمامی 80 دانشجوی شاغل به تحصیل در این گروه، به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه سبک یادگیری (دیداری، شفاهی، خواندنی- نوشتنی، حرکتی، چندمدلی) یا VARK میباشد. نتایج نشان داد که بین سبکهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور، رابطهی معنیداری به دست نیامده است. اما با در نظر گرفتن گروههای مختلف تحصیلی، مشخص گردید بین سبک شفاهی و گروه علوم پایه، سبک خواندنی- نوشتنی و گروه فنی و مهندسی، سبک حرکتی و گروه علوم انسانی و سبک چند حسی و گروههای علوم انسانی و علوم پابه رابطه معنیداری حاصل شده است.
غلامحسین رضایت؛ قربانعلی سلیمی؛ رسول ربانی
چکیده
در سالهای دههی هفتاد شاهد رشد فزایندهی حضور زنان در سطوح مختلف آموزش عالی و افزایش میزان پذیرش آنان به بیش از 50 درصد بودهایم؛ هدف این پژوهش بررسی نتایج و پیامدهای این پدیده در چهار زمینهی نظام آموزش عالی کشور، مقولهی اشتغال زنان، نهاد خانواده و موقعیت و پایگاه اجتماعی زنان است. روش کار ما در این پژوهش روش توصیفی- پیمایشی ...
بیشتر
در سالهای دههی هفتاد شاهد رشد فزایندهی حضور زنان در سطوح مختلف آموزش عالی و افزایش میزان پذیرش آنان به بیش از 50 درصد بودهایم؛ هدف این پژوهش بررسی نتایج و پیامدهای این پدیده در چهار زمینهی نظام آموزش عالی کشور، مقولهی اشتغال زنان، نهاد خانواده و موقعیت و پایگاه اجتماعی زنان است. روش کار ما در این پژوهش روش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری آن نیز اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان بوده است. برای جمعآوری اطلاعات از دو روش، کمی (پرسشنامه محقق ساخته) و کیفی ( مصاحبهی نیمه سازمان یافته) استفاده گردید. یافتههای تحقیق نشان داد که افزایش میزان قبولی زنان از نظر اعضای نمونه، بر هر 4 مولّفهی پژوهش، بیش از حد متوسط تأثیر دارد، لیکن میزان تأثیر بر مولّفهها یکسان نبوده و بیشترین میزان تأثیر بر موقعیت و پایگاه اجتماعی زنان با میانگین 76/3 و کمترین تأثیر بر نظام آموزش عالی با میانگین 16/3 میباشد.
سهیلا هاشمی؛ ابراهیم صالحی عمران؛ رقیه ولی پور خواجه غیاثی
چکیده
آموزش شهروندی در قرن بیست یکم به علت جهانی شدن، ارتباطات فزایندهی کشورها، افزایش تنوع فرهنگی، زبانی و قومی دچار تحول شده است. نظامهای آموزشی از جمله نظامهای آموزش عالی، را بر آن داشته است که برنامههای آموزشی متناسبی را تدوین نمایند، تا نیازهای دانشی، نگرشی و مهارتی دانشجویان را برآورده و آنها را برای کنش و واکنش در ابعاد محلی، ...
بیشتر
آموزش شهروندی در قرن بیست یکم به علت جهانی شدن، ارتباطات فزایندهی کشورها، افزایش تنوع فرهنگی، زبانی و قومی دچار تحول شده است. نظامهای آموزشی از جمله نظامهای آموزش عالی، را بر آن داشته است که برنامههای آموزشی متناسبی را تدوین نمایند، تا نیازهای دانشی، نگرشی و مهارتی دانشجویان را برآورده و آنها را برای کنش و واکنش در ابعاد محلی، ملی، منطقهای وبین المللی و در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آماده کنند. با توجه به اهمیت آموزش شهروندی در آموزش عالی این مسأله در دانشگاه مازندران مورد بررسی قرارگرفت، تا عملکرد آموزش عالی در زمینهی آموزش شهروندی مشخص گردد. از این رو دانش، نگرش و مهارت شهروندی دانشجویان ورودی (سال 85) و دانشجویان خروجی (سال82) دانشگاه مازندران و دیدگاه اساتید در زمینه آموزش شهروندی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج دادهها نشان داد تفاوت چندانی جز در مؤلّفه پذیرش تنوع و تکثر بین دانشجویان ورودی و خروجی دیده نمیشود و مهارتهایی که آموزش عالی پرورش میدهد، بیشتر به سمت دانش نظری گرایش داشته و دانشجوها را به افزایش محفوظات هدایت میکند و مهارتهای شهروندی (تفکر انتقادی، حل مسأله، مشارکت، تصمیمگیری ومسئولیتپذیری) در دانشجویان چندان پرورش داده نمیشود و آموزش عالی جز در رشتهی حقوق و علوم سیاسی به آموزش دانش شهروندی توجه لازم را نداشته است.
صدیقه حیدری نژاد؛ محمدحسن سپهری نژاد
چکیده
هدف اصلی این تحقیق ارزیابی کارآیی دانشکدههای علوم انسانی دانشگاه شهید چمران اهواز با استفاده از مدل ریاضی تحلیل پوششی دادهها است. این تحقیق توصیفی- تحلیلی و به روش میدانی و کتابخانهای انجام شده است. محدودهی مکانی تحقیق شامل پنج دانشکدهی علوم انسانی دانشگاه شهید چمران و محدودهی زمانی دورهی چهار سالهی 82 تا 85 بوده است. دادههای ...
بیشتر
هدف اصلی این تحقیق ارزیابی کارآیی دانشکدههای علوم انسانی دانشگاه شهید چمران اهواز با استفاده از مدل ریاضی تحلیل پوششی دادهها است. این تحقیق توصیفی- تحلیلی و به روش میدانی و کتابخانهای انجام شده است. محدودهی مکانی تحقیق شامل پنج دانشکدهی علوم انسانی دانشگاه شهید چمران و محدودهی زمانی دورهی چهار سالهی 82 تا 85 بوده است. دادههای کمّی خام با استفاده از فرم مخصوص از دانشکدهها جمعآوری و پس از تلفیق و ارزشگذاری به شاخصهای ورودی شامل "هیأت علمی، کارکنان و بودجه" و شاخصهای خروجی شامل "آموزش، پژوهش و خدمات تخصصی" تقسیم شدند. به منظور شناسایی دقیقتر تأثیر هر یک از شاخصها در میزان کارآیی دانشکدهها، مدل ریاضی در چهار حالت مختلف با ماهیت خروجی اجرا شد. یافتههای تحقیق نشان داد در حالت اول مدل با دو ورودی و یک خروجی "فعالیتهای آموزشی" تنها دانشکدهی اقتصاد کارآ و به عنوان مجموعهی مرجع شناخته شد و دانشکدههای الهیات، ادبیات، علوم تربیتی و تربیت بدنی به ترتیب در رتبهی دوم تا پنجم و ناکارآ بودند. در حالت دوم مدل با دو ورودی و یک خروجی "فعالیتهای پژوهشی" تنها دانشکدهی علوم تربیتی کارآ و به عنوان مجموعهی مرجع شناخته شد و دانشکدههای اقتصاد، الهیات، ادبیات و تربیت بدنی به ترتیب در رتبهی دوم تا پنجم و ناکارآ بودند. در حالت سوم مدل با دو ورودی و یک خروجی "خدمات تخصصی" تنها دانشکدهی تربیت بدنی کارآ و به عنوان مجموعهی مرجع شناخته شد و دانشکدههای ادبیات، اقتصاد، الهیات، و علوم تربیتی به ترتیب در رتبهی دوم تا پنجم و ناکارآ بودند. در حالت چهارم مدل (حالت ترکیبی) با دو ورودی و سه خروجی "فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و خدمات تخصصی" هر پنج دانشکدهی کارآ و به ترتیب دانشکدههای علوم تربیتی، تربیت بدنی، اقتصاد، ادبیات و الهیات در رتبه اول تا پنجم قرار گرفتند. به این ترتیب سهم و تأثیر هر یک از شاخصها در میزان کارآیی دانشکدهها مشخص شد، به ویژه با توجه به کمبودهای مالی، نیروی انسانی، فضاها و امکانات آموزشی دانشکدهی تربیت بدنی در مقایسه با سایر دانشکدههای علوم انسانی دانشگاه، خدمات تخصصی ارائه شده از سوی این دانشکده در سطح دانشگاه سبب شده تا کارآیی و اثربخشی مطلوبی داشته باشد.
اسلام فاخر؛ سید عزیز آرمن؛ منصور زرانژاد
چکیده
با اینکه رتبهبندی کاری نسبتاً معمول به حساب میآید، اما اغلب امری دشوار تلقی میشود. علت پیچیدگی این است که معمولاً بیش از یک بعد برای ارزیابی و بیش از یک تصمیمگیرنده وجود دارد. رتبهبندی دانشگاهی به عنوان یک بخش مهم از فرایند ارزشیابی آموزش عالی، توجه زیادی را در سطح جهانی به خود اختصاص داده است. در این تحقیق دانشکدههای مختلف ...
بیشتر
با اینکه رتبهبندی کاری نسبتاً معمول به حساب میآید، اما اغلب امری دشوار تلقی میشود. علت پیچیدگی این است که معمولاً بیش از یک بعد برای ارزیابی و بیش از یک تصمیمگیرنده وجود دارد. رتبهبندی دانشگاهی به عنوان یک بخش مهم از فرایند ارزشیابی آموزش عالی، توجه زیادی را در سطح جهانی به خود اختصاص داده است. در این تحقیق دانشکدههای مختلف دانشگاه شهید چمران اهواز با استفاده از تکنیک TOPSIS[1] رتبهبندی شدند. به منظور رتبهبندی دانشکدهها جمعاً 30 شاخص انتخاب و با کمک تکنیکAHP [2] (فرایند تحلیل سلسله مراتبی) به آنها وزن داده شد. پس از آن با توجه به شاخصها، رتبهبندی انجام شد. از بین دانشکدههای مختلف،10 دانشکده وارد فرایند رتبهبندی شدند که در نهایت دانشکدهی روانشناسی و علومتربیتی رتبهی اول و دانشکدهی اقتصاد و علوم اجتماعی رتبهی دهم را به خود اختصاص دادند.