سید جلال هاشمی؛ محمد جعفر پاک سرشت؛ مسعود صفایی مقدم؛ حسین سپاسی؛ یدالله مهرعلیزاده
دوره 17، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 1-26
چکیده
در این مقاله، همزیستی مسالمتآمیز به عنوان هدفی تربیتی معرفی شده که از حمایت سه مبنای علمی و یافتههای پژوهشی، مبنای فلسفی-تربیتی عملگرایی، و مبنای اسلامی برخوردار است. در مقالهی حاضر، الگویی کاملتر از همزیستی، یعنی همزیستی مسالمتآمیز عادلانه به مثابه هدفی تربیتی ارایه شده که متناسب با نظام آموزشی و فرهنگ کشورمان است. اجزاء ...
بیشتر
در این مقاله، همزیستی مسالمتآمیز به عنوان هدفی تربیتی معرفی شده که از حمایت سه مبنای علمی و یافتههای پژوهشی، مبنای فلسفی-تربیتی عملگرایی، و مبنای اسلامی برخوردار است. در مقالهی حاضر، الگویی کاملتر از همزیستی، یعنی همزیستی مسالمتآمیز عادلانه به مثابه هدفی تربیتی ارایه شده که متناسب با نظام آموزشی و فرهنگ کشورمان است. اجزاء یا چارچوب این هدف را به لحاظ مفهومی، تعلیم و تربیت در راستای همزیستی حداقلی عادلانه، سازش عادلانه میان گروهها، همزیستی حداکثری عادلانه و تعلیم و تربیت در راستای ایجاد جامعه متعادل تشکیل میدهد که در هر چهار مرحله، بر تغییر، اصلاح، یا شکل دادن ذهنیت روانی-اجتماعی افراد و گروهها در جهت همزیستی، و آموزش در راستای پذیرش وجود و حقوق دیگران، و نهایتاً آموزش و جلب توجه برای تلاش در جهت تحقق زیست مسالمتآمیز عادلانه تأکید شده است. در مرحله آموزش همزیستی، درونی سازی ارزشها، مهارتها و رفتارهای همزیستی مسالمتآمیز عادلانه فرایندی است که طراحان و مجریان برنامهها باید در آن مسیر بکوشند.
فلسفه تعلیم و تربیت
حمید احمدی هدایت؛ محسن فرمهینی فراهانی؛ سعید ضرغامی همراه
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین پساپدیدارشناسی در مطالعات فناورانه و دلالتهای آن در آموزش و یادگیری با تأکید بر مفاهیم چندگانگی و شفافیت میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روشهای تحلیل مفهومی و انتقادی بهرهگرفته شدهاست. پدیدارشناسی در گذر زمان با نگاههای متفاوتی روبرو بوده است که در دیدگاهی متأخر آیدی، نگاهی نو بهنام پساپدیدارشناسی ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین پساپدیدارشناسی در مطالعات فناورانه و دلالتهای آن در آموزش و یادگیری با تأکید بر مفاهیم چندگانگی و شفافیت میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روشهای تحلیل مفهومی و انتقادی بهرهگرفته شدهاست. پدیدارشناسی در گذر زمان با نگاههای متفاوتی روبرو بوده است که در دیدگاهی متأخر آیدی، نگاهی نو بهنام پساپدیدارشناسی ارائه و بر مؤلفههایی از پدیدارشناسی تأکید بیشتری مینماید. پدیدارشناسی نزد او به نسبت انسان، جهان و فناوری میپردازد. پساپدیدارشناسی رابطه بین کاربران با انسانها و فناوریها را مورد بررسی قرار داده و این کار به نظر آیدی گونهای انجام دادن پدیدارشناسی بهجای بحث در مورد آن است و از اینرو به مطالعات موردی فناورانه روی میآورد. اگر بخواهیم در سطحی عمیقتر نحوه دگرگونی تجربه و ادراک مربی و متربیان در استفاده از فناوریهای آموزشی را مورد بررسی قرار دهیم، این رویکرد می تواند مفید واقع شود. مفاهیم زیادی در حوزه پساپدیدارشناسی شکل گرفتهاند، که در این پژوهش بر دو مفهوم اصلی "چندگانگی" و "شفافیت" تأکید و به دلالتهای آن در آموزش و یادگیری پرداخته شده است. در این راستا، عمدهترین دلالتهای مأخوذ از مفهوم چندگانگی را میتوان پرورش عادات صحیح فناورانه، محدود کردن متربی به کاربرد غالب از فناوری، دورههای استراحت کوتاه مدت؛ و دلالتهای مأخوذه از شفافیت را بالا بردن مهارت در استفاده از فناوری، تکرار و تمرین برای عادی سازی و استفاده از فناوریهای آموزشی خودکار را عنوان نمود.
داود حسین پور صباغ؛ محمدرضا شرفی؛ جمیله علم الهدی؛ حسین سوزنچی
چکیده
موقعیت یک مفهوم حیاتی برای هر نظریه و مکتب تربیتی است و موفقیت تربیت ارزشی در گرو یک تلقی صحیح از موقعیتمندی است. در این پژوهش سه جریان مهم و اثرگذار معاصر که توجه خاصی به موقعیت در تربیت ارزشی نشان دادهاند، انتخاب شده و انگارهی موقعیت نزد آنها مورد تحلیل قرار گرفتهاست. این کار بر اساس «روش تحلیل زبانی و مفهومی» در زبان ...
بیشتر
موقعیت یک مفهوم حیاتی برای هر نظریه و مکتب تربیتی است و موفقیت تربیت ارزشی در گرو یک تلقی صحیح از موقعیتمندی است. در این پژوهش سه جریان مهم و اثرگذار معاصر که توجه خاصی به موقعیت در تربیت ارزشی نشان دادهاند، انتخاب شده و انگارهی موقعیت نزد آنها مورد تحلیل قرار گرفتهاست. این کار بر اساس «روش تحلیل زبانی و مفهومی» در زبان فنی و رسمی صورت گرفتهاست. بر این اساس «موقعیت به مثابه کل» در رویکرد پراگمایستیم دیویی؛ «موقعیت به مثابه شرایط عمل»، در رویکرد نوارسطوگرایی، و «موقعیت به مثابه محرکهای محیط» در رویکرد ضد ارسطوگرایی احصاء شدهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که توجه به موقعیت در تقابل با رویکردهای اقتدارگرا در طیفهای مختلف تربیت ارزشی مشترک است. رویکردهای سه گانه علی رغم اشتراکاتی اشتراکاتشان، دامنهی متفاوتی برای موقعیت در نظر میگیرند؛ به گونهای که از سه لایه، غایات، تطبیق مصادیق، و رفتار، پراگماتیسیم دیویی هر سه را، نو ارسطویی تطبیق مصادیق و رفتار را، و ضد ارسطوگرایی صرفا رفتار را وابسته به موقعیت قلمداد میکند.
مصطفی قادری
چکیده
پژوهش حاضر مطالعهی تطبیقی است و به منظور مقایسهی اهداف درسی، پرسشها و تکالیف درسی و محتوای توصیفی برنامههای درسی علوم دورهی ابتدایی ایران با کتابهای درسی «علم در هر زمان»، صورت گرفته است. برای مقایسهی میزان عمق اهداف درسی، از طبقهبندی حیطهشناختی بلوم؛ برای مقایسهی پرسشها و تکالیف درسی، از بعد اعمال فکری در ...
بیشتر
پژوهش حاضر مطالعهی تطبیقی است و به منظور مقایسهی اهداف درسی، پرسشها و تکالیف درسی و محتوای توصیفی برنامههای درسی علوم دورهی ابتدایی ایران با کتابهای درسی «علم در هر زمان»، صورت گرفته است. برای مقایسهی میزان عمق اهداف درسی، از طبقهبندی حیطهشناختی بلوم؛ برای مقایسهی پرسشها و تکالیف درسی، از بعد اعمال فکری در ساختار هوشی گیلفورد و برای مقایسهی محتوای توصیفی از طبقهبندی هدفهای آموزشی مریل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عمق اهداف درسی کتابهای «علم در هر زمان» بیشتر از کتابهای درسی ایران بوده است. در حالی که پرسشها، خودآزماییها و تکالیف درسی در کتابهای «علم در هر زمان» همزمان بر پرورش تفکّر همگرا و واگرا تأکید میکنند، پرسشها و تکالیف درسی در کتابهای درسی علوم دورهی ابتدایی ایران بیشتر به سطح همگرا توجه دارند و تعداد تکالیف عملیّاتی در آنها به مراتب کمتر است و در حالی که در کتابهای «علم در هر زمان» بیشتر بر ارائهی روش کار تأکید شده است، محتوای توصیفی کتابهای ایران بیشتر به ارائه حقایق و مفاهیم میپردازند. به طور کلّی، کتابهای درسی «علم در هر زمان» سطوح عمیقتر شناختی و زمینههای کاربردیتر و تجربیتر یادگیری توجه میکنند.
محمود مهرمحمدی؛ ادریس اسلامی
دوره 19، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 5-22
چکیده
هدف این مقاله، بررسی و نقد نگاشت سوّم سند برنامهی درسی ملّی جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر ایدهی جهان- محلی شدن رابرتسون است. با استفاده از روشهای تحلیل مفهومی، استنتاج و توصیفی- انتقادی، مباحث در 3 بخش ارائه شده است. ابتدا، نظریهی جهانی شدن رابرتسون ارائه شده، سپس با بیان ضعف و کاستیهای موجود در نظریهی جهانی شدن، به معرفی ...
بیشتر
هدف این مقاله، بررسی و نقد نگاشت سوّم سند برنامهی درسی ملّی جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر ایدهی جهان- محلی شدن رابرتسون است. با استفاده از روشهای تحلیل مفهومی، استنتاج و توصیفی- انتقادی، مباحث در 3 بخش ارائه شده است. ابتدا، نظریهی جهانی شدن رابرتسون ارائه شده، سپس با بیان ضعف و کاستیهای موجود در نظریهی جهانی شدن، به معرفی ایدهی تکاملیافتهتر «جهان- محلی شدن» رابرتسون پرداخته شده است. در پایان، با تکیه بر این ایده که هم به امر جهانی نظر دارد و هم به امر محلی، مُدل مطلوب سند برنامهی درسی ملّی، جهان- محلّی تلقّی گشته است. بر این اساس، نگاشت سوّم سند برنامهی درسی ملّی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. یافتهها حکایت از آن دارد که این سند منطبق با معیارهای اسلامی و بومی، فرصتهای یادگیری را برای فراگیران فراهم آورده است. بنابراین، روح یا منطق حاکم بر این سند، بازگشت به خود، اجتناب از خودبیگانگی و احیای ارزشهای اسلامی- ایرانی میباشد. علاوه بر این، تصوّر و برداشت رایج و نادرست در باب جهانی شدن و هویّت موجب شده است این برنامه به سوی امر محلّی و خاصگرایی تمایل پیدا کند و از مُدل مطلوب جهان- محلّی فاصله داشته باشد.
مرضیه عالی؛ بختیار شعبانی ورکی؛ طاهره جاویدی کلاته آبادی؛ محمدرضا آهنچیان
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 5-28
چکیده
کودکان در طول تاریخ آموزش و پرورش همواره از طریق روشها، راهبردها و دیدگاههای مختلف کنترل شده و به نظم در آمدهاند. این شیوهها که امروزه به عنوان شیوههای نوین انضباطی در مدرسه به کار گرفته میشوند، از نظر میشل فوکو و پیروانش؛ یعنی رز، مارشال، رادفورد و میلی[1] به عنوان روشهای انقیاد کودکان در نظامهای آموزشی مورد انتقاد قرار ...
بیشتر
کودکان در طول تاریخ آموزش و پرورش همواره از طریق روشها، راهبردها و دیدگاههای مختلف کنترل شده و به نظم در آمدهاند. این شیوهها که امروزه به عنوان شیوههای نوین انضباطی در مدرسه به کار گرفته میشوند، از نظر میشل فوکو و پیروانش؛ یعنی رز، مارشال، رادفورد و میلی[1] به عنوان روشهای انقیاد کودکان در نظامهای آموزشی مورد انتقاد قرار گرفتهاند. در این مقاله تصریح شده است که چگونه شیوههای انضباطی که با هدف تربیت افرادی سودمند و مفید برای اجتماع در نظامهای آموزشی به کار گرفته میشوند، میتوانند به انقیاد و مطیعسازی آنها منجر شوند. از این رو ضمن تبیین این نگاه نقادانه به رژیمهای عمل انضباطی در نظام آموزشی، به تأسی از دیدگاه تبارشناسانهی فوکو، پیوند میان قدرت- دانش در تحول فهم بشر از عمل انضباطی مورد بررسی قرار گرفته و خاطر نشان شده است که طی تاریخ تحول رویکردهای انضباطی ( مداخلهای، تعاملی و عدم مداخله) در دانش تربیتی؛ گفتمانهای اقتصادی- سیاسی و اجتماعی لیبرالیستی، نظامهای آموزشی را تبدیل به عاملی برای انقیاد کودکان توسط خودشان کردهاند.
یوسف ادیب
دوره 17، شماره 2 ، شهریور 1389، ، صفحه 5-36
چکیده
در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی به دلیل نقش و اهمیت آن در تقویت رفتارهای سازگارانه و مثبت، و آماده کردن افراد برای مواجهه اثرگذار با چالشهای زندگی از طرف نظامهای آموزشی رسمی مورد توجه قرار گرفته است. تدوین برنامهی درسی بر اساس یک الگوی متناسب با نیازهای فراگیران و ماهیت موضوع میتواند نقش اساسی در تحقق هدفهای ...
بیشتر
در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی به دلیل نقش و اهمیت آن در تقویت رفتارهای سازگارانه و مثبت، و آماده کردن افراد برای مواجهه اثرگذار با چالشهای زندگی از طرف نظامهای آموزشی رسمی مورد توجه قرار گرفته است. تدوین برنامهی درسی بر اساس یک الگوی متناسب با نیازهای فراگیران و ماهیت موضوع میتواند نقش اساسی در تحقق هدفهای آموزش مهارتهای زندگی داشته باشد. در این مقاله الگوی بهینهی برنامهی درسی مهارتهای زندگی برای دورهی ابتدایی معرفی میشود. روش انجام تحقیق ترکیبی از روشهای پیمایشی و تحلیلی- استنتاجی بوده است. به طوری که پس از شناسایی نیازهای آموزشی به صورت پیمایشی، به شیوهی تحلیلی و استنتاجی الگوی موردنظر طراحی شد و اعتبار آن از نظر متخصصان مورد قبول قرار گرفت. نتیجهی مطالعه نشان داد که الگوی بهینهی برنامهی درسی مهارتهای زندگی برای دورهی ابتدایی از نظر ساختار و سازماندهی محتوا به صورت تلفیقی، از نظر هدف مبتنی بر نیازهای روزمرهی دانشآموزان، از نظر محتوا روشکاری، از نظر راهبردهای تدریس مبتنی بر الگوهای تعامل اجتماعی و رشد ویژگیهای شخصی، و از نظر ارزشیابی مبتنی بر روشهای کمی و کیفی بررسی عملکرد دانشآموزان میباشد.
محمد حسین علیخانی؛ رضا راعی
دوره 20، شماره 2 ، آذر 1392، ، صفحه 5-24
چکیده
هدف این پژوهش تبیین برنامههای درسی پنهان درس دین و زندگی سال سوم متوسطه و ارایهی راهکارهایی جهت بهبود تربیت دینی دانشآموزان اصفهان میباشد. روش تحقیق کیفی، و جامعه آماری، دانشآموزان نواحی شش گانه آموزش و پرورش شهر اصفهان بود که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند ابتدا 312 دانشآموز برای پاسخگویی به پرسشنامه و سپس 64 نفر برای ...
بیشتر
هدف این پژوهش تبیین برنامههای درسی پنهان درس دین و زندگی سال سوم متوسطه و ارایهی راهکارهایی جهت بهبود تربیت دینی دانشآموزان اصفهان میباشد. روش تحقیق کیفی، و جامعه آماری، دانشآموزان نواحی شش گانه آموزش و پرورش شهر اصفهان بود که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند ابتدا 312 دانشآموز برای پاسخگویی به پرسشنامه و سپس 64 نفر برای اجرای مصاحبههای نیمه سازمان یافته انتخاب گردیدند. روائی و پایائی ابزار و شیوهی تجزیه و تحلیل یافتهها متناسب با فنون تحقیق کیفی انجام گردید. وجود تناقض بین محتوای کتاب و مشکلات جامعهی فعلی؛ فقدان نگرش مثبت به کتاب به عنوان مرجعی تربیتی و دارای بار ارزشی؛ وجود نگرش منفی نسبت به کاربرد محتوای کتاب در زندگی واقعی؛ ایجاد ابهام در اعتقادات خصوصاً مبحث حکومت اسلامی و القای تفکر انتخاب تقلیدی به جای انتخاب تحقیقی، مهمترین پیامدهای پنهان کشف شده در این تحقیق بود. پرهیز از ایدئولوژی اندیشی، ارائهی آموزههای دینی متناسب با یافتههای نوین دین پژوهی، سنجش نگرش و عملکرد دانشآموزان به جای ارزشیابی از دانستنیها مهمترین راهـکارهای ارائـه شده جهت بهبـود تربیت دینی دانشآموزان میباشد.
مجتبی پورکریمی هاوشکی؛ حجت حسنی؛ مراد یاری دهنوی
دوره 21، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 5-22
چکیده
هدف این پژوهش چیستی و چگونگی تربیت هنری از منظر رویکرد تلفیقی رئالیسم انتقادی روی باسکار میباشد. در این زمینه دو سؤال مورد بررسی قرار گرفته است: 1- رویکرد تلفیقی به هنر چیست؟ 2- تربیت هنری از منظر تلفیقی چگونه قابل تحقق میباشد؟ پاسخگویی به سؤالات فوق با به کارگیری روش تحلیلی- استنتاجی بوده است. بر اساس پژوهش انجام گرفته نتایج به ...
بیشتر
هدف این پژوهش چیستی و چگونگی تربیت هنری از منظر رویکرد تلفیقی رئالیسم انتقادی روی باسکار میباشد. در این زمینه دو سؤال مورد بررسی قرار گرفته است: 1- رویکرد تلفیقی به هنر چیست؟ 2- تربیت هنری از منظر تلفیقی چگونه قابل تحقق میباشد؟ پاسخگویی به سؤالات فوق با به کارگیری روش تحلیلی- استنتاجی بوده است. بر اساس پژوهش انجام گرفته نتایج به این شرح میباشند: در رابطه با سؤال یک پژوهش، رویکرد تلفیقی به هنر بر اساس دیدگاه باسکار به معنای به کارگیری توأمان رشتهای و میان رشتهای میباشد؛ یعنی وجود درس هنر با اهداف، اصول و قواعد (بعد رشتهای)، همراه با کارکردهایی که دلالت بر ارتباط هنر با سایر دروس و رشتهها و ابعاد مختلف زندگی (بعد میان رشتهای) داشته باشد؛ لذا درس هنر باید به آموزش خصایص ذاتی هنر و قواعد خلق اثر هنری و آموزش کارکردهای فردی، اخلاقی، دینی، اجتماعی هنر توجه داشته باشد. در رابطه با سؤال دوم، نتایج این پژوهش نشان دهندهی آن است که ضروری است مؤلفههای اصلی تعلیم و تربیت از جمله معلم، دانشآموز، محتوا و شیوههای ارزشیابی متناسب با اقتضاء رویکرد تلفیقی مورد بازنگری قرار گیرند. معلم باید آشنا به فلسفهی هنر، قواعد خلق اثر هنری و کارکردهای هنر باشد. دانشآموز باید تشویق به خلق اثر بر اساس قواعد باشد. محتوا باید متمرکز بر سه سطح بنیادین، واسطهای و فرعی باشد و ارزشیابی ناظر بر میزان تحقق اقتضائات این سه سطح در دانشآموزان باشد.
یدالله مهرعلی زاده؛ امید مهنی؛ حسین الهام پور
دوره 21، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 5-20
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی عملکرد مدارس هیأت امنایی انجام شده است. به جهت ویژگیها و شرایط مسلط بر این مدارس برای دستیابی به هدف پژوهش از نظریهی داده بنیاد استفاده شد. برای گردآوری دادههای مورد نیاز با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی 15 نفر از گروههای ذینفع این مدارس انتخاب و با این افراد مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی عملکرد مدارس هیأت امنایی انجام شده است. به جهت ویژگیها و شرایط مسلط بر این مدارس برای دستیابی به هدف پژوهش از نظریهی داده بنیاد استفاده شد. برای گردآوری دادههای مورد نیاز با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی 15 نفر از گروههای ذینفع این مدارس انتخاب و با این افراد مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. از اطلاعات گردآوری شده در مصاحبهها، بر اساس فرایند نظریه داده بنیاد، طی مراحل سهگانه کدگذاری داده بنیاد (باز، محوری و انتخابی) به ترتیب 254 کد باز، 68 مفهوم و 19 مقوله استخراج گردید. در مرحله نهایی نیز مقولات در ذیل مؤلفههای اساسی نظریه داده بنیاد (شرایط علّی، محیطی، واسطهای، محوری، راهبردی و پیآمدی) قرار گرفتند و نهایتاً مدل نهایی پژوهش شکل گرفت. در جمعبندی کلی در رابطه با این مدارس باید گفت برای این که این مدارس بتوانند عملکرد مطلوبی داشته باشند، باید زیرساختهای لازم را فراهم کرد. در این باره باید به موانع درونی و بیرونی سازمان آموزش و پرورش اشاره کرد. از موانع درونی سازمان آموزش و پرورش میتوان به ساختار متمرکز و محدودیت اختیار مدیران مدارس اشاره داشت. از موانع بیرونی سازمان نیز میتوان به فقر فرهنگی و مشکلات معیشتی مردم اشاره کرد که از موانع تقویت و بهبود عملکرد این مدارس به شمار میآید.
حاتم فرجی ده سرخی؛ حمیدرضا آراسته؛ رضا بغدادچی؛ عبدالرحیم نوه ابراهیم؛ بیژن عبدالهی
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی تفاوتها و تشابهات سیستم پذیرش دکتری دانشگاههای برتر و ایران از سه جنبه هدف، ویژگیهای مطلوب و الزامات ورود است. بدین منظور از روش پژوهش توصیفی-تطبیقی استفاده شد. سه دانشگاه برتر دنیا-هاروارد، استنفورد و کمبریج- بر اساس رتبهبندی شانگهایی به همراه سیستم پذیرش دکتری در ایران بررسی شدند. جهت گردآوری دادهها ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر شناسایی تفاوتها و تشابهات سیستم پذیرش دکتری دانشگاههای برتر و ایران از سه جنبه هدف، ویژگیهای مطلوب و الزامات ورود است. بدین منظور از روش پژوهش توصیفی-تطبیقی استفاده شد. سه دانشگاه برتر دنیا-هاروارد، استنفورد و کمبریج- بر اساس رتبهبندی شانگهایی به همراه سیستم پذیرش دکتری در ایران بررسی شدند. جهت گردآوری دادهها از اسناد و مدارک کتابخانهای، اینترنت و درگاه دانشگاههای مربوطه و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از الگوی بردی[1] استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که مهمترین هدف سیستم پذیرش دانشگاههای برتر و ایران شناسایی شایستهترین و بااستعدادترین داوطلبان است، هرچند که تعدد اهداف سیستم پذیرش دکتری در ایران بیشتر از سیستم پذیرش دانشگاههای برتر است. در رابطه با ویژگیهای مطلوب، همه سیستمهای پذیرش از طیفی از مهارتها، شایستگیها و ویژگیهای شناختی و غیر شناختی جهت غربال کردن داوطلبان استفاده میکنند، با این تفاوت که سیستم پذیرش نیمهمتمرکز دکتری ایران توجه اندکی به ویژگیهای غیر شناختی دارد. در رابطه با مقیاسهای پذیرش یا الزامات ورود، سیستم پذیرش دکتری دانشگاههای برتر و ایران از معیارهای متعددی جهت ارزیابی ویژگیهای شناختی و غیرشناختی استفاده میکند، اما تفاوت سیستم پذیرش دکتری دانشگاههای برتر با سیستم پذیرش نیمهمتمرکز دکتری در ایران در کیفیت مقیاسهای پذیرش-روایی، پایایی و مرتبط بودن- است و نه کمیت آنها. در پایان، با توجه به نتایج حاصله پیشنهادهای کاربردی جهت بهبود وضعیت سیستم پذیرش دکتری ایران ارائه شده است. [1]- Beredy’s method or framework
مدیریت آموزشی
ناصر یعقوب نژاد قاین؛ محمدرضا بهرنگی بهرنگی؛ حسن رضا زین آبادی
چکیده
اضطراب ناشی از ورود به محیط کلاس و مدرسه همراه با کمتجربگی، معلمان تازهکار را در سالهای اولیه کارشان گاهی تا سرحد ترک شغل تحت فشار قرار میدهد. یکی از سختترین وجوه کار معلم تازهکار، رابطه وی با والدین است. در رابطه با مسئله فوق، این پژوهش درصدد است به دو سوال پاسخ دهد: 1. مهمترین انتظارات معلمان تازهکار از والدین ...
بیشتر
اضطراب ناشی از ورود به محیط کلاس و مدرسه همراه با کمتجربگی، معلمان تازهکار را در سالهای اولیه کارشان گاهی تا سرحد ترک شغل تحت فشار قرار میدهد. یکی از سختترین وجوه کار معلم تازهکار، رابطه وی با والدین است. در رابطه با مسئله فوق، این پژوهش درصدد است به دو سوال پاسخ دهد: 1. مهمترین انتظارات معلمان تازهکار از والدین چیست؟ 2. آیا نیازهای شناخته شده، اندازهگیری معنادار و قابل قبولی از متغیر نیازهای مرتبط با والدین به عمل آورده است؟ برای پاسخدهی دقیق به سوالات پژوهش، از روش آمیختهی اکتشافی استفاده شده است. بر اساس روش تحقیق، ابتدا و در قسمت کیفی با 20 نفر از خبرگان آموزشی مصاحبه شد و سپس بر مبنای یافتههای کیفی، پرسشنامه محققساخته شامل 13 سوال تدوین گشت. جامعه این پژوهش شامل تمامی معلمان تازهکار شهر تهران است (که حداکثر سه سال سابقهی خدمت در کسوت معملی داشتهاند) که تعداد آنها 6400 نفر است. از این میان، تعداد 447 پرسشنامه، با استفاده از روش نمونهگیری «در دسترس» در اختیار معلمان قرار گرفت که از این تعداد 371 عدد دریافت گردید. بررسی مهمترین نیازها و انتظارات معلمان تازهکار در ارتباط با والدین نشان میدهد که پیگیری والدین از وضعیت دانشآموزان، قدردانی نسبت به زحمات معلم و دادن اطلاعات مورد نیاز دربارهی ویژگیهای دانش آموزان به معلم تازهکار، مهمترین انتظارات و نیازهای معلمان میباشند. استفاده از نظرات والدین در ادارهی کلاس و نیز هماهنگی روشهای آموزشی والدین با روش معلم، نیازهایی با کمترین رتبه شناخته شدند.
فلسفه تعلیم و تربیت
شقایق نیک نشان؛ علیرضا صمدی دارافشانی
چکیده
ا هدف از این نوشتار، بررسی نخبهگرایی (الیتیسم) در تعلیم و تربیت است. لذا در پی پاسخ به این سؤال است که زمینه اصلی بروز اندیشه نخبهگرایی چه بوده است؟ و تئوری پردازان نخبهگرایی چه تأثیری بر آموزشوپرورش داشتهاند؟ بهعلاوه، آسیبهای مبتلابه اندیشه نخبهگرا برای تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر که به روش تحلیلی ...
بیشتر
ا هدف از این نوشتار، بررسی نخبهگرایی (الیتیسم) در تعلیم و تربیت است. لذا در پی پاسخ به این سؤال است که زمینه اصلی بروز اندیشه نخبهگرایی چه بوده است؟ و تئوری پردازان نخبهگرایی چه تأثیری بر آموزشوپرورش داشتهاند؟ بهعلاوه، آسیبهای مبتلابه اندیشه نخبهگرا برای تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر که به روش تحلیلی انجامگرفته، مشتمل بر دو بخش است. بخش اول؛ به بررسی تأثیرات نخبهگرایی در آموزش و پرورش و آموزش عالی پرداخته که تأکید بر آموزش فضیلتمدار، گسترش مدارس خاص و ارائه آموزشهایی کاملاً متفاوت برای تربیت رهبران و تربیت پیروان از آن جملهاند و در بخش دوم تلاش شده است تا آسیبهای مبتلابه آموزشوپرورش بهتبع نخبهگرایی مورد تحلیل قرار گیرد. بر اساس یافتههای حاصل از این پژوهش بازاری شدن تعلیم و تربیت، گسترش نابرابریهای آموزشی و کاهش توجه به رشتههای علوم انسانی و هنر از جمله آسیبهای نخبهگرایی در آموزش است.
برنامه ریزی درسی
نجمه سلطانی نژاد؛ محبوبه عارفی؛ نعمت الله موسی پور؛ کوروش فتحی اجارگاه
چکیده
پژوهش حاضر با هدف کاوش فرایند معلمی کردن یک معلم ابتدایی با محوریت نقش نظریههای تربیتی در آن انجام گرفت. روش انجام این پژوهش روایت پژوهی بوده است. با توجه به اینکه روایت پژوهی به منظور مطالعه عمیق یک یا تعداد معدودی از افراد انجام میگیرد، این تحقیق روی یک معلم ابتدایی متمرکز شد. برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبههای روایتی و نیمه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف کاوش فرایند معلمی کردن یک معلم ابتدایی با محوریت نقش نظریههای تربیتی در آن انجام گرفت. روش انجام این پژوهش روایت پژوهی بوده است. با توجه به اینکه روایت پژوهی به منظور مطالعه عمیق یک یا تعداد معدودی از افراد انجام میگیرد، این تحقیق روی یک معلم ابتدایی متمرکز شد. برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبههای روایتی و نیمه ساختار یافته، روشهای تحلیل روایتها و تحلیل روایی بهکار گرفته شد. به منظور افزایش روایی یافتهها از روش چک کردن شرکت کنندگان و همچنین سه سویهسازی استفاده شد. در تحلیل روایتها از الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین کمک گرفته شد. یافتهها نشان میدهد که مقوله مرکزی در معلمی کردن این معلم ابتدایی، باورهای اوست که تحت تأثیر عوامل متعددی چون تجربههای پیشین و گذراندن دورههای تربیت معلم شکل میگیرد. در نهایت معلم با گزینش کردن نظریههای دانشگاهی، در کلاس درس بر مبنای خرد عملی عمل میکند. بر این مبنا، این نتیجه بهدست میآید که گرچه عوامل متعددی فراتر از دورههای تربیت معلم و نظریههای تدریس شده در آن بر معلمی کردن این معلم اثر دارد، اما نقش نظریههای تربیتی نیز انکارناپذیر است. به همین دلیل با طراحی صحیح دورههای تربیت معلم میتوان به آگاهانهتر شدن عمل معلم کمک کرد.
فلسفه تعلیم و تربیت
شهداد عبدالهی خانقاه؛ یحیی قائدی؛ سعید ضرغامی همراه؛ رمضان بر خورداری
چکیده
بر اساس مفروضه های ساخت شکنانه تبارشناسی، تحول مفاهیم نه تنها حاصل پیشرفت علم و دانش در حوزه های معرفت بشری همچون روان شناسی و علوم اجتماعی نیست بلکه بیانگر آن است که چنین تحولی حاصل حوادث تاریخی و وقایع خردی است که در میانه این تحول رخ داده است. بر مبنای چنین پیش فرضی مساله اصلی این پژوهش تبیین حوادث، تحولات و فرایندهای شکل دهنده به ...
بیشتر
بر اساس مفروضه های ساخت شکنانه تبارشناسی، تحول مفاهیم نه تنها حاصل پیشرفت علم و دانش در حوزه های معرفت بشری همچون روان شناسی و علوم اجتماعی نیست بلکه بیانگر آن است که چنین تحولی حاصل حوادث تاریخی و وقایع خردی است که در میانه این تحول رخ داده است. بر مبنای چنین پیش فرضی مساله اصلی این پژوهش تبیین حوادث، تحولات و فرایندهای شکل دهنده به مفهوم دانش آموز نخبه و ساختار شکنی از این مفهوم در راستای تبیین امکان های حاشیه رانده شده در زندگی دانش آموزان در نظام آموزشی ایران معاصر است . بر اساس مطالعه تاریخ تربیت نخبگی در ایران به روش نقد تبارشناسانه نتایج حاصل بیانگر آن بود که مهم ترین صورتبندی های گفتمانی در این دوران، طرح سمپاد و طرح شهاب در تاریخ تربیت نخبگی در ایران معاصر است .. در این میان مهم ترین این عوامل، شکست ساختار هوش در دانش و ورود مفاهیم اجتماعی به تربیت نخبگی است به طوریکه به راحتی می توان تنوع در عرصه های اجتماعی و شمول ابعاد مختلف تیز هوشی را در صورت بندی اخیر از آن یعنی طرح شهاب مشاهده نمود. اما آنچه از نظر تبار شناسی دارای اهمیت است تحلیل تبار بر حسب عوامل غیر گفتمانی است. از جمله مهم ترین این عوامل بر حسب مطالعه رویدادها و حوادث می توان به فرار مغزها تغییر مفاهیم اقتصادی ، نمای نا متناسب در پراکندگی جمعیتی آموزش های خاص تیز هوشان اشاره کرد.
مدیریت آموزشی
لیلا بهمئی؛ سیدمنصور مرعشی؛ محمدجعفر پاک سرشت؛ مسعود صفایی مقدم
چکیده
نظریه بازسازی اجتماعی ، مدافع طرز فکری است که اشخاص را برای حل مشکلات اجتماعی با هدف ساختن زندگی بهتر، به بازسازی اندیشه ها و ارزش های فرهنگی و ساختار اجتماعی تشویق می کند. طرفداران بازسازی، ابزار این کار را مدارس می دانند و معتقدند مدارس تنها برای پاسداری و انتقال فرهنگ نیستندبلکه می توانند از طریق برنامه های درسی، الگوهای اجتماعی ...
بیشتر
نظریه بازسازی اجتماعی ، مدافع طرز فکری است که اشخاص را برای حل مشکلات اجتماعی با هدف ساختن زندگی بهتر، به بازسازی اندیشه ها و ارزش های فرهنگی و ساختار اجتماعی تشویق می کند. طرفداران بازسازی، ابزار این کار را مدارس می دانند و معتقدند مدارس تنها برای پاسداری و انتقال فرهنگ نیستندبلکه می توانند از طریق برنامه های درسی، الگوهای اجتماعی و فرهنگی جدیدی که الگوهای قدیمی و جدید را در یک ترکیب موفقیت آمیز داخل می کند را بسازند و از این راه به بازسازی جامعه کمک کنند. این مقاله به روش تحلیلی- سندی در جستجوی پاسخ به این دوسؤال است که اولاً، بازسازی گرایان چه تحلیلی در زمینه توان و صلاحیت مدارس برای پرداختن به مقوله ی بازسازی دارند و برای این کار چگونه برنامه ای باچه مؤلفه هایی ارائه می دهند؟ ثانیاً، در وضعیت کنونی جامعه ما ضرورت و امکان به کارگیری این نظریه چگونه است؟نتایج این تحقیق نشان می دهد که مشکلات اجتماعی و آموزشی موجود در ایران می طلبد که با به کارگیری برخی مؤلفه های بازسازی گرایان، تعریفی مجدد از جایگاه مدارس به عمل آید و با ایمان به قدرت مدارس در سازندگی جامعه،برنامه های درسی به گونه ای طراحی واجرا شوند که با نزدیک شدن به واقعیت های زندگی اجتماعی و فراهم کردن زمینه تفکر انتقادی در دانش آموزان، موجبات تغییرات فرهنگی و توان حل مسأله در آن ها فراهم گردد و شرایط تحول ساختاری را با هدف بهسازی و بازسازی در مدارس و جامعه فراهم کنند
ذبیح الله خنجرخانی؛ مسعود صفایی مقدم؛ محمدجعفر پاک سرشت؛ سیدمنصور مرعشی؛ ابوالقاسم بستانی
چکیده
هدف از نگارش این مقاله، بازاندیشی در معنی و مفهوم حضور- غیاب در عرصه تعلیم و تربیت، و تعیین نقش و جایگاه آن در تحققِ اهداف تربیتی است. در برداشت رایج از مفهوم حضور- غیاب، معنی و نقشِ آن، محدود به مکان خاص(کلاس درس) زمان خاص(یا در طول کلاس) و افراد خاص(فراگیر) شده است. محقق با استناد به هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر، قصد دارد روایتی نو ...
بیشتر
هدف از نگارش این مقاله، بازاندیشی در معنی و مفهوم حضور- غیاب در عرصه تعلیم و تربیت، و تعیین نقش و جایگاه آن در تحققِ اهداف تربیتی است. در برداشت رایج از مفهوم حضور- غیاب، معنی و نقشِ آن، محدود به مکان خاص(کلاس درس) زمان خاص(یا در طول کلاس) و افراد خاص(فراگیر) شده است. محقق با استناد به هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر، قصد دارد روایتی نو از این مفهوم ارائه دهد. هرمنوتیک فلسفی، از هستیشناسی فهم و عناصر سازنده آن بحث میکند و برای تحقق فهم، مجموعه عناصری را ضروری میداند؛ «امتزاج افقها»، «بازی بودن فهم» و « غیر روشمندی » سه مورد از آنهاست. معنی امتزاجِ افقها، شاملِ تعاملِ ایدهها، افکار و نقد از سوی «غیر» است؛ بازیبودنِ فهم، حاکی از درگیر شدنِ همهجانبه-ی فرد در روندِ بازی(فعالیت) و اجرای قواعد بازی است؛ غیر روشمندبودن، فراتر رفتن از روشهای معمول و کمی، و تاکید بر تاملی (reflective) ایدههاست. در این رویکرد، عملِ تعامل در همه این عناصر مشهود است؛ تعاملی که گاه در قالب دو ایده، گاه بین قواعد و مجری آن(انسان) و زمانی در قالب تعاملِ گذشته و حال جلوهگر میشود. در هرمنوتیک فلسفی، هر گاه یکی از طرفین حذف شود امکان تعامل و در نهایت امکان فهم نیست؛در روایت جدید، کلمه غیبت، در چند شکل قابل تصور است: 1) « غیبت ایدهها2) غیبت فیزیکی3) نبود یا غیبت اصول(قاعده بازی)4) اجرایی نشدن آنها(غیب فاعل برای اجرا)». لحاظ شدن و نشدن هرکدام از موارد مذکور نوع خاصی از تربیت را شکل میدهد
فلسفه تعلیم و تربیت
مرضیه عالی
چکیده
جستجو در زمینه ها و شرایط شکل گیری فرآیندهای تربیتی مدرن در ایران مبتنی بر مناسبات قدرت دانش مساله اساسی است که مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ آن است. روش پژوهش در این مطالعه روش تحلیل تاریخی مبتنی مناسبات قدرت دانش است که به تجزیه و تحلیل سیر تاریخی عوامل شکل دهنده به نظام آموزش مدرن و تحول ارزش ها در جامعه ایران پرداخته است از اینرو ، ...
بیشتر
جستجو در زمینه ها و شرایط شکل گیری فرآیندهای تربیتی مدرن در ایران مبتنی بر مناسبات قدرت دانش مساله اساسی است که مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ آن است. روش پژوهش در این مطالعه روش تحلیل تاریخی مبتنی مناسبات قدرت دانش است که به تجزیه و تحلیل سیر تاریخی عوامل شکل دهنده به نظام آموزش مدرن و تحول ارزش ها در جامعه ایران پرداخته است از اینرو ، ابتدا زمینه های فرهنگی و اجتماعی شکل گیری تربیت مدرن در ایران مبتنی بر اسناد، مدارک و شواهد مورد نقد قرار گرفته و بر اساس فرض مخالف پژوهش مبنی بر ارزشمندی برخی آموزه های سنتی ؛ شیوه های آموزش و دانش سنتی طرد شده در نظام آموزشی مدرن توصیف شده است. نتیجه حاصل از گام اول پژوهش آن است که فرایند مدرنیزاسیون تربیت سنتی را با جایگزینی عواملی همچون تحول در شیوه های تنبیهی و ظهور شیوه های انضباط مدرن، یکدست سازی ظاهر، توسعه آموزش های اجباری، معماری مدرن مدارس، ایجاد سازو کارهای نظارت بر نظام دانش به به حاشیه رانده است و منجر به آن شده است که در کنار دستاوردهای عظیم آموزش مدرن سهمی از ارزش و سنتهای بومی و فرهنگی از فرایندهای آموزشی در حاشیه قرار گیرد. در گام دوم پژوهش نتایج نشان داد که صرف نظر از تحول در شیوه های تنبیهی و ظهور شیوه های انضباط مدرن و توسعه آموزشهای همگانی که دستاوردی ارزشمند در نظام آموزشی مدرن است، بازنگری در دانش سنتی وبازسازی مجدد آن بر حسب الزامات بومی است
عباسعلی رستمی نسب
دوره 18، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 7-22
چکیده
در نیمهی دوم قرن چهارم هـ.ق/ دهم، م، گروهی فیلسوف مسلمان که اکثر آنان ایرانی بودند، انجمنی به نام «اخوان الصفا» در بصره به صورت محرمانه تشکیل دادند. هدف آنها این بود که به کمک فلسفه، شریعت حقه را از آلایش اوهام و خرافات شستشو دهند، و به اهدافی چون: شناخت خدای متعال، وحدت هستی و کشف اسرار کائنات دست یابند. در تحقق هدف خود تعلیم و ...
بیشتر
در نیمهی دوم قرن چهارم هـ.ق/ دهم، م، گروهی فیلسوف مسلمان که اکثر آنان ایرانی بودند، انجمنی به نام «اخوان الصفا» در بصره به صورت محرمانه تشکیل دادند. هدف آنها این بود که به کمک فلسفه، شریعت حقه را از آلایش اوهام و خرافات شستشو دهند، و به اهدافی چون: شناخت خدای متعال، وحدت هستی و کشف اسرار کائنات دست یابند. در تحقق هدف خود تعلیم و تربیت افراد، به ویژه جوانان را مورد توجه قرار دادند و برنامه آموزشی– تربیتی تنظیم نمودند. طبق این برنامه پنجاه و یک رسالهی آموزشی و درسی در پنجاه حکمت (ریاضی و منطق، علوم طبیعی، مابعدالطبیعه و مسایل کلامی و تطبیقی) نگاشتند. به تربیت استاد همت گماردند و در بلاد مختلف به اجرای برنامهی خود پرداختند. در این مقاله چگونگی فلسفهی تربیتی این انجمن مورد بررسی و ارایه قرار گرفته است. در این پژوهش بیان شده است که آراء تربیتی این انجمن دربرگیرندهی نظریاتی است که از قرن بیستم به بعد مورد شناخت و توجه فلاسفه و مربیان بزرگ قرار گرفته است. آشنایی با آراء آنان در اصلاح وضع کنونی آموزش و پرورش میتواند مفید واقع گردد. البته نقاط ضعفی هم در نظریههای آنان وجود داشته است که بیان شدهاند.
خسرو باقری نوع پرست
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، ، صفحه 7-22
چکیده
درزمان ما دانش و دانشگاه چنان تطوری یافته است که آشکارا مرزبندی سنتی میان عقلنظری، عقل عملی و فنورزی را در هم نوردیده و رابطهای بسیار پیچیده میاناین سهقلمرو فراهم آورده است. آنچه از آن به عنوان ویژگی «بازاری شدن دانش» یا «تجاریشدن دانش» یاد میشود، میرود تا به معیاری برای سنجش همهی قوای آدمی، اعم از عقلنظری، عقل ...
بیشتر
درزمان ما دانش و دانشگاه چنان تطوری یافته است که آشکارا مرزبندی سنتی میان عقلنظری، عقل عملی و فنورزی را در هم نوردیده و رابطهای بسیار پیچیده میاناین سهقلمرو فراهم آورده است. آنچه از آن به عنوان ویژگی «بازاری شدن دانش» یا «تجاریشدن دانش» یاد میشود، میرود تا به معیاری برای سنجش همهی قوای آدمی، اعم از عقلنظری، عقل عملی، و خلاقیت، و دستاوردهای آنها تبدیل شود.پدیدهی تجاری شدن دانش از آن جهت شگفتآور است که درحال تبدیل شدن به بازی یگانهای است که همهی دانشگاهها را در سراسر دنیا به پیرویاز قواعد خود وا میدارد. کشور ما و دانشگاههای آن نیز از این ماجرا مستثنینیستند. با این حال، چالشهایی که با ایدهی تجاری شدن دانش برخاسته، مغتنم و قابلتأمل است. توسل جستن به امر والا در تعبیری پستمدرن که لیوتار(1982) در پی آن است، یا پناهگرفتن در ذیل عقل عملی و عدالت که ریدینگز (1996) آن را به میان آورده و یادانشگاه زیبا که بِرن (2000) از آن سخن میگوید، همگی هشدارهایی در برابر آهنگشتابان تجاری کردن دانش و دانشگاه است. در جامعهی ما نیز قابلیتی برای چالش بااین ایده وجود دارد و آن سنتی تنومند از دانش و دانشپژوهی حقیقتگرایانه است کهجانمایهی دانش را در حقیقت میجوید و هرگز آن را به منفعت و کارآمدی فرو نمیکاهد.با این حال، استنطاق این سنت تنومند، هنوز به صورت جدی رخ نداده و مقالهی حاضر درپی آن است که این ضرورت را در برابر دید قرار دهد. روشی که در بررسی این مقالهاستفاده شده، روش تحلیل مفهومی است
حبیب اله تبریزی؛ مسعود صفایی مقدم؛ سید منصور مرعشی
دوره 18، شماره 2 ، اسفند 1390، ، صفحه 7-30
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت نهاد امور پرورشی بر اساس مبانی معرفت شناختی آن استٌْ. پرسش اصلی تحقیق این است که تأسیس این نهاد بر کدامین پیشفرضها و مبانی معرفتی استوار بوده است؛ و اینکه این پیش فرضها تا چه میزان قابل دفاع هستند؟ این نوشته بر این است دو پیش فرض اساسی مبنای تأسیس این نهاد بوده است که عبارتند از:1- استقلال ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت نهاد امور پرورشی بر اساس مبانی معرفت شناختی آن استٌْ. پرسش اصلی تحقیق این است که تأسیس این نهاد بر کدامین پیشفرضها و مبانی معرفتی استوار بوده است؛ و اینکه این پیش فرضها تا چه میزان قابل دفاع هستند؟ این نوشته بر این است دو پیش فرض اساسی مبنای تأسیس این نهاد بوده است که عبارتند از:1- استقلال حوزههای دانشی از حوزههای ارزشی، 2- استقلال مبادی دانشی، عاطفی و ارادی رفتار. بر اساس پیشفرض اول، در حوزهی دانش آنچه مدنظر است واقعیتهاست، ولی حوزهی ارزشها مربوط به بایدها و نبایدهای زندگی است و میان این دو حوزه شکاف منطقی وجود دارد. بر اساس این پیشفرض کار انتقال دانش به دانشآموزان ماهیتاً متفاوت و مستقل از کاری است که به پرورش بُعد ارزشی و روحی و معنوی دانشآموزان میپردازد. بر حسب پیشفرض دوم، ادراک، میل و اراده، به عنوان عاملهای مسئول رفتار، ماهیتاً از هم متمایز و نسبت به هم از استقلال برخوردارند. لذا نهادهایی که متکفل تقویت و پرورش این عاملها هستند، متفاوت و از هم متمایز خواهند بود. یعنی بخشی از آموزش و پرورش مسئول حوزهی دانش و بخشی دیگر، که در اینجا همان امور پرورشی خواهد بود، بر اساس پیشفرض اول مسئول حوزهی ارزشها، و بر اساس پیشفرض دوم مسئول حوزههای عاطفه و اراده میشود. در رابطه با پیشفرض اول، این نوشتار با اعتقاد به درهمتنیدگی دانش و ارزش نشان میدهد که جدایی نهاد پرورشی از نهاد آموزشی نادرست است و بر آن است که نهاد آموزشی علاوه بر مسئولیت تعلیم دارای مسئولیت تربیت نیز میباشد. در رابطه با پیشفرض دوم نیز مقاله بر این است که ساحتهای معرفت، میل و اراده در هم تنیده بوده و تربیت مستلزم درگیری همزمان هر سه این ساحتهاست. لذا، نظام آموزشی- یا نظام تربیتی- باید علم، اخلاق و عمل، یا عقل، احساس و اراده را توأمان در نظر گیرد.
سید مهدی سجادی؛ سید اسماعیل حسینی
دوره 17، 3و4 ، اسفند 1389، ، صفحه 7-238
چکیده
این مقاله به منظور تبیین دیدگاههای انسانشناسی و معرفتشناسی فوکو و نقد دلالتهای آن برای حدود وظایف و اختیارات کنشگران آموزش و پرورش رسمی (دولت، مدیران و معلمان) انجام شد. نتیجهی پژوهش حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه انسانشناسی و معرفتشناسی فوکو دلالتهای زیر قابل استنتاج است. آموزش و پرورش در پی کشف ...
بیشتر
این مقاله به منظور تبیین دیدگاههای انسانشناسی و معرفتشناسی فوکو و نقد دلالتهای آن برای حدود وظایف و اختیارات کنشگران آموزش و پرورش رسمی (دولت، مدیران و معلمان) انجام شد. نتیجهی پژوهش حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه انسانشناسی و معرفتشناسی فوکو دلالتهای زیر قابل استنتاج است. آموزش و پرورش در پی کشف معنا نیست، بلکه وظیفهی آن خودآفرینی است. آموزش و پرورش فاقد بنیانهای ثابت و جهانی است، چون حقیقت امری متکثر و زمانمند است؛ لذا روشهای ثابت و یکسان در تعلیم و تربیت مردود است. بر اساس مفهوم کثرتگرایی فوکو همهی فرهنگها در کانون توجه آموزش و پرورش قرار میگیرند. آموزش و پرورش مدنظر فوکو ضد اقتدارگرایی است؛ لذا علایق اعضای جامعه تا آنجا که ممکن است مورد توجه قرار میگیرد. آموزش و پرورش باید انتقادی باشد؛ لذا سخن معلم و متون درسی امری مقدس تلقی نمیشود. در آموزش و پرورش توجه به عنصر «دیگری» نقش اساسی دارد؛ یعنی معلم بتواند دانشآموز را از عناصر دیگر و فرهنگهای دیگر مطلع کند. آموزش و پرورش مبتنی بر گفتمان است. بر اساس دیدگاه فوکو دولت یا دستگاه حاکم نمیتواند به طور کامل آموزش و پرورش را در انحصار خود درآورد و یک نقش روبنایی دار. بنابراین آموزش و پرورش به سمت غیرمتمرکز شدن پیش میرود. همچنین در زمینهی وظایف و اختیارات مدیران در آموزش و پرورش اساساً پست مدرنها و فوکو هم از بکارگیری اصطلاح «مدیریت» خودداری میکنند و به جای آن اصطلاح «رهبری» را به کار میبرند، چون در رهبری مناسبات انسانی حاکم است. لذا از نظر فوکو رهبر بر حسب اقتضاء توسط دیگران برگزیده میشود بنابراین در مدرسه همهی قدرت در شخصی به نام مدیر متمرکز نمیشود. وظیفه و اختیار معلم هم در آموزش و پرورش ایجاد تحول و ارتباط موضوعهای مختلف درسی با مسائل وسیعتر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و به عنوان یک روشنفکر نقش ساختارزدایی خود را از فرهنگی که در آن زندگی میکند ایفا خواهد کرد. اما نقدی که به این دیدگاه وارد است، این است که حدود وظایف و اختیارات کنشگران آموزش و پرورش کاملاً مشخص و تعریف شده نیست، بنابراین رسیدن به هدفهای آموزشی و تربیتی با مشکل مواجه خواهد شد.
برنامه ریزی درسی
سید رمضان عقیلی؛ جمیله علم الهدی؛ کوروش فتحی اجارگاه
چکیده
پژوهش حاضر با هدف استخراج اصول حاکم بر طراحی الگوی برنامهدرسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران انجام شده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. نمونه آماری شامل متخصصان و معلمان با تجربه دوره ابتدایی بودند که با روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، مصاحبه نیمهساختاریافته ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف استخراج اصول حاکم بر طراحی الگوی برنامهدرسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران انجام شده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. نمونه آماری شامل متخصصان و معلمان با تجربه دوره ابتدایی بودند که با روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، مصاحبه نیمهساختاریافته بود. برای تحلیل دادههای کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی بهره برده شد. در نهایت بر اساس 9 مقوله کلی 25 اصل استخراج گردید. در مقوله رویکرد، اصولی مانند شایستگیمحوری و فراگیری؛ در مقوله اهداف و مقاصد، اصولی مانند جامعیت اهداف، پرهیز از غایتزدگی و کثرتگرایی در گزینش ارزشهای اخلاقی؛ در مقوله محتوا، اصولی مانند تناسب، موقعیتمحوری، تأکید بر الگوی مارپیچی و یادگیری چندحسی؛ در مقوله روشهای یاددهی- یادگیری، اصولی مانند محوریت عادتآموزی، بسط فعالیتهای یاددهی- یادگیری به خارج از کلاس درس؛ در مقوله نقش نیروی انسانی، اصولی مانند اصل همگانی بودن مسئولیت تربیت اخلاقی، اصل عاملیت اخلاقی و صلاحیتهای حرفهای معلم؛ در مقوله ارزشیابی، اصولی مانند تفاوت پارادایمی و کارکردی در ارزشیابی و تنوع منبع دادهها در ارزشیابی و در نهایت در مقوله زمان و مکان، اصولی مانند تابعیت مکان و زمان از موقعیت یادگیری و مکانها و زمانهای سهیم و مؤثر در تربیت اخلاقی استخراج گردید.
محمد حسنی؛ حسین پوزش شیرازی
دوره 21، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 21-50
چکیده
ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان به عنوان یکی از ارکان نظام تربیت رسمی و عمومی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از اوایل دههی هشتاد بحث تغییر شیوهی ارزشیابی از کمی به کیفی به طور جدی در دستور کار قرار گرفت. و با مصوبهی 30/8/81 شورای عالی آموزش و پرورش، امکان تحقق آن به وجود آمد. الگوی جدید ابتدا به طور آزمایشی اجرا و سپس به شیوهای ...
بیشتر
ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان به عنوان یکی از ارکان نظام تربیت رسمی و عمومی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از اوایل دههی هشتاد بحث تغییر شیوهی ارزشیابی از کمی به کیفی به طور جدی در دستور کار قرار گرفت. و با مصوبهی 30/8/81 شورای عالی آموزش و پرورش، امکان تحقق آن به وجود آمد. الگوی جدید ابتدا به طور آزمایشی اجرا و سپس به شیوهای تدریجی فراگیر شد. در طول اجرای این طرح، تحقیقات زیادی پیرامون ارزشیابی توصیفی و نتایج حاصل از اجرای آن در شهرهای مختلف کشور صورت گرفت. در این پژوهش سعی شد با بررسی تحلیلی تعداد 30 پژوهش انجام شده در حوزهی ارزشیابی کیفی، به ارائهی دیدگاهی جامع و حتی الامکان حاوی تمامی دستاوردهای تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته پرداخته شود. در مجموع تحقیقات نشان داده است این الگوی ارزشیابی، میزان یادگیری دانشآموزان را کاهش نداده است. اما از منظر کاهش مؤلفههای استرسزا باید گفت که ارزشیابی توصیفی در این زمینه موفق عمل کرده است. با این وجود هنوز مشکلات اجرایی فراوانی بر سر راه اجرای مطلوب آن وجود دارد.
مدیریت آموزشی
ناصر شیربگی؛ نعمت اله عزیزی؛ شیلا امیری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی درک اولیاء و معلمان از پدیده مشارکت و مداخله والدین در آموزشو پرورش فرزندان صورت گرفت.روش بررسی این پژوهش مدل آمیختهی اکتشافی است. میدان تحقیق معلمان و والدین مدارس دخترانه سه دوره تحصیلی (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) شهر کرمانشاه بود. جمعاً 200 نفر از معلمان و 210 نفر از والدین (110 نفر زن و 100 نفر مرد) از مناطق ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی درک اولیاء و معلمان از پدیده مشارکت و مداخله والدین در آموزشو پرورش فرزندان صورت گرفت.روش بررسی این پژوهش مدل آمیختهی اکتشافی است. میدان تحقیق معلمان و والدین مدارس دخترانه سه دوره تحصیلی (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) شهر کرمانشاه بود. جمعاً 200 نفر از معلمان و 210 نفر از والدین (110 نفر زن و 100 نفر مرد) از مناطق مختلف اقتصادی– اجتماعی شهر کرمانشاه به عنوان نمونه آماری در بخش کمی تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی یک پروتکل مصاحبه نیمه ساخت یافته و در بخش کمّی پژوهش،پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر مؤلفههای بخش کیفی و ادبیات پژوهشی بود که با روش تحلیل عاملی اکتشافی و ضریب آلفای کرونباخ روایی و پایایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. از دادههای حاصل از مصاحبه مقولههای چگونگی مشارکت در آموزش، نوع تعامل و تأثیرات روانی و اجتماعی مشارکت استخراج گردید. تقریباً هیچکدام از والدین تعمداً در فرایند آموزشی مداخله نکرده بودند و شواهدی از همفکری والدین جهت مشارکت گروهی مشاهده نشد.تحلیلها نشان داد که اگرچه والدین از لحاظ نظری از اهمیت مشارکت والدین در آموزش فرزندانشان تا حدی آگاهند اما در عمل به دلایل مختلف چندان در این فرایند درگیر نیستند. والدین اذعان داشتند که ارتباط کمی با معلمان دارند و از مشکلات آموزش فرزندانشان آگاهی کافی ندارند. میزان مشارکت داوطلبانه آنها در فرایند تحصیل فرزندانشان در سطح پایین بود و راهنمایی به فرزندانشان را در فرایند انجام تکالیف را نیز خیلی نادر گزارش کرده بودند. والدین در مقایسه با معلمان بیشتر خواهان تشویق فرزندانشان در انجام کارهای مدرسه بودند. در بین اولیاء مادران بیش از پدران دانشآموزان علاقمند به مسؤلیتپذیری در فرایند تحصیل فرزندانشان بودند. اما نوعی عدم تفاهم بین والدین و معلمان در چگونگی مداخله آموزشی وجود داشت. معلمان خیلی راغب نبودند که والدین در فرایند آموزش مداخله کنند. پژوهش حاضر توصیه میکند وقتی ابتکارات و برنامهها مبتنی بر روابط احترامآمیز و اعتماد بین کارکنان مدرسه و خانوادهها باشند در ایجاد و نگهداری پیوندهایی که پیشرفتتحصیلی دانشآموزان را حمایت میکند خیلی کارآمدتر خواهند بود. برقراری روابط مثبت با والدین و ارایه روشهای عملی به موفقیت آموزشی فرزندانشان کمک میکند اما عناصر دیگر مانند بهبود بخشیدن به برنامه درسی و آموزش نیز ضروری هستند.