خسرو باقری نوع پرست
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 7-22
چکیده
درزمان ما دانش و دانشگاه چنان تطوری یافته است که آشکارا مرزبندی سنتی میان عقلنظری، عقل عملی و فنورزی را در هم نوردیده و رابطهای بسیار پیچیده میاناین سهقلمرو فراهم آورده است. آنچه از آن به عنوان ویژگی «بازاری شدن دانش» یا «تجاریشدن دانش» یاد میشود، میرود تا به معیاری برای سنجش همهی قوای آدمی، اعم از عقلنظری، عقل ...
بیشتر
درزمان ما دانش و دانشگاه چنان تطوری یافته است که آشکارا مرزبندی سنتی میان عقلنظری، عقل عملی و فنورزی را در هم نوردیده و رابطهای بسیار پیچیده میاناین سهقلمرو فراهم آورده است. آنچه از آن به عنوان ویژگی «بازاری شدن دانش» یا «تجاریشدن دانش» یاد میشود، میرود تا به معیاری برای سنجش همهی قوای آدمی، اعم از عقلنظری، عقل عملی، و خلاقیت، و دستاوردهای آنها تبدیل شود.پدیدهی تجاری شدن دانش از آن جهت شگفتآور است که درحال تبدیل شدن به بازی یگانهای است که همهی دانشگاهها را در سراسر دنیا به پیرویاز قواعد خود وا میدارد. کشور ما و دانشگاههای آن نیز از این ماجرا مستثنینیستند. با این حال، چالشهایی که با ایدهی تجاری شدن دانش برخاسته، مغتنم و قابلتأمل است. توسل جستن به امر والا در تعبیری پستمدرن که لیوتار(1982) در پی آن است، یا پناهگرفتن در ذیل عقل عملی و عدالت که ریدینگز (1996) آن را به میان آورده و یادانشگاه زیبا که بِرن (2000) از آن سخن میگوید، همگی هشدارهایی در برابر آهنگشتابان تجاری کردن دانش و دانشگاه است. در جامعهی ما نیز قابلیتی برای چالش بااین ایده وجود دارد و آن سنتی تنومند از دانش و دانشپژوهی حقیقتگرایانه است کهجانمایهی دانش را در حقیقت میجوید و هرگز آن را به منفعت و کارآمدی فرو نمیکاهد.با این حال، استنطاق این سنت تنومند، هنوز به صورت جدی رخ نداده و مقالهی حاضر درپی آن است که این ضرورت را در برابر دید قرار دهد. روشی که در بررسی این مقالهاستفاده شده، روش تحلیل مفهومی است
سید محمد میرکمالی؛ حمید فرهادی راد
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 23-44
چکیده
هدف اصلی این مقاله مطالعهی متغیرها و عوامل مؤثر و مرتبط با سازگاری سازمانی دانشگاه با محیط بیرونی و در نهایت ارائهی مدلی برای اندازهگیری میزان سازگاری دانشگاههای دولتی شهر تهران میباشد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق بر اساس یک رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) استخراج شده و دادههای کمی با استفاده از نرمافزارهای SPSS, SMART PLS تجزیه و تحلیل ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله مطالعهی متغیرها و عوامل مؤثر و مرتبط با سازگاری سازمانی دانشگاه با محیط بیرونی و در نهایت ارائهی مدلی برای اندازهگیری میزان سازگاری دانشگاههای دولتی شهر تهران میباشد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق بر اساس یک رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) استخراج شده و دادههای کمی با استفاده از نرمافزارهای SPSS, SMART PLS تجزیه و تحلیل شدهاند. متغیرهای تأثیرگذار بر سازگاری سازمانی دانشگاه با محیط بیرونی از ادبیات موضوع، مصاحبه با اندیشمندان حوزهی آموزش عالی و پیمایش دلفی استخراج شدهاند. میزان کفایت دادهها[1] برابر 82/0 و همچنین نتایج آزمون بارتلت نشاندهندهی کفایت دادهها برای تحلیل عاملی میباشد. 53/70 درصد واریانس سازگاری سازمانی دانشگاه با محیط را 9 عامل مدیریت محیط، یادگیری، فرهنگ سازمانی، روابط سازمانی، مشارکت جمعی، استراتژی محوری، مسؤولیتپذیری، خودسازماندهی و هدفمندی تبیین میکنند. جامعهی این تحقیق دانشگاههای دولتی شهر تهران و 370 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاههای فوق بر اساس روش نمونهگیری خوشهای و نسبتی انتخاب شدهاند. شاخصهای برازندگی مدل که بر اساس رویکرد مدلهای تکوینی استخراج شدهاند (شاخص افزونگی 0024/0، ضریب تعیین 993/0، شاخص برازندگی کلی مدل =98/0، مقیاس اطلاعات بایزین[2] =48/227 و مقیاس اطلاعات اکیکی[3] =06/353 نشان میدهد که مدل اندازهگیری سازگاری سازمانی دانشگاه، با دادههای این پژوهش برازش مناسبی دارد. [1]- KMO [2]- Bayesian information criterion. [3]- Akaike's information criterion.
کوروش فتحی واجارگاه؛ عیسی ابراهیم زاده؛ مهران فرج الهی؛ مهرنوش خشنودی فر
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 45-66
چکیده
مطالعهی حاضر چالشها و راهبردهای بینالمللی سازی برنامههای درسی[1] در نظام آموزش عالی ایران را بهطور کیفی، از دیدگاه مدیران و استادان آموزش عالی ایرانی و دانشجویان غیر ایرانی، از طریق انجام 12 مصاحبهی انفرادی و تشکیل 2 جلسه گروههای کانونی، مورد بررسی قرار داده است. نتایج مطالعه بیانگر آن است که کسب اقتدار علمی ایران، مستلزم ...
بیشتر
مطالعهی حاضر چالشها و راهبردهای بینالمللی سازی برنامههای درسی[1] در نظام آموزش عالی ایران را بهطور کیفی، از دیدگاه مدیران و استادان آموزش عالی ایرانی و دانشجویان غیر ایرانی، از طریق انجام 12 مصاحبهی انفرادی و تشکیل 2 جلسه گروههای کانونی، مورد بررسی قرار داده است. نتایج مطالعه بیانگر آن است که کسب اقتدار علمی ایران، مستلزم حرکت نظام آموزش عالی به سوی بینالمللی شدن است و در این راستا عواملی چون زبان تدریس، صلاحیت استادان، خدمات پشتیبانی و همکاریهای بینالمللی در بین دانشگاهها در کنار تأمین منابع مالی، انسانی و فناوری و چگونگی بهرهبرداری از فرصتهایی چون جذابیتهای فرهنگی در ایران، از چالشهای آموزش عالی در دستیابی به این مهم محسوب میشوند. بر اساس نتایج، راهبردهایی چون شناخت سایر نظامهای آموزش عالی، همافزایی دانشگاههای داخلی، در نظر گرفتن گوناگونیها به منظور غنی کردن آنچه تدریس میشود و چگونگی تدریس آن، به همراه استفاده از رویکرد آموزش از دور در قالبی ترکیبی با آموزش حضوری، از مهمترین راهبردهای بینالمللی سازی برنامههای درسی هستند. [1]- Internationalization of Curriculum (IOC)
محمود قاسمی؛ عزیزالله تاجیک اسماعیلی؛ امیر مثنوی
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 67-86
چکیده
این پژوهش بر آن است تا ضمن مقایسهی روشهای تدریس سنتی و فعال، بررسی نماید که کدامیک از الگوهای تدریس کارآیی گروهی، تدریس اعضای گروه، قضاوت عملکرد و الگوی روشنسازی طرز تلقی، تأثیر بیشتری بر افزایش میزان سواد خواندن و درک مطالب درسی دانشآموزان پایهی چهارم ابتدایی شهر تهران داشتهاند. جامعهی پژوهش کلیهی دانشآموزان دختر ...
بیشتر
این پژوهش بر آن است تا ضمن مقایسهی روشهای تدریس سنتی و فعال، بررسی نماید که کدامیک از الگوهای تدریس کارآیی گروهی، تدریس اعضای گروه، قضاوت عملکرد و الگوی روشنسازی طرز تلقی، تأثیر بیشتری بر افزایش میزان سواد خواندن و درک مطالب درسی دانشآموزان پایهی چهارم ابتدایی شهر تهران داشتهاند. جامعهی پژوهش کلیهی دانشآموزان دختر و پسر پایهی چهارم ابتدایی شهر تهران بوده است. نمونه شامل 10 کلاس است که به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدهاند. روش پژوهش شبه آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل میباشد. هر یک از معلمان شرکتکننده در پژوهش در دو جلسه، آموزشهای لازم را دیدهاند و پس از اجرای پیشآزمون، سه درس انتخاب شده از کتاب «بخوانیم» فارسی سال چهارم دورهی ابتدایی را تدریس نمودهاند. دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس یک عاملی (ANOVA) و دو عاملی (طرح5×2) و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدهاند. نتایج حاکی از آن است که تفاوت معنیداری بین روشهای تدریس سنتی و فعال در افزایش میزان سواد خواندن و درک مطالب درسی وجود ندارد. تأثیر تعامل میان الگوهای تدریس و جنسیت بر نمرات خواندن دانشآموزان معنیدار بوده است. به گونهای که بدون در نظر گرفتن جنسیت تفاوت معنیداری بین روشهای فعال تدریس و روش سنتی به دست نیامد. پسرانی که با روش تدریس سنتی آموزش دیدند بهترین عملکرد را در گروه پسران داشتند اما در مورد دختران عکس این اتفاق روی داد. دخترانی که با روش سنتی آموزش دیدند ضعیفترین عملکرد را در بین گروه دختران داشتند. بیشترین تأثیر از جنسیت مربوط به الگوی قضاوت عملکرد میباشد، به گونهای که در گروه دختران بهترین عملکرد را بعد از الگوی کارایی گروهی به خود اختصاص داده است ولی در گروه پسران پایینترین میانگین مربوط به این الگو میباشد.
رضا جعفری هرندی؛ سید ابراهیم میرشاه جعفری؛ محمد جواد لیاقتدار
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 87-106
چکیده
این مقاله بخشی از یک پژوهش کیفی است که با دو روش تطبیقی و توصیفی- تحلیلی به بررسی عنصر هدف در برنامهی درسی آموزش علوم[1] ایران و چند کشور جهان، پرداخته است. بدین منظور اسناد و مدارک مربوط به اهداف آموزش علوم در کشورهای پیشرو در زمینهی علوم و فناوری (کشورهای منتخب) گردآوری و به توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسهی آنها پرداخته شده تا ...
بیشتر
این مقاله بخشی از یک پژوهش کیفی است که با دو روش تطبیقی و توصیفی- تحلیلی به بررسی عنصر هدف در برنامهی درسی آموزش علوم[1] ایران و چند کشور جهان، پرداخته است. بدین منظور اسناد و مدارک مربوط به اهداف آموزش علوم در کشورهای پیشرو در زمینهی علوم و فناوری (کشورهای منتخب) گردآوری و به توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسهی آنها پرداخته شده تا پاسخ سئوالها آماده شود. مقالهی حاضر تلاش مینماید، عنصر هدف از برنامهی درسی آموزش علوم ایران و کشورهای منتخب را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. نتایج بهدست آمده از این پژوهش میتواند به برنامهریزان، مؤلفان کتابهای درسی، معلمان و سایر علاقهمندان کمک نماید تا با دید وسیعتری نسبت به تدوین بهتر برنامهی درسی، تغییر برنامهی درسی و انتخاب مناسبتر هدفهای آموزش علوم اقدام نمایند. نتایج بهدست آمده، شباهتها و تفاوتهای زیادی را بین هدفهای آموزش علوم در بین کشورهای مورد مطالعه و ایران نشان میدهد. شباهتها بیشتر در اهداف مکتوب برنامهی درسی یا اهداف قصدشده موجود میباشد؛ بهطوریکه روح حاکم بر اهداف در کشورهای مورد مطالعه یکی است. همه دارای اهداف دانشی، مهارتی و نگرشی در زمینههای چهارگانهی علوم شامل فیزیک، شیمی، زیست و زمینشناسی هستند و به دنبال کسب سواد علمی، حل مسأله، تفکر و شناخت طبیعت میباشند. اما در عمل فاصلهی قابل ملاحظه بین کشور ما با کشورهای فوق وجود دارد که جای تأمل دارد و ناشی از اجرای برنامهی درسی است، که در میزان کم اهداف تحققیافته توسط دانشآموزان خود را نشان میدهد. نتایج آزمونهای تیمز مؤید این موضوع است. به هرحال، نتایج پژوهشهای بیشتر در این زمینه میتواند موضوع را بهتر مشخص نماید. 1- منظور از علوم در این مقاله علوم تجربی است.
مرتضی لطیفیان؛ فریبا خوشبخت
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 107-126
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسیقدرت پیشبینیکنندگی کیفیت تدریس معلم و عوامل جو کلاسی براییادگیری ریاضی با واسطهگری باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودنظمدهیدانشآموزان میباشد. از اینرو بر اساس مدل کریمرز و ریزایت (1994)، مدلی سلسلهمراتبی ارائه گردید. نمونهی پژوهش شامل 100 دانشآموز کلاس پنجم ابتدایی شهر شیراز بود که به شیوهی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسیقدرت پیشبینیکنندگی کیفیت تدریس معلم و عوامل جو کلاسی براییادگیری ریاضی با واسطهگری باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودنظمدهیدانشآموزان میباشد. از اینرو بر اساس مدل کریمرز و ریزایت (1994)، مدلی سلسلهمراتبی ارائه گردید. نمونهی پژوهش شامل 100 دانشآموز کلاس پنجم ابتدایی شهر شیراز بود که به شیوهی خوشهای تصادفیمرحلهایبرگزیده شده بودند. متغیرهای پژوهش با ابزارهای مقیاس کیفیت تدریس (کریاکیدز، کمپلو گازانیر ،2000)، پرسشنامهی تعامل معلم و دانشآموزان (وبلز، کریتون، لوی و هوی مایزر، 1993) و بعدانتظارات از مقیاس اندازهی فرهنگ و جو مدرسه (بولاچ، 2001)، پرسشنامهی راهبردهای انگیزشی براییادگیری (پینتریچ و دیگروت، 1990) و نمرهی ریاضی آزمون هماهنگ پیشرفت تحصیلی ناحیهی1 آموزش و پرورش شهر شیراز سال 86-85 اندازهگیریشدند، روایی و پایایی ابزارهای مورد نظر احراز گردید. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونچند متغیری، نقش میانجیگری باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودنظمدهی رانشان داد؛ بهطوریکه رفتار معلم از کیفیت تدریس معلم، رفتار کمککننده/دوستانه، سرزنشکنندگی و سختگیرانه معلم و انتظارات معلم به واسطهگریباورهای انگیزشی اضطراب و ارزشگذاری درونی و نیز راهبردهای خودنظم داده شده دانشآموزانبه پیشبینی معنیدار یادگیری ریاضی پرداختند. بهطور کلینتایج این پژوهش بر تأثیر بیشتر رفتار معلم نسبت به شیوهیتدریس، بر عملکرد ریاضی دانشآموزان تأکید دارد
فروزان ضرابیان
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 127-144
چکیده
این تحقیق با هدف طراحی الگوی برنامهی یادگیری الکترونیکی املای فارسی مقطع دبستان و بررسی ویژگیهای عناصر آن انجام پذیرفته است. جهت طراحی الگوی برنامهی یادگیری الکترونیکی املا، الگوی طراحی آموزشی وستون و همکاران انتخاب شد و بر مبنی آن الگوی راهنمای برنامهی یادگیری الکترونیکی املای فارسی دبستان در سه بخش اصلی عنصر طراحی آموزشی، ...
بیشتر
این تحقیق با هدف طراحی الگوی برنامهی یادگیری الکترونیکی املای فارسی مقطع دبستان و بررسی ویژگیهای عناصر آن انجام پذیرفته است. جهت طراحی الگوی برنامهی یادگیری الکترونیکی املا، الگوی طراحی آموزشی وستون و همکاران انتخاب شد و بر مبنی آن الگوی راهنمای برنامهی یادگیری الکترونیکی املای فارسی دبستان در سه بخش اصلی عنصر طراحی آموزشی، عنصر ارائه، عناصر ارتباطی و پشتیبانی و راهنمایی طراحی گردیده است. پژوهش حاضر پژوهشی کیفی است. در این پژوهش جهت طراحی الگو و شناسایی ویژگیهای عناصر برنامه، کلیهی اسناد و منابع در دسترس در سطح بینالمللی و داخلی در مورد طراحی آموزشی در محیط یادگیری الکترونیکی، سنتی مورد بررسی قرار گرفته و با بهرهگیری از نتایج بهدست آمده از آنان و با استفاده از مصاحبه با 17 نفراز متخصصان در رشتههای مرتبط، طراحی انجام پذیرفته و یافتههایی به شرح زیر بهدست آمده است: طراحی اهداف و نحوهی تعیین محتوا باید در راستای برنامهی درسی ملی و سازماندهی محتوا در قالب کلمه و جمله محور، از ساده به مشکل باشد. تعیین روشهای یاددهی- یادگیری با استفاده از انواع روشهای یادگیری تعاملی، کاربردی و املا تصویری، گروهی، غلطگیری و تستی باشد. مناسبترین راهبردهای ارزشیابی شامل آزمونهای چندگزینهای، آزمونهای ص و غ، آزمونهای جورکردنی، کشیدنی و انداختنی، خود ارزشیابی، ارزشیابی توسط همکلاسیها در جهت دستیابی به اهداف تحقیق باشد. رعایت اصل سادگی در طراحی وبسایت مقطع دبستان، استفاده از انیمیشنهای با روح، سخنگو، استفاده از تصاویر و پویانماییهای مورد علاقهی یادگیرنده در راستای اهداف برنامهی درسی، استفاده از تصاویر بومی به منظور تقویت هویت ملی، استفاده از فونت ترافیک و فونت کتاب و کودک و عدم کاربرد فونتها و قلم ریز جهت تناسب با کودکان مقطع دبستان در طراحی این برنامه توصیه میگردد.
غلامحسین رحیمی دوست؛ سید عباس رضوی
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 145-166
چکیده
یادگیری الکترونیکی به عنوانیک فناوری آموزشی جدید به سرعت در حال گسترش، توسعه و تحول است. چنین گستردگی دستاندرکارانرا ملزم به اعمال روشهای علمی و منطقی در اجرا، مدیریت و ارزشیابی پروژههای یادگیریالکترونیکی کرده است. یکی از روشهای پیروی از منطق و عقلانیت در یادگیریالکترونیکی امکانسنجی پیش از اجرای پروژههای یادگیری الکترونیکی ...
بیشتر
یادگیری الکترونیکی به عنوانیک فناوری آموزشی جدید به سرعت در حال گسترش، توسعه و تحول است. چنین گستردگی دستاندرکارانرا ملزم به اعمال روشهای علمی و منطقی در اجرا، مدیریت و ارزشیابی پروژههای یادگیریالکترونیکی کرده است. یکی از روشهای پیروی از منطق و عقلانیت در یادگیریالکترونیکی امکانسنجی پیش از اجرای پروژههای یادگیری الکترونیکی است. پژوهش حاضربا هدف بررسی امکان اجرای یادگیری الکترونیکی در دانشگاه شهید چمران اهواز انجامشده است. جامعهی آماری تمامی دانشجویان و استادان دانشگاه شهید چمران اهواز درنیمسال دوم سال تحصیلی 86-85 بودند. نمونهی این پژوهش از میان دو گروه دانشجویان(351 نفر)، و استادان (129 نفر)، انتخاب شد. روش نمونهگیری طبقهای تصادفی بود. ابزارپژوهش پرسشنامههای استانداردی بود که قبلاً توسط پژوهشگران دیگری مورد استفادهقرار گرفته بود. در این پژوهش از دو پرسشنامهی استاندارد، یکی برای دانشجویان ودیگری برای استادان استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی (میانگین،انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه ANOVA) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان دادکه دانشجویان و استادان دانشگاه شهید چمران برای شرکت در یادگیری الکترونیکی آمادگینسبی دارند. بهعلاوه، تحلیل استنباطی دادهها نشان داد که بین دانشجویان گروههایعلوم انسانی و علوم پایه از نظر آمادگی برای شرکت در یادگیری الکترونیکی تفاوت معنیداریوجود دارد، اما بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان و آمادگی برای شرکت در یادگیریالکترونیکی تفاوت معنیداری وجود ندارد. بر اساس یافتهی دیگر این پژوهش، تفاوت معنیداریبین مرتبهی علمی اعضای هیأت علمی و نگرش آنان نسبت به میزان آمادگی استادان برایارائهی دروس به صورت الکترونیکی وجود ندارد.
طاهره علی محمدی؛ یدالله مهرعلیزاده؛ سکینه شاهی
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 167-188
چکیده
هدف اصلی این مقاله ارزیابی پایهی سوم مقطع متوسطهی نظری دخترانهی شهر اهواز است. برای انجام این تحقیق از الگوی نظری سیپ CIPP استفاده شده است. جامعهی مورد مطالعه دانشآموزان دختر مراکز پیشدانشگاهی و پایهی سوم شاخهی نظری رشتههای ریاضی و فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی شهر اهواز در سال تحصیلی 88-1387 میباشد. با استفاده از روش ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله ارزیابی پایهی سوم مقطع متوسطهی نظری دخترانهی شهر اهواز است. برای انجام این تحقیق از الگوی نظری سیپ CIPP استفاده شده است. جامعهی مورد مطالعه دانشآموزان دختر مراکز پیشدانشگاهی و پایهی سوم شاخهی نظری رشتههای ریاضی و فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی شهر اهواز در سال تحصیلی 88-1387 میباشد. با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای ابتدا یک ناحیه و سپس10 دبیرستان و 3 مرکز پیشدانشگاهی و در نهایت به تصادف90 نفر دانشآموز و90 نفر دانشآموخته انتخاب شدهاند. ابزار پژوهش به منظور گردآوری دادهها شامل پرسشنامهی محقق ساخته و مصاحبه میباشد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار آماریSPSS و آمار توصیفی و استنباطی (t-test و واریانس) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها حاکی از آن بود که کلیت پایهی سوم متوسطهی نظری و عوامل زمینه، درونداد، فرآیند و برونداد آن با وضعیت مطلوب جامعه فاصله دارند. دیدگاه دانشآموزان و دانشآموختگان در پرسشنامهها همسو با مصاحبهها میباشد. در مجموع نظرات دانشآموزان رشتههای ریاضی و فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی در زمینه و دروندادهای پایهی سوم متوسطهی نظری با هم تفاوت معنیدار ندارد ولی در فرآیند این پایه با هم تفاوت معنیداری دارند. همچنین بین دیدگاه دانشآموزان و دانشآموختگان رشتههای سهگانه در برونداد و ارزیابی نهایی این پایهی تحصیلی تفاوت معنیداری وجود دارد.
نعمت الله عزیزی؛ شهریار حیدری
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 189-208
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی میزان آگاهی و نگرش معلمان ابتدایی راجع به ارزشیابی توصیفی و ابعاد مختلف آن اجرا گردید. جامعهی آماری این پژوهش شامل دو گروه از معلمان شاغل به تدریس در مدارس ابتدایی میباشد. گروه اول شامل 84 نفر معلم بود که در اجرای آزمایشی طرح ارزشیابی توصیفی همکاری داشتند و گروه دوم شامل معلمان خبره و با تجربهی سطح شهر سنندج ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی میزان آگاهی و نگرش معلمان ابتدایی راجع به ارزشیابی توصیفی و ابعاد مختلف آن اجرا گردید. جامعهی آماری این پژوهش شامل دو گروه از معلمان شاغل به تدریس در مدارس ابتدایی میباشد. گروه اول شامل 84 نفر معلم بود که در اجرای آزمایشی طرح ارزشیابی توصیفی همکاری داشتند و گروه دوم شامل معلمان خبره و با تجربهی سطح شهر سنندج بود که بنا به ارزیابیهای سازمان آموزش و پرورش از نظر تجربه، دیدگاه و رویکردهای آموزشی از برجستگیهای حرفهای بالایی برخوردار بودند. با توجه به محدود بودن جامعهی آماری در هر دو گروه، از روش تمامشماری یا سرشماری بهره گرفته شد. در راستای جمعآوری دادههای مورد نیاز از یک پرسشنامهی محققساخته و مصاحبهی نیمهساختمند استفاده گردید. اعتبار صوری و محتوایی ابزارهای اندازهگیری، با نظرات صاحبنظران این حوزه کنترل گردید و در ارتباط با سنجش پایایی پرسشنامه نیز از آلفای کرنباخ استفاده و 95/0 برآورد شد. دادههای کمی پژوهش با استفاده از شاخصهای گرایش به مرکز و آزمون t تکنمونهای و دادههای حاصل از مصاحبهها نیز با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا تحلیل گردیدند. نتایج این بررسی نشان میدهد که اولاً آگاهی معلمان راجع به ارزشیابی توصیفی در حد کلیات است. ثانیاً ارزشیابی توصیفی در حد قابل قبولی با ارزشیابی تحصیلی دورهی ابتدایی تناسب دارد. ثالثاً ارزشیابی توصیفی دارای مسائل و مشکلات خاص و چندبعدی است. رابعاً ارزشیابی توصیفی در حد قابل قبولی بر ارتقای بهداشت روانی محیط یاددهی– یادگیری مؤثر است و نهایتاً ارزشیابی توصیفی به عنوان یک نوآوری آموزشی در میان معلمان، مورد پذیرش میباشد.
عباس خاکپور
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، صفحه 209-230
چکیده
جابهجایی شغلی یکی از مهمترین دغدغههای مدیریت منابع انسانی در تمامی سازمانها بهخصوص نظامهای آموزشی است. جابهجایی یا ترک شغل معلمان و مربیان آموزش و پرورش، هزینههای مستقیم (استخدام و آموزش و غیره) و غیر مستقیم زیادی را موجب میشود. هدف مطالعهی حاضر بررسی عوامل مرتبط با گرایش مربیان پرورشی به انتقال به حوزهی آموزشی میباشد. ...
بیشتر
جابهجایی شغلی یکی از مهمترین دغدغههای مدیریت منابع انسانی در تمامی سازمانها بهخصوص نظامهای آموزشی است. جابهجایی یا ترک شغل معلمان و مربیان آموزش و پرورش، هزینههای مستقیم (استخدام و آموزش و غیره) و غیر مستقیم زیادی را موجب میشود. هدف مطالعهی حاضر بررسی عوامل مرتبط با گرایش مربیان پرورشی به انتقال به حوزهی آموزشی میباشد. روش تحقیق از نوع مطالعات ترکیبی و جامعهی آماری تحقیق شامل کلیهی مربیان پرورشی استخدام رسمی و پیمانی دورهی متوسطه و راهنمایی استان همدان به تعداد 614 نفر میباشد؛ که تعداد 344 مربی پرورشی با روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهی محققساخته است که شامل 97 سؤال در طیف لیکرت و 2 سؤال بازپاسخ در انتهای پرسشنامه است. این تحقیق در صدد پاسخگویی به چهار سؤال اساسی به شرح زیر است: 1- چه تعداد از مربیان تربیتی تمایل به انتقال به حوزهی آموزشی (تدریس) دارند؟ 2- مهمترین علل عدم تمایل مربیان پرورشی به ماندگاری در شغل پرورشی چیست؟ 3- کدام عامل مهمترین پیشبینیکننده در میزان تمایل به ماندگاری در شغل پرورشی است؟ 4- مربیان چه پیشنهادهایی برای پیشبرد مؤثر امور و کاهش جابهجایی شغلی دارند؟ نتایج تحقیق نشان میدهد 45 درصد از مربیان تمایل به انتقال به حوزهی آموزشی دارند و در صورتی که امکان انتخاب مجدد شغل وجود داشته باشد فقط حدود 40 درصد دوباره همین شغل را انتخاب میکنند. همچنین بر اساس نتایج تحقیق بین وابستگی شغلی، تعهد سازمانی، ویژگیهای شغل پرورشی (توان انگیزشی شغل پرورشی)، میزان امکانات پرورشی مدرسه، رضایت شغلی، سن و سابقهی خدمت با میزان گرایش مربیان به انتقال به حوزهی آموزشی (تدریس) رابطهی منفی وجود دارد و ویژگیهای شغل (توان انگیزشی شغل) مهمترین پیشبینیکننده از میزان گرایش مربیان پرورشی به انتقال به حوزهی آموزشی (تدریس) است. نتایج حاصل از تحلیل سؤالهای بازپاسخ، نتایج دادههای کمی را تأیید مینمایند.