نویسنده
عضو هیأت علمی، دانشگاه یزد
چکیده
انسان در مسیر تکاملی خود، به طور کلی، از وحدت به کثرت رسیده و با حل تعارضهای هوای نفس و وجدان و فطرت خویش و نیز با حل تعارض بین ابعاد وجودی و ارزشهای مادی و معنویاش، مجدداً به وحدت و قرب الهی و کمال خواهد رسید. به همین دلیل، در عرصه مدیریت نیز با حل تعارض میان سبکهای مختلف مدیریت و به خصوص با هماهنگ نمودن اندیشههای "سازمان مداری" و "انسان مداری" میتوان اداره سازمان را در جهت نیل به هدفهای آن به گونهای منطقی و معقول هدایت نمود. این پژوهش بر مبنای نظرسنجی از مدیران مدارس متوسطه شهرستان یزد درباره شیوههای رویارویی آنان با تعارضات سازمانی با توجه به رویههای پنجگانه توماس در سال تحصیلی 81-80 صورت گرفته است. سبکهای مدیریت مورد بررسی در این پژوهش شامل: سبک اجباری و اعمال قدرت، سبک توافقی و نرمش، سبک اجتناب و احتراز، سبک مصالحه و سازش و سبک همکاری و تشریک مساعی میشود. در هر یک از این سبکها مشخص میشود که مدیران برای حل تعارضات سازمانی تا چه میزان نظرهای شخصی خود را اعمال میکنند و تا چه اندازه نظر دیگران را میپذیرند (توماس، 1977). حجم نمونه شامل 60 نفر مدیر (30 نفر مرد و 30 نفر زن) میشود که به صورت تصادفی از جامعه آماری به تعداد 102 نفر مدیر (53 نفر مرد و 49 نفر زن) انتخاب گردیدهاند. نوع این پژوهش میدانی و روش آن توصیفی است که از آزمون Z فیشر و ویرایش یازدهم نرمافزار آماری spss استفاده شده است. در این تحقیق از پرسشنامهای بر اساس نظریه توماس و با توجه به سؤالاتی که رحیم در سال 1983 در مورد سبکهای توماس تهیه کرده و با در نظر گرفتن پرسشنامهای که استیفن رابینز در سال 1990 به کار برده است، سی سؤال چند گزینهای مشابه مقیاس لیکرت تهیه و اجرا شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که رتبه بندی سبکهای مدیریت تعارض مدیران دبیرستانهای شهر یزد به ترتیب امتیاز عبارتند از: 1) سبک همکاری و تشریک مساعی (با 23 امتیاز)، 2) سبک مصالحه و سازش (با 22 امتیاز)، 3) سبک توافقی و نرمش (با 15 امتیاز)، 4) روش اجباری و اعمال قدرت (با 13 امتیاز) و 5) روش اجتناب و احتراز (با 12 امتیاز). در بخش پیشنهادهای این تحقیق، نتیجهگیری شده که: اولاً، مدیران باید اختلاف نظر و عدم توافق را در سازمان نشانه بحران و تخریب ندانند و سعی نمایند با تعدیل و هماهنگ نمودن، آن را در جهت نیل به هدفهای سازمان هدایت نمایند و ثانیاً، باید سبک همکاری و تشریک مساعی و به طور کلی مدیریت مشارکتی و با استفاده از روش حل مسأله و با همکاری و هماهنگی تمام افراد ذینفع تعارضات سازمانی را حل و فصل نمایند. و سرانجام به فرمایش مولا علی (علیه السلام) از اصل سعه صدر، حلم و بردباری و عدم شتابزدگی در تصمیمگیریها برای حل منطقی و عاقلانه تعارضات سازمانی استفاده نمایند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Study of the Styles of Conflict Management in Yazd High Schools from the Principals’ Viewpoints
نویسنده [English]
- J. Baharestan
Faculty member, Yazd University
چکیده [English]
In this research, on the basis of Thomas’ five point scale (1977: 98-102) a survey asking for the opinions of the high-school principals in Yazd for the academic year 1380- 81 (2001/2002) was conducted. The main focus of the research was to find out how principals go about conflict management. The styles under survey were as follows: Forcing and Dominance, Accomodation, Avoidance, Compromising, and Collaboration. These styles determine to what extent the principals utilize their personal opinions in conflict management and how much they accept the opinion of others. From a total population of 102 subjects (53male, 49 fenale) 60 principals (30 male, 30 female) were randomly selected for the survey. The data obtained were analyzed by using Fisher’s Z Test utilizing SPSS statistical software. A questionnaire consisting of 30 items in likert-type format was used, The items were constructed on the basis of Thomas theory, Rahim’s (1990) questions, and S. Robin’s questionnaire. The results of the study show the ranking of the styles advocated by the principals to be as follows: 1) collaboration, with 23 points; 2) compromising, 22 points; 3) accomodation, 15 points; 4) dominance, 13 points; 5) avoidance, 12 points. The results exhibit partial simlarities to those conducted in Iran and neighboring countries.
کلیدواژهها [English]
- style of management
- conflict management
- crisis management
- collaboration
- compromising
- accomodation
- forcing & dominance
- avoidance
- traditional view
- interactionist view
Corwin, R.G. (1990). Bureaucratic Orientation and Specialists Orientation Conflict. New York: Prentice Hall. pp. 78-95.
Etzioni, A. (1989). Scientists in Organization & Bureaucratic. New York: Wiley Inc. pp. 66-70.
Fleisig, N.N. (1990). A Cognitive Behavioral Approach to Professional Crisis Management (P.C.M.) New York: Harper and Brothers Inc. pp. 88-95.
Gouldner, A. (1991). A study of conflict between professional employee & bureaucratic one. NJ: American Journal of Sociology. N: 604. pp. 25-30.
Janis, I., & Leon, M. (1989). Managerial Decision Making Conflict Theory. Los Angeles: University of California Press. pp. 23-25.
Rico, L. (1974). Organizational conflict: A framework for reappraisal. Industrial Management Review, Fall 1974. p. 67.
Robbins, S.P. (1978). Conflict management and conflict resolution are not synonymous terms. California Management Review, Winter, 1978, pp.67-75.
Thomas, K.W. (1988). Managent of Conflict. Chicago: Rand Mc Nally Inc. pp.
98-105.
Thompson, J.D. (1976). Organizing management of conflict. Adminisfrative Science Quartery, March 1976, p. 89.