برنامه ریزی درسی
مرجان سجودی؛ مرضیه دهقانی؛ محمد جوادی پور؛ رضا زعفریان
چکیده
ایده جویی و نوآوری، زمینهای مساعد برای پرورش بذرهای ایده در ذهن کودکان به وجود می آورد و در آنان بینشی جدید برای دگرگونه نگریستن، نوآفرینی و خودکارآمدی ایجاد میکند؛ که این امر اهمیت خاصی در برنامۀ درسی دورۀ ابتدائی دارد. بر این اساس پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل بنیادیِ موثر بر شکوفایی ایده جویی و نوآوری دانش آموزان دورۀ ...
بیشتر
ایده جویی و نوآوری، زمینهای مساعد برای پرورش بذرهای ایده در ذهن کودکان به وجود می آورد و در آنان بینشی جدید برای دگرگونه نگریستن، نوآفرینی و خودکارآمدی ایجاد میکند؛ که این امر اهمیت خاصی در برنامۀ درسی دورۀ ابتدائی دارد. بر این اساس پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل بنیادیِ موثر بر شکوفایی ایده جویی و نوآوری دانش آموزان دورۀ ابتدائی انجام شد. مطالعۀ حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و رویکرد پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. حجم نمونه 12 نفر و نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبۀ نیمهساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش کلایزی انجام پذیرفت. عوامل شناسایی شده در شکوفایی ایده جویی و نوآوری کودکان «جو و محیط کالبدی»، «تکنیک و راهبرد»، «عوامل ذهنی» و «معلمان و اولیاء الهامبخش» است. نتایج پژوهش حاضر، بیانگر زوایا و ابعاد گستردۀ ایده جویی و نوآوری است که فعال سازی این زوایا از طریق عوامل شناسایی شده در این مطالعه، نقش بسزایی در تحقق اهداف دورۀ ابتدایی دارد و زمینه را برای پرورش فراگیرانی صاحب اندیشه ، عامل و آزاد اندیش فراهم می سازد. ایده جویی از یک سو موجب ارتقاء هویت فردی، استقلال و افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان دورۀ ابتدائی می گردد و از سوی دیگر از نظر کاربردی، منجر به حضور فعال کودکان در فعالیت های آموزشی وعرصۀ رویدادهای ویژه دورۀ ابتدایی میگردد.
برنامه ریزی درسی
هدیه محمدزاده؛ افسانه نراقی زاده؛ پروین صمدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی مسئولیتپذیری دانشآموزان ابتدایی از دیدگاه معلمان، مدیران و والدین انجام شد. این مطالعه به لحاظ هدف کاربردی، از نوع کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون بود. مشارکت کنندگان در پژوهش معلمان، مدیران و والدین بودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند بود که با 8 نفر از معلمان، 7 نفر مدیران و 9 نفر والدین به اشباع نظری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف واکاوی مسئولیتپذیری دانشآموزان ابتدایی از دیدگاه معلمان، مدیران و والدین انجام شد. این مطالعه به لحاظ هدف کاربردی، از نوع کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون بود. مشارکت کنندگان در پژوهش معلمان، مدیران و والدین بودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند بود که با 8 نفر از معلمان، 7 نفر مدیران و 9 نفر والدین به اشباع نظری رسید. نتایج تحلیل مضمون در بخش معلمان برای مصادیق مسئولیت پذیری دو زیر مقوله فردی (شخصی) و کلاسی (حرفهای)؛ برای عوامل مؤثر بر مسئولیتپذیری چهار زیر مقوله عامل خانوادگی، عامل اجتماعی، عامل شخصیتی و عامل آموزشی؛ برای اقدامات معلم برای مسئولیت پذیری دانش آموزان دو زیر مقوله تکالیف رسمی و تکالیف غیررسمی؛ برای شیوه ارزشیابی از مسئولیت پذیری دو زیر مقوله کمی وکیفی و برای پیامدهای مسئولیت پذیری سه زیر مقوله کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت استخراج گردید. همچنین نتایج تحلیل مضمون مصاحبه مدیران برای مصادیق مسئولیت پذیری زیر مقولات فردی و گروهی، برای مؤثر بر مسئولیتپذیری زیر مقولات خانوادگی، شخصیتی، محیطی و آموزشی؛ اقدامات مدیر برای مسئولیت پذیری دانش آموزان مقولات تیمی، فردی، اجتماعی سازمانی و برای پیامدهای مسئولیت پذیری دو زیر مقوله فردی و اجتماعی استخراج گردید.
برنامه ریزی آموزشی
اکرم دهباشی؛ هادی پورشافعی؛ محسن آیتی
چکیده
بسیاری از فعالیتهای تحصیلی در مدارس به منظور آماده سازی دانش آموزان برای زندگی آینده و توانایی ایفای نقش های مختلف طرح ریزی میشود.در این میان توجه به چشمانداز آینده فراگیران و تاثیرات آن مورد غفلت قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی تاثیرات چشم-انداز آینده دانشآموزان میباشد. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن سنتز پژوهی ...
بیشتر
بسیاری از فعالیتهای تحصیلی در مدارس به منظور آماده سازی دانش آموزان برای زندگی آینده و توانایی ایفای نقش های مختلف طرح ریزی میشود.در این میان توجه به چشمانداز آینده فراگیران و تاثیرات آن مورد غفلت قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی تاثیرات چشم-انداز آینده دانشآموزان میباشد. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن سنتز پژوهی است. جامعه پژوهش، متشکل از 293 مقاله درباره چشم انداز آینده فراگیران، می باشد که بین سال های 1999 تا 2019 در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل 43 مقاله می باشد که به صورت هدفمند جمع آوری شده اند و بر اساس پایش موضوعی دادهها انتخاب شدند. دادههای پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شدهاند. بر اساس تجزیه و تحلیل دادهها، تاثیرات چشم-انداز آینده برای فراگیران در 5 بُعد،17 عامل و 47 مقوله طبقه بندی شدند که شامل بُعد رفتاری(کاهش رفتار تنشزا، تقویت رفتار سالم و رفتار عاطفی)؛ بُعد روانشناختی(انگیزه، خودشناسی و اثرات روانشناسی)؛ بُعد زمینهای(اقتصادی و اجتماعی)، بُعد آموزشی(پیشرفت تحصیلی، انگیزش، استقلال یادگیری، ارزیابی فعال، رضایت تحصیلی و تعمیق یادگیری) و بُعد برنامهریزی (برنامهریزی، مدیریت زمان و هدف گزینی)، طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد ایجاد نگرش چشمانداز آینده در فراگیران خود میتواند زمینهساز تاثیرات زیادی برای فراگیران در زمانهای حال و آینده باشد لذا باید زمینه را برای بهبود و تقویت این نگرش در فراگیران با توجه به برنامههای درسی فراهم آید.
برنامه ریزی درسی
سمیه صاعدی؛ پروین صمدی؛ پروین احمدی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی دانشگاهی بر مبنای مدل اشتغال-پذیری فوگیت انجام شد. اصلاح مأموریت دانشگاهها در زمینه اشتغال از سه دهه پیش در جهان مورد توجه قرار گرفته است؛ به نحوی که برخی دانشگاههای پیشرو ساختار مدیریتی و برنامه درسی خود را به شکلی سازماندهی کردهاند که دانشآموختگان آن بتوانند در تولید فناوری، ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی دانشگاهی بر مبنای مدل اشتغال-پذیری فوگیت انجام شد. اصلاح مأموریت دانشگاهها در زمینه اشتغال از سه دهه پیش در جهان مورد توجه قرار گرفته است؛ به نحوی که برخی دانشگاههای پیشرو ساختار مدیریتی و برنامه درسی خود را به شکلی سازماندهی کردهاند که دانشآموختگان آن بتوانند در تولید فناوری، ارائه راهکارهای نوآورانه و حل مسائل اجتماعی و اقتصادی پیشگام باشند. پژوهش حاضر از نظر نوع هدف توسعهای و به روش کمی با رویکرد پیماشی انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته و جامعه آماری تمامی دانشجویان دوره کارشناسی در دانشگاههای جامع دولتی شهر تهران بود. نمونهگیری به روش طبقهای صورت گرفت. حجم نمونه آماری با توجه به فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید که با توجه به محدودیتهای تعداد 290 نمونه پرسشنامه تکمیل و وارد فرایند تحلیل شدند. دادههای بدست آمده با استفاده از آزمون تحلیل مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها حاکی از آن بود که انطباقپذیری بر مهارتهای اشتغال-پذیری به میزان 529/0، هویت شغلی بر مهارتهای اشتغالپذیری به میزان 807/0و سرمایه انسانی-اجتماعی بر مهارتهای اشتغالپذیری به میزان 424/0 تأثیر مثبت و مستقیم دارند. همچنین محتوا بر سرمایه انسانی-اجتماعی (960/0)، روش تدریس بر سرمایه انسانی-اجتماعی (998/0)، روش تدریس بر هویت شغلی (236/0)، شیوه ارزشیابی بر سرمایه انسانی-اجتماعی (23/1)، ویژگیهای یادهنده بر سرمایه انسانی-اجتماعی (247/0)، ویژگی-های یاددهنده بر هویت شغلی (39/1)، ویژگیهای یاددهنده بر انطباقپذیری (382/0)، محیط یادگیری بر هویت شغلی (13/1) و نهایتاً محیط یادگیری بر انطباقپذیری (06/2) تأثیر دارد.
برنامه ریزی درسی
فهیمه انصاری زاده؛ محمدرضا کرامتی؛ سیف اله فضل الهی؛ رابین ام گیلیس
چکیده
هر یک از مطالعات قبلی ابعادی از فرآیند و راهکارهای اجرای رویکرد یادگیری مشارکتی را بررسی کردهاند. ترکیب نتایج این مطالعات و کنار هم قرار دادن این ابعاد یکی از شکافهای مهم پژوهشی است. هدف مطالعه حاضر ترکیب نتایج مطالعات ملی و بینالمللی بهمنظور پر کردن این شکاف تحقیقاتی است. در این مطالعه از روش سندلوسکی و باروسو استفاده شد. براساس ...
بیشتر
هر یک از مطالعات قبلی ابعادی از فرآیند و راهکارهای اجرای رویکرد یادگیری مشارکتی را بررسی کردهاند. ترکیب نتایج این مطالعات و کنار هم قرار دادن این ابعاد یکی از شکافهای مهم پژوهشی است. هدف مطالعه حاضر ترکیب نتایج مطالعات ملی و بینالمللی بهمنظور پر کردن این شکاف تحقیقاتی است. در این مطالعه از روش سندلوسکی و باروسو استفاده شد. براساس فراترکیبی از 46 مطالعه ملی (1401-1391) و بینالمللی (2022-2001)، فرایند و راهکارهای استفاده از یادگیری مشارکتی مورد بررسی قرار گرفت. دادهها از طریق نرمافزار Atlas-ti کدگذاری شد. میزان توافق بین دو کدگذار که متخصص در حیطه یادگیری مشارکتی بودند، مطلوب گزارش شد. نتایج نشان داد در فرآیند یادگیری مشارکتی اقدامات معلم و دانشآموزان نقش کلیدی دارند. معلمان میتوانند از طریق آشنایی با یادگیری مشارکتی، برنامهریزی کلاس درس، مدیریت کلاس درس و اندازهگیری عملکرد دانش آموزان این رویکرد را به نحو مؤثری اجرا کنند، آمادگی و آشنایی با کار گروهی دانشآموزان میتواند اجرای این رویکرد را تسهیل نماید. براساس نتایج مطالعه حاضر بهبود عناصر برنامهدرسی نظیر منابع، محتوا، ارزشیابی، معلم، دانشآموز، و مشارکت مجریان و افراد ذینفع همچنین حمایت مدیر و والدین میتواند زمینههای مناسبی را برای اجرای رویکرد یادگیری مشارکتی در مدارس ابتدایی فراهم سازد.
برنامه ریزی آموزشی
ناهید آجورلو؛ بهبود یاریقلی؛ غلامرضا گل محمد نژاد بهرامی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف ارائه الگوی آموزش باکیفیت در کلاسهای متراکم دانشآموزان ابتدایی شهر قزوین انجام شد. بدین منظور از رویکرد کیفی و روش نظریه مبنایی از نوع سیستماتیک استفادهشده است. جهت گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد و برای نمونهگیری از روش نمونهگیری هدفمند آمیخته (ترکیبی از نمونهگیری نظری، گلوله ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف ارائه الگوی آموزش باکیفیت در کلاسهای متراکم دانشآموزان ابتدایی شهر قزوین انجام شد. بدین منظور از رویکرد کیفی و روش نظریه مبنایی از نوع سیستماتیک استفادهشده است. جهت گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد و برای نمونهگیری از روش نمونهگیری هدفمند آمیخته (ترکیبی از نمونهگیری نظری، گلوله برفی و ملاک مدار) بهره گرفته شد. مشارکتکنندگان پژوهش، اساتید صاحبنظر این حوزه، مدیران و معلمان دوره اول و دوم ابتدایی، مدیران و کارشناسان مسئول دوره اول و دوم ابتدایی اداره کل آموزشوپرورش استان قزوین و نواحی یک و دو، سرگروهها و راهبران آموزشی بودند. نمونهگیری و مصاحبههای نیمه ساختاریافته تا زمانی ادامه یافت که تجزیهوتحلیل و اکتشاف دادهها پس از 19 مصاحبه به اشباع نظری رسید. جهت اطمینانپذیری پژوهش از استراتژیهای بررسی توسط اساتید متخصص و بررسی توسط مشارکتکنندگان استفادهشده است. درنهایت 23 مقوله اصلی شناسایی شدند. تبدیل کلاس درس به اجتماع یادگیری اخلاقی بهعنوان پدیده محوری شناخته شد. سایر مقولهها در 5 مقوله اصلی (شرایط علّی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها) دستهبندی شدند و روابط بین آنها در قالب مدل پارادایمی ترسیم و ارائه شد. با توجه به یافتهها، مفهوم محوری اجتماع یادگیری اخلاقی و پتانسیل آموزش اجتماعی از طریق ارتباطات متقابل کنشگران اصلی مطرح شد که در رابطهای پویا با یکدیگر میباشند و آموزش باکیفیت مستلزم درک تأثیرات توأمان و مجزای آنها است.
مدیریت آموزشی
مصطفی غزال؛ محمدعلی نادی؛ صالح صاحب کاظم؛ فرانک موسوی
چکیده
فرآیند یادگیری و توسعه قابلیت های فراگیران، به شدت به مشارکت فعال فراگیران در آموزش بستگی دارد. لذا مطالعه پیشرو، با هدف ارزیابی روشهای یاددهی-یادگیری فعال در توسعه توانایی-های دانشجویان و سپس ارزیابی دیدگاه اساتید در مورد اینکه چگونه مشارکت فعال بر قابلیتهای عمومی دانشجویان تأثیر میگذارد، انجام شد. برای اجرای مطالعه، از روش ...
بیشتر
فرآیند یادگیری و توسعه قابلیت های فراگیران، به شدت به مشارکت فعال فراگیران در آموزش بستگی دارد. لذا مطالعه پیشرو، با هدف ارزیابی روشهای یاددهی-یادگیری فعال در توسعه توانایی-های دانشجویان و سپس ارزیابی دیدگاه اساتید در مورد اینکه چگونه مشارکت فعال بر قابلیتهای عمومی دانشجویان تأثیر میگذارد، انجام شد. برای اجرای مطالعه، از روش آمیخته (کمی-کیفی) استفاده شد. جامعه آماری در بخش کمی، شامل دانشجویان دانشگاه بابل در عراق بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 145 نفر بعنوان اعضای نمونه انتخاب و با روش نمونه گیری در دسترس بعنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات در این بخش، "پرسشنامه مشارکت دانشجویی (SEQ)" بود. روشهای یاددهی-یادگیری فعال و تأثیر آن بر تواناییهای فراگیران با استفاده از آنالیز واریانس و سهم روشهای مورد بررسی، با استفاده از آزمون مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش کیفی اعضای هیئت علمی بعنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند و روش نمونهگیری هدفمند تا رسیدن به نقطه اشباع مورد استفاده قرار گرفت (12 نفر). از مصاحبه برای جمعآوری اطلاعات در این بخش، استفاده شد. پاسخهای اعضای هیئت علمی با استفاده از تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برحسب نتایج بدست آمده، اکثر دانشجویان روشهای یاددهی-یادگیری فعال را در رشد تواناییهایشان موثر دانستند. روشهای یاددهی-یادگیری فعال منجربه افزایش قابل توجهی در قابلیتهای فراگیران شده است که نشاندهنده کارایی و اثربخشی چنین روشهایی است. یادگیری فعال درها را به روی یادگیری عملی باز میکند و فراگیران و مدرسان را قادر میسازد تا تحقیق کنند،
مدیریت آموزشی
فاطمه احمدی؛ رضوان حسین قلی زاده؛ مجتبی بذرافشان مقدم
چکیده
هدف اصلی این پژوهش مطالعه توصیف تجارب زیسته اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد از آزادی آکادمیک می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناسی توصیفی بهره گرفتهشد. کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد نمونه موردمطالعه را تشکیل دادند که 18 نفر به عنوان مطلعان کلیدی و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش مطالعه توصیف تجارب زیسته اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد از آزادی آکادمیک می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناسی توصیفی بهره گرفتهشد. کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد نمونه موردمطالعه را تشکیل دادند که 18 نفر به عنوان مطلعان کلیدی و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای موردنیاز از مصاحبه نیمهساختیافته و برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها از روش تحلیل استراوس و کوربین استفاده شد. همچنین برای اعتباربخشی یافته ها از ملاک های چهارگانه لینکلن و گوبا استفاده شد. بر اساس یافتههای این پژوهش، پنج مضمون اصلی آزادی آموزشی، آزادی پژوهشی، آزادی فردی، آزادی فرهنگی و آزادی سازمانی به عنوان تجربه اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد از آزادی آکادمیک استخراج شد. در مضمون آزادی آموزشی و پژوهشی نتایج به دست آمده ناظر بر تجربه متفاوت اعضای هیئت علمی از آزادی و محدودیت در این دو مضمون میباشد. مقولههای مربوط به فرد و ادراک اعضای هیئت علمی از آزادی آکادمیک ذیل مضمون آزادی فردی قرار گرفتند. همچنین مضمون آزادی فرهنگی بیانگر پیوند بین فرهنگ اجتماعی، سیاسی و جامعه با آزادی آکادمیک میباشد و در پایان مضمون آزادی سازمانی به مقولههای مرتبط با سازمان و ساختار دانشگاه اشاره میکند.
برنامه ریزی درسی
فرزانه عسکری؛ محمد جوادی پور؛ رضوان حکیم زاده؛ کیوان صالحی
چکیده
برنامه درسی متراکم، پدیدهای نوظهور است که شناخت همه جانبهی آن برای هر نظام آموزشی ضرورت محسوب میشود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل زمینهساز و تبعات برنامه درسی متراکم در دوره ابتدایی به منظور ارائه راهکارهای مقابله با آن بوده است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی است که به روش نظریه برخاسته از دادهها با طرح چارمز (۲۰۰۶) انجام شده است. ...
بیشتر
برنامه درسی متراکم، پدیدهای نوظهور است که شناخت همه جانبهی آن برای هر نظام آموزشی ضرورت محسوب میشود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل زمینهساز و تبعات برنامه درسی متراکم در دوره ابتدایی به منظور ارائه راهکارهای مقابله با آن بوده است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی است که به روش نظریه برخاسته از دادهها با طرح چارمز (۲۰۰۶) انجام شده است. شرکتکنندگان پژوهش را متخصصان، معلمان، دانشآموزان و والدین تشکیل میدادند که به صورت نمونهگیری هدفمند در دو مرحلهی مقدماتی (ملاکمحور) و نظریهای انتخاب شدند. گردآوری دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته انجام گرفت و دادهها با روش ساختگرایانهی چارمز و از طریق کدگذاری اولیه، متمرکز و نظری تحلیل شد. در طی فرایند کدگذاری، ۷۴ کد اولیه، ۱۷ کد متمرکز و ۳ کد نظری استخراج گردید. جهت ارزیابی کیفیت و اعتبار پژوهش، از ملاکهای لینکلن و گوبا (۱۹۸۵) و چارمز (۲۰۰۶) استفاده گردید و بدین منظور روشهای بازبینی اعضا، ممیزی بیرونی و بازبینی همگنان (با توافق ۸۹ درصد بین دو کدگذار اول و دوم) بکار گرفته شد. یافتههای پژوهش حاکی از این بود که ساختار جزیرهای و رویکرد مهندسی، فرهنگ عمومی جامعه، شتابزدگی در اصلاحات، سستی در پایش، ضعف در اجرا و بیاعتمادی به توانایی معلمان عوامل زمینهساز برنامه درسی متراکم در دوره ابتدایی ایران بوده است و تبعات یاددهی عجولانه و سلیقهای، یادگیری سطحی و زودگذر، کمتوجهی به پرورش استعداد و خلاقیت، بیرغبتی به درس و مدرسه، فرسودگی شغلی معلمان و ناکارآمد جلوه کردن آموزش و پرورش را به دنبال داشته است.
روانشناسی تربیتی
توحید اشرف زاده؛ جواد مصرآبادی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل اثربخشی روشهای تدریس بر عملکرد تحصیلی انجام شده است. روش پژوهش، فراتحلیل میباشد. جامعه آماری شامل مطالعات در دسترس مرتبط در داخل کشور بود که در بین سالهای 1390 تا 1401 منتشر شده بود. کلیدواژههای جستوجوی پژوهشهای اولیه شامل: روشهای تدریس، الگوهای تدریس، عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی بود و برای جمعآوری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل اثربخشی روشهای تدریس بر عملکرد تحصیلی انجام شده است. روش پژوهش، فراتحلیل میباشد. جامعه آماری شامل مطالعات در دسترس مرتبط در داخل کشور بود که در بین سالهای 1390 تا 1401 منتشر شده بود. کلیدواژههای جستوجوی پژوهشهای اولیه شامل: روشهای تدریس، الگوهای تدریس، عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی بود و برای جمعآوری اطلاعات از چکلیست مشخصات طرحهای پژوهشی Mesr Abadi استفاده شد. پس از بررسی ملاکهای ورود و خروج، 758 اندازه اثر از 622 مطالعه به دست آمد. مطالعاتی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند از مرکز اسناد و مدارک علمی ایران، پایگاه جهاد دانشگاهی کشور، سایت خصوصی بانک مجلات ایران و پایگاه مجلات تخصصی نور جمعآوری شدند و بعد از بررسی ملاکهای ورود و خروج، یافتههای کمی پژوهشهای منتخب با نرمافزار CMA تحلیل شدند. تحلیل اطلاعات نشان داد که میانگین اندازه اثر کلی برای مدل اثرات ثابت 0/918 و برای مدل اثرات تصادفی 1/227 است. با توجه به ناهمگنی اندازههای اثر، تأثیر متغیرهای تعدیلکننده بررسی شد. نتایج تحلیل پژوهش نشان داد که در بین زیر مؤلفههای روشهای تدریس، الگوی تدریس پردازش اطلاعات و در بین روشهای تدریس الگوی پردازش اطلاعات نیز، روش مبتنی بر پروژه تأثیر بیشتری بر عملکرد تحصیلی فراگیران دارد. بر پایه اندازه اثرهای بهدستآمده میتوان دریافت که روشهای تدریس بر عملکرد تحصیلی تأثیر میگذارند. به دلیل متفاوت بودن روشهای یادگیری و درک فراگیران، پیشنهاد میشود معلمان از روشهای مختلف تدریس استفاده کنند.
مدیریت آموزشی
ایرج کلانتر هرمزی نژاد؛ غلامحسین برکت؛ منوچهر جوانمردی
چکیده
هدف از این مطالعه ارائه مدل توسعه فیزیکی مدارس متوسطه دوم شاخه نظری ناحیه یک اهواز، با رویکرد چشمانداز 1414 آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران است. پژوهش حاضر بهصورت آمیخته (کیفی-کمی) انجام شد. بخش کیفی پژوهش با روش نظریه داده بنیاد از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان حوزه آموزشوپرورش و مدیران نوسازی از طریق نمونهگیری ...
بیشتر
هدف از این مطالعه ارائه مدل توسعه فیزیکی مدارس متوسطه دوم شاخه نظری ناحیه یک اهواز، با رویکرد چشمانداز 1414 آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران است. پژوهش حاضر بهصورت آمیخته (کیفی-کمی) انجام شد. بخش کیفی پژوهش با روش نظریه داده بنیاد از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان حوزه آموزشوپرورش و مدیران نوسازی از طریق نمونهگیری هدفمند انجام شد. در بخش کیفی بعد از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل پژوهش شامل 6 مقوله اصلی، 37 مقوله فرعی مقوله و 220 مفهوم اولیه ارائه گردید. بخش کمی تحقیق با روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری تحقیق در بخش کمی، مدیران آموزش پرورش و مدارس، مدیران نوسازی و معلمان در اهواز میباشند. با روش نمونهگیری بهصورت تصادفی و بر اساس رابطه کوکران 384 نفر بهعنوان حجم نمونه برای مشارکت در بخش کمی تعیین شدند. برای جمعآوری دادهها در بخش کمی از پرسشنامه برآمده از مدل تحقیق شامل 37 گویه در قالب طیف ۵گانه لیکرت استفاده گردید. نتایج بخش کمی نشان داد که مقولههای اصلی شناساییشده بر توسعه فیزیکی مدارس متوسطه دوم شاخه نظری ناحیه یک اهواز، با رویکرد چشمانداز 1414 آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران تأثیر داشتند؛ لذا مدل ارائهشده در این پژوهش میتواند مدل مناسبی جهت شناخت و آگاهی مدیران در زمینه مقولههای تأثیرگذار بر توسعه فیزیکی مدارس باشد؛ بنابراین به مدیران آموزشوپرورش و نیز مدیران مدارس متوسطه دوم شاخه نظری ناحیه یک اهواز پیشنهاد میشود از مدل این پژوهش برای توسعه فیزیکی مدارس از طریق بهبود روابط میان مدرسه و دانشآموزان کمک بگیرند.
روانشناسی تربیتی
مریم قلیچی؛ عبدالرضا نواح؛ معصومه باقری؛ سجاد بهمنی
چکیده
این پژوهش کیفی با هدف فهم فرآیند دیجیتالیشدن سبکزندگی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم در شهر اهواز انجام شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، «نظریه دادهبنیاد» به عنوان یکی از اصلیترین روشهای پژوهش کیفی است. دادههای پژوهش از طریق مصاحبه عمیق و شیوه نمونهگیری هدفمند- نظری با 35 نفر از دانشآموزان و مطلعین کلیدی ...
بیشتر
این پژوهش کیفی با هدف فهم فرآیند دیجیتالیشدن سبکزندگی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم در شهر اهواز انجام شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، «نظریه دادهبنیاد» به عنوان یکی از اصلیترین روشهای پژوهش کیفی است. دادههای پژوهش از طریق مصاحبه عمیق و شیوه نمونهگیری هدفمند- نظری با 35 نفر از دانشآموزان و مطلعین کلیدی مرتبط گردآوری و جهت تحلیل دادهها از پنج شیوهی کدگذاری باز و تشخیص مفاهیم، توسعه مفاهیم در راستای ابعاد و ویژگیها، تحلیل دادهها برای زمینه، وارد نمودن فرآیند به تحلیل و یکپارچهسازی مقولات استفاده گردید. پس از کدگذاری 10 مقوله اصلی و 28 مقوله فرعی از دادهها پدیدار شد که هر کدام از این مقولات اصلی به صورت کامل با استناد به متن مصاحبهها مورد تحلیل قرار گرفتند. پارادایم ظهوریافته شامل سه بعد شرایط، کنش- کنش متقابل و پیامدها است که پس از کدگذاری، در قالب 10 مقوله عمده کدگذاری و در مرحله کدگذاری گزینشی به استخراج مقوله هسته «چندفضایی شدن جهانزیست دانشآموزان» منجر شد که مقوله محوری این پژوهش به حساب میآید.
برنامه ریزی درسی
مهتاب عسگری؛ محمد جواد لیاقت دار؛ اعظم اسفیجانی؛ لیلا حشمتی فر
چکیده
عدم توجه به چالشهای یادگیری آنلاین، ازجمله حس انزوا و بیگانگی، لزوم توجه به حس حضور را ایجاد کرده است. به طور ویژه، اتخاذ تکنیکهای تدریس مناسب محیط آنلاین در بهبود تجارب یادگیری و افزایش حس حضور دانشجویان نقش مهمی دارد. لذا، پژوهش حاضر باهدف شناسایی و اعتبارسنجی تکنیکهای تدریس برای تقویت حس حضور انجام شد. در مرحله اول، بهمنظور ...
بیشتر
عدم توجه به چالشهای یادگیری آنلاین، ازجمله حس انزوا و بیگانگی، لزوم توجه به حس حضور را ایجاد کرده است. به طور ویژه، اتخاذ تکنیکهای تدریس مناسب محیط آنلاین در بهبود تجارب یادگیری و افزایش حس حضور دانشجویان نقش مهمی دارد. لذا، پژوهش حاضر باهدف شناسایی و اعتبارسنجی تکنیکهای تدریس برای تقویت حس حضور انجام شد. در مرحله اول، بهمنظور شناسایی تکنیکهای تدریس، از تحلیل کیفی محتوای اسناد و مدارک و مصاحبههای نیمهساختار یافته با صاحبنظران دارای مقاله یا کتاب در حوزه حس حضور، استفاده شد. جمع آوری دادهها تا رسیدن به اشباع اطلاعاتی ادامه یافت، که با بررسی 25 مقاله و 14 مصاحبه اطلاعات لازم به دست آمد. نتایج بهصورت پرسشنامه طراحی و پس از تأیید روایی و پایایی، باهدف اعتبارسنجی به 83 نفر از اساتید و دانشجویان علاقهمند و دارای تجربه یادگیری آنلاین، ارائه شد. پرسشنامه با درجه اعتبار بالاتر از 80/0 از منظر هردو گروه اساتید و دانشجویان تایید شد. براساس یافته ها، هم دانشجویان و هم اساتید رازداری، حفظ حریم شخصی، پشتیبانی آموزشی و بهروزرسانی مدرسان آنلاین، شروع کلاس با موضوعات مناسب و اختصاص یک جلسه به آشنایی با دانشجویان را از مهمترین تکنیکهای تقویت حس حضور میدانستند. همچنین تکنیکهایی مثل ایجاد صمیمت با فراگیران، لحن ساده و صمیمی، صدازدن بانام، اشاره کردن به پیامهای فراگیران، شروع کلاس با موضوعات غیردرسی، استفاده از ایموجی و ارسال پیامهای تبریک و تسلیت در تقویت حس حضور معتبر شناخته شد. یافتههای این پژوهش میتواند به طراحان آموزشی و معلمان در توسعه دورههای آنلاین جذابتر و مؤثرتر کمک کند.
مدیریت آموزشی
محمد فروهر؛ نقی رعدی افسوران؛ سید هدایت الله داورپناه
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعه یادگیری چابک به عنوان یک شایستگی رهبری در محیط کار و هنجاریابی مقیاس اندازهگیری آن انجام شده است. مرور ادبیات پژوهش نشان داد که مطابق با نظریۀ لومباردو و اچینبرگ (2000)، یادگیری چابک در چهار بعد چابکی ذهنی، چابکی تغییر، چابکی انسانی و چابکی نتایج قابل شناسایی است. جامعۀ آماری پژوهش متشکل از کارکنان یکی از شرکتهای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مطالعه یادگیری چابک به عنوان یک شایستگی رهبری در محیط کار و هنجاریابی مقیاس اندازهگیری آن انجام شده است. مرور ادبیات پژوهش نشان داد که مطابق با نظریۀ لومباردو و اچینبرگ (2000)، یادگیری چابک در چهار بعد چابکی ذهنی، چابکی تغییر، چابکی انسانی و چابکی نتایج قابل شناسایی است. جامعۀ آماری پژوهش متشکل از کارکنان یکی از شرکتهای دولتی در شهر تهران بود که با توجه به جدول کرجسی و مورگان (1970) تعداد 217 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده و به صورت تصادفی و با روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدند. نتایج تحلیل دادهها حاکی از آن بود که روایی سازه مقیاس مذکور، با بهرهگیری از تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم، در تمامی گویهها به جزء هفت گویه (9، 20، 7، 3، 10، 2 و 23)، از بار عاملی قابلقبولی با بعد مربوط به خود برخوردار بوده و مورد تائید میباشند. همچنین، تمام ابعاد مقیاس ترجمه شده دارای ضرایب همبستگی معنی دار بوده و از بار عاملی قابل قبولی با یادگیری چابک برخوردار هستند (96/ 1 t≥). به علاوه، ابعاد چابکی انسانی و چابکی نتایج بیشترین ضریب همبستگی و ابعاد چابکی تغییر و چابکی نتایج کمترین ضریب همبستگی را با یکدیگر دارند. درنهایت، نتایج ضریب آلفای کرونباخ نشان داد که مقیاس یادگیری چابک و تمامی ابعاد آن از پایایی مطلوبی برخوردار میباشند.
فلسفه تعلیم و تربیت
نرگس سادات سجادیه؛ مهدی طالبی
چکیده
خودپیروی به ویژه در سالهای اخیر، همواره یکی از اهداف نظام های آموزشی بوده است اما ابهام در مولفه های مفهومی آن، کارگزاران تربیت را در تحقق آن دچار سرگردانی کرده است. بر این اساس، پژوهش حاضر به هدف تبیین مفهوم خودپیروی از نگاه دیردن و نقد و ارزیابی آن انجام شده است. این هدف در قالب دو پرسش صورت بندی شده است که اولی ناظر بر معنای خودپیروی ...
بیشتر
خودپیروی به ویژه در سالهای اخیر، همواره یکی از اهداف نظام های آموزشی بوده است اما ابهام در مولفه های مفهومی آن، کارگزاران تربیت را در تحقق آن دچار سرگردانی کرده است. بر این اساس، پژوهش حاضر به هدف تبیین مفهوم خودپیروی از نگاه دیردن و نقد و ارزیابی آن انجام شده است. این هدف در قالب دو پرسش صورت بندی شده است که اولی ناظر بر معنای خودپیروی و شرط های لازم مفهومی آن و بار رویکرد ارزیابی ساخترا مفهومی و مفهوم پردازی پاسخ یافته و دومی ناظر به دلالتهای این مفهوم در فضای تربیتی و با رویکرد استنتاج صمنی پاسخ داده شده است. یافته های ناظر بر پرسش نخست، این شرط های مفهومی را برای خودپیروی پیش روی ما قرار می دهند: عقلانیت، استقلال عقلانی، آزادی، اصالت، انسجام عمل و اندیشه و نقادی مدام. در ادامه در پاسخ به پرسش دوم، اصول تربیتی قابل استنباط بدین قرارند: تقویت تفکر انتقادی به منزله زمینه ساز تفکر و نگاه نقادانه مداوم، تقویت خودشناسی به منزله زمینه ساز اصالت، اعطای آزادی به منزله زمینه ساز انتخابگری و استقلال، تاکید بر کل نگری به منزله زمینه ساز انسجام اندیشه و عمل، نگاه دوسویه به آزادی/ قانون، نگاه دوسویه به حقایق نهادینه/کشف ها و ابداعات فردی، نگرش تدریجی به تکوین و ظهور خودپیروی و ایجاد امنیت فکری برای دانش آموزان و معلمان.
مدیریت آموزشی
فاطمه طاهرپور؛ هادی پورشافعی
چکیده
پژوهش حاضر به منظور شناسایی راهکارهای جذب موثر دانشجویان خارجی در دانشگاههای شرق کشور صورت گرفت. پژوهش از نوع کیفی و بر پایه نظریه داده بنیاد با رویکرد ظاهر شونده انجام شد. مشارکتکنندگان این پژوهش را مدیران حال و گذشته دفتر روابط بینالملل دانشگاههای فردوسی مشهد و بیرجند و اعضای هیئت علمی که متخصص و دارای تجربه همکاریهای بینالمللی ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور شناسایی راهکارهای جذب موثر دانشجویان خارجی در دانشگاههای شرق کشور صورت گرفت. پژوهش از نوع کیفی و بر پایه نظریه داده بنیاد با رویکرد ظاهر شونده انجام شد. مشارکتکنندگان این پژوهش را مدیران حال و گذشته دفتر روابط بینالملل دانشگاههای فردوسی مشهد و بیرجند و اعضای هیئت علمی که متخصص و دارای تجربه همکاریهای بینالمللی بودند، تشکیل داد. نمونهگیری به روش هدفمند و ملاک محور و تا رسیدن به سطح اشباع نظرات ادامه یافت که در نهایت 15 نفر در مصاحبه شرکت کردند. تحلیل دادهها از طریق کدگذاری باز، انتخابی و محوری صورت گرفت. یافتهها، حاکی از این بود که عوامل مؤثر در جذب دانشجویان خارجی، احداث واحد بینالملل، وجود قوانین منسجم، پذیرش فرهنگهای متفاوت، وجود شبکههای ارتباطی، تمرکز بر پژوهشهای بنیادی، سیستم تدریس مدرن، مراجع علمی سرآمد، امکانات رفاهی و خدماتی و ایجاد انگیزه مالی است. در تبیین چالشها و موانع؛ عدم وجود استانداردهای آموزشی، غالب بودن نگرش مالی، مدرکگرایی (کمیتگرایی)، ارتباط عرفی/ مذهبی، عدم روابط بینالمللی، تحریم سیستم بانکی و ساختار امنیتی حاکم، شناسایی شدند. در تبیین اقدامات و راهبردهای مؤثر؛ ایجاد واحدهای مجازی، آموزش جداگانه، تدوین معیارهای استاندارد جذب، ارائه مدرک دوگانه، همراهیار پژوهشی، پروژههای اشتراکی و جذب پژوهشمحور استخراج شد. در نهایت در تبیین پیامدهای جذب دانشجویان خارجی؛ شناخت و اشتراک فرهنگی، پویایی فکری و علمی، استقلال مالی، سرخوردگی رفتاری (دوگانگی فرهنگی) و تبعیض علمی مؤثر بودهاند. در نهایت مدل چندوجهی جذب دانشجویان خارجی ترسیم گردید.
فلسفه تعلیم و تربیت
مرضیه فرضاللهی زنجانی؛ محمدرضا سرمدی؛ بهاره عزیزی نژاد
چکیده
از دیرباز اصول تربیتی و اخلاق از یک سو و زیباشناسی از سوی دیگر در مباحث فلسفه اهمیت خاصی داشتهاند. از آن جایی که فیلسوفان در مورد میزان سنجش و چگونگی ارتباط میان آنها با یکدیگر اختلاف دارند، بررسی در این زمینه ضروری به نظر میرسد. هدف از این پژوهش، طراحی مدل زیباشناسانه تربیت مبتنی بر دیدگاه ریچارد رورتی و نقد آن بر اساس سند تحول ...
بیشتر
از دیرباز اصول تربیتی و اخلاق از یک سو و زیباشناسی از سوی دیگر در مباحث فلسفه اهمیت خاصی داشتهاند. از آن جایی که فیلسوفان در مورد میزان سنجش و چگونگی ارتباط میان آنها با یکدیگر اختلاف دارند، بررسی در این زمینه ضروری به نظر میرسد. هدف از این پژوهش، طراحی مدل زیباشناسانه تربیت مبتنی بر دیدگاه ریچارد رورتی و نقد آن بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (در مقطع متوسطه دوره دوم) بوده است. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش کیفی است و با استفاده از روش فراترکیب هفتمرحلهای مدل ساندلوسکی و براسو انجام شده است. برای اعتبارسنجی از روش دلفی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش تمامی خبرگان و اساتید در زمینه تعلیم و تربیت بودند و آنان به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه دلفی بود. برای این منظور پرسشنامه محقق ساخته با طیف لیکرت تهیه شد و در اختیار 10 نفر از اساتید و خبرگان حوزه تعلیموتربیت در دو مرحله قرار گرفت و ضریب هماهنگی کندال آن بررسی شد. نتایج نهایی پژوهشها نشان داد در مطالعه حاضر 6 مقوله، دیدگاههای تربیتی رورتی را به سند تحول نزدیک میکند؛ مقولهها به ترتیب اهمیت، شامل تساهل، تسامح و همزیستی مسالمتآمیز؛ نشاط و امید؛ احساس و تخیل؛ نقادی ظلم و احقاق حقوق انسانها؛ خودآفرینی و آفرینش مجدد؛ و فرهنگ اخلاقمدار میشود. بهکارگیری مقولات فوق میتواند نقش سازندهای در سیستم آموزشی ایران داشته باشد.
برنامه ریزی آموزشی
مجید دربندی؛ سید امین منصوری؛ سید مرتضی افقه؛ مصطفی محمدی ده چشمه؛ سجاد بهمنی
چکیده
در این تحقیق با استفاده از شاخصهای دانشگاهی شامل اعضای هیئت علمی با درجة استادی، دانشیاری، استادیاری و مربی و اساتید مدعو، دانشجویان و دانشآموختگان مقاطع دکتری، کارشناسی ارشد و کارشناسی به بررسی رتبه بندی استانهای ایران از منظر شاخصهای دانشگاهی با روش تاپسیس برای سال تحصیلی 1399-1398 در 31 استان ایران پرداخته شده است. اهمیت این ...
بیشتر
در این تحقیق با استفاده از شاخصهای دانشگاهی شامل اعضای هیئت علمی با درجة استادی، دانشیاری، استادیاری و مربی و اساتید مدعو، دانشجویان و دانشآموختگان مقاطع دکتری، کارشناسی ارشد و کارشناسی به بررسی رتبه بندی استانهای ایران از منظر شاخصهای دانشگاهی با روش تاپسیس برای سال تحصیلی 1399-1398 در 31 استان ایران پرداخته شده است. اهمیت این تحقیق در راستای رتبه بندی دانشگاهها به سیاست مداران کمک میکنند تا بتوانند با یک دید باز و دقیقتر به رفع تبعیضهای منطقهای از این منظر بپردازند. نتایج تحقیق اما متاسفانه حکایت ازتوزیع منطقهای نامتوازن در توسعه دانشگاهی دارد به طوریکه بازبینی سیاستهای منطقهای را در راستای اهداف توسعه متوازن منطقهای طلب میکند. نتیجة کلی بررسی وضعیت دانشگاهها در استانهای ایران نیز حکایت از این دارد که تعداد 2 استان تهران و البرز استانهای پیشرفته و 29 استان دیگر به عنوان استانهای در حال توسعه تلقی شدهاند و هیچ استان کم توسعه یافته وجود ندارد. همچنین نتایج نشان میدهد که توسعه یافتگی 26 استان در زمینه دانشگاه زیر حد میانگین بوده است که میبایست مورد توجه زیادی قرار گرفته شود و از طرفی بیانگر توسعه نامتوازن استانهای کشور در زمینه دانشگاه بوده است.
فلسفه تعلیم و تربیت
مهرنوش هدایتی؛ نیره دلیر
چکیده
از منظر صاحبنظران حوزۀ تعلیموتربیت دستیابی به اهداف درس تاریخ از طریق تدریس حافظهمحور وقایع ممکن نیست، بلکه از طریق مشارکت فعال یادگیرندگان و دستیابی آنها به سطوح عالی حیطۀ شناختی و عاطفی صورت میپذیرد. «حلقه کندوکاو» رویهای آموزشی است که مجال یادگیری فعال و مشارکتی را با ابزارهای نقد، خلق، و ارزشگذاری فراهم میسازد. ...
بیشتر
از منظر صاحبنظران حوزۀ تعلیموتربیت دستیابی به اهداف درس تاریخ از طریق تدریس حافظهمحور وقایع ممکن نیست، بلکه از طریق مشارکت فعال یادگیرندگان و دستیابی آنها به سطوح عالی حیطۀ شناختی و عاطفی صورت میپذیرد. «حلقه کندوکاو» رویهای آموزشی است که مجال یادگیری فعال و مشارکتی را با ابزارهای نقد، خلق، و ارزشگذاری فراهم میسازد. از این منظر، مساله این پژوهش بررسی امکان تدریس «تاریخ» در حلقههای کندوکاو و چگونگی افزایش اشتیاق و ارتباط با این درس هویتساز از طریق پرورش تفکر مراقبتی است. «تفکر مراقبتی» یکی از مهارت-های عالی تفکر است که سطوح بالای اهداف شناختی و عاطفی را بطور توأمان دربر میگیرد. برای پاسخ به این مسئله بنیادی از روش تحقیق تحلیلی-استنتاجی بهره گرفتهشد. روش تحلیل، از نوع مفهومی و روش استنتاج ازنوع استنتاج استقرائی بود. نتایج نشان میدهند اهداف حیطه عاطفی با پرورش مولفههای «تفکر مراقبتی» در قالب: آگاهی تاریخی، میل به پذیرش هویت ملی، توجه انتخابی به مفاهیم هویتساز، کنش مشتاقانه به فهم تاریخ ملی و ارزشگذاری به آنها قابل استحصال است. کمتوجهی به این اهداف خصوصاً در درس هویتساز تاریخ میتواند زمینه بحران هویت ملی را فراهمسازد. درس تاریخ دوره متوسطه، صرفاً یک درس دانشبنیان نیست، بلکه تلاشی پیرامون راهکارهایی برای ترسیم افق بهتری از آینده زندگی انسانها، از طریق تأمل روی هویت ملی دانش-آموزان و بالتبع جامعه است. میتوان با استفاده از رویههای فعال و تأملی تدریس و پرورش انواع مهارتهای فکری سطح بالا، خصوصاً تفکر مراقبتی به شکلگیری و پایداری ارزشها و تعلقخاطر از طریق شناخت و آگاهی تاریخی نسل آینده کمک میکند.
مدیریت آموزشی
سارا شفیعی باغبادرانی؛ میترا عزتی
چکیده
با توجه به این واقعیت که دانشگاههای دیجیتال فنآوریهای جدیدی را برای اشاعه دانش سازمانی در تمام سطوح سازمانی خود بکار میگیرند، نیاز به شناسایی عوامل مؤثر بر پیادهسازی و استقرار مدیریت دانش در سازمان خود را دارند. در این پژوهش عوامل مؤثر بر پیادهسازی و استقرار مدیریت دانش در دانشگاههای دیجیتال شناسایی شد. پژوهش حاضر، کیفی ...
بیشتر
با توجه به این واقعیت که دانشگاههای دیجیتال فنآوریهای جدیدی را برای اشاعه دانش سازمانی در تمام سطوح سازمانی خود بکار میگیرند، نیاز به شناسایی عوامل مؤثر بر پیادهسازی و استقرار مدیریت دانش در سازمان خود را دارند. در این پژوهش عوامل مؤثر بر پیادهسازی و استقرار مدیریت دانش در دانشگاههای دیجیتال شناسایی شد. پژوهش حاضر، کیفی و از نوع دادهبنیاد با رویکرد سیستماتیک بود. میدان مطالعه 18 نفر از متخصصان و صاحبنظران بودند که به صورت نمونهگیری هدفمند و به روش گلولهبرفی انتخاب شدند. در جهت کسب دادههای موردنظر از این 18 نفر مصاحبه نیمهساختاریافته گرفتهشد که تا مرحلهی اشباع دادهها ادامه یافت. یافتههای پژوهش بر اساس الگوی اشتراوس و کوربین در پنج عامل علی، زمینهای، مداخلهگر، راهبردی و پیامدها دستهبندی شدند. عوامل علی عبارتنداز: فراهمسازی زیرساختهای سازمانی، توسعهی فرایند مدیریت دانش، دیدگاه آیندهنگرانه سازمان و اکوسیستم و ساختار سازمانی. عوامل زمینهای عبارتنداز: قابلیتهای بالقوه سازمان، همگامشدن با تحول دیجیتالی و هماهنگی با شرایط روز جهان. عوامل مداخلهگر عبارتنداز: وجه تمایز نیروی انسانی، عرصه سازمانی، توسعه نیافتگی فناوری اطلاعات، سیاستگذاریهای غالب بر سازمان و مدیریت و رهبری سازمان. عوامل راهبردی عبارتنداز: به کارگیری آموزشهای لازم در سازمان، بهکاربردن مشوق، فرهنگسازی، مسیر شغلی مناسب، برآوردن منابع مالی لازم، تدارک سامانههای نظارت و ارزیابی. پیامدها عبارتنداز: اثرات فردی و اثرات سازمانی. درنهایت مدل پارادایمی ارائه شد. مقوله مرکزی در این مدل پارادایمی "تحول دانشمدار دانشگاهها در عصر دیجیتال" میباشد. سیاستگذاران، مدیران سازمانی و اساتید دانشگاهی که در محیط سازمانی دیجیتال یا پیشدیجیتال فعالیت میکنند میتوانند از این مدل پارادایمی استفاده نمایند.
برنامه ریزی درسی
مژگان قانع ملاطی؛ رضا صابری؛ رسول اسکندری
چکیده
کسرها یکی از مفاهیم پرکاربرد در ریاضیات هستند که در حال حاضر درک و حل مسائل کلامی مربوط به کسر برای دانشآموزان ابتدایی از جمله مسائل چالشبرانگیزی است که به کارگیری آموزش تلفیقی در یادگیری مسائل کلامی کسر میتواند اثربخش باشد. از این رو، مطالعه حاضر با هدف واکاوی مؤلفههای آموزش تلفیقی مسائل کلامی کسر سوم ابتدایی مبتنی بر مبانی ...
بیشتر
کسرها یکی از مفاهیم پرکاربرد در ریاضیات هستند که در حال حاضر درک و حل مسائل کلامی مربوط به کسر برای دانشآموزان ابتدایی از جمله مسائل چالشبرانگیزی است که به کارگیری آموزش تلفیقی در یادگیری مسائل کلامی کسر میتواند اثربخش باشد. از این رو، مطالعه حاضر با هدف واکاوی مؤلفههای آموزش تلفیقی مسائل کلامی کسر سوم ابتدایی مبتنی بر مبانی هنرهای تجسمی و با استفاده از رویکرد کیفی فراترکیب انجام شده است. دادهها بر اساس یک طرح کیفی از نوع سنتز پژوهی و با رویکرد هفت مرحلهای سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه پژوهشها و مطالعات داخلی و خارجی انجام شده پیرامون موضوع مورد بحث در بین سالهای 2013 تا 2023 بوده است. در این راستا، با جستجوی سیستماتیک کلیدواژههای مرتبط با هدف پژوهش، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و ملاکهای پذیرش و عدم پذیرش مورد بررسی قرار گرفتند که در نهایت 38 مقاله انتخاب شده و با استفاده از روش کدگذاری سه مرحلهای (باز، محوری، انتخابی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد که دانش مفهومی، رسم شکل، مدلسازی و ساختار جز-کل از جمله مؤلفههای مشترک و اصلی در آموزش تلفیقی میانرشتهای کسر کلامی و مبانی هنرهای تجسمی هستند که با ایجاد فرصتهای عملی برای آموزش تلفیقی میتوانند زمینه یادگیری عمیق، پایدار و مرتبط با زندگی واقعی دانشآموزان و بهبود درک و حل مسائل کلامی ریاضی را فراهم سازند.
روانشناسی تربیتی
مریم محسن پور؛ اعظم مقدم؛ زهرا محمدنیا
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، پیش بینی سواد خواندن دانشآموزان ایرانی شرکت کننده در مطالعه پرلز 2021 بر اساس متغیرهای دانشآموز( شامل خودپنداره خواندن، نگرش به خواندن) و متغیرهای معلم (شامل دیدگاه معلم درباره جو مدرسه، تاکید مدرسه بر موفقیت تحصیلی، محدودکنندههای تدریس معلم) بود. بدین منظور پژوهش حاضر با رویکرد ثانویه به تحلیل دادههای ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، پیش بینی سواد خواندن دانشآموزان ایرانی شرکت کننده در مطالعه پرلز 2021 بر اساس متغیرهای دانشآموز( شامل خودپنداره خواندن، نگرش به خواندن) و متغیرهای معلم (شامل دیدگاه معلم درباره جو مدرسه، تاکید مدرسه بر موفقیت تحصیلی، محدودکنندههای تدریس معلم) بود. بدین منظور پژوهش حاضر با رویکرد ثانویه به تحلیل دادههای پرلز در میان دانش آموزان ایرانی پرداخت. جامعه آماری دانشآموزان پایه چهارم کشور ایران، در مطالعه پرلز 2021 شامل 1348842 نفر در سال تحصیلی 1400-1399 بود که به روش نمونه گیری طبقه ای خوشه ای دو مرحله ای، 5962 دانشآمـوز از 218 مدرسـه انتخاب شدند. تحلیل دادهها با استفاده از مدل خطی سلسله مراتبی دو سطحی صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان دادند که در سطح دانشآموز متغیر خودپنداره رابطهای معنادار با سواد خواندن داشت ولی متغیر نگرش به خواندن رابطه معناداری نداشت. با اضافه شدن متغیرهای پیشبین سطح دانشآموز به مدل، همبستگی بین کلاسی، 36/0 حاصل شد یعنی 36% واریانس نمره پیشرفت سواد خواندن از عوامل بین مدرسهای ناشی میشود. با اضافه شدن متغیرهای پیشبین سطح معلم به مدل، همبستگی بین کلاسی،مجدداً 36/0 به دست آمد. این بدان معنا است که 36% واریانس نمره پیشرفت سواد خواندن از عوامل بین مدرسهای ناشی ولی این واریانس ناشی از سه متغیر بررسی شده در سطح دو در این پژوهش نیست. نتایج این پژوهش اهمیت خودپنداره مثبت در یادگیری خواندن را برجسته میکند و نشان میدهد که ایجاد اعتماد به نفس و تصور مثبت در دانشآموزان نسبت به خود میتواند به بهبود عملکرد آنها در خواندن کمک کند.
فلسفه تعلیم و تربیت
یلدا حصاری؛ محمد حسین حیدری؛ حسنعلی بختیار نصرآبادی؛ سید جلال هاشمی
چکیده
چکیدههدف این پژوهش، تحلیل و تبیین منش معلمی از منظر اخلاق مراقبتی و استنتاج اصول تربیتی آن میباشد. این پژوهش به روش تحلیلی ـ استنتاجی صورت گرفته است. در رویکرد تحلیلی، مفاهیم و مؤلفههای مرتبط با منش معلمی، در دو بعد آموزشی و تربیتی واکاوی و بازشناسی شدهاند. سپس با رویکرد استنتاجی از نوع پیشرونده، اصول منش معلمی مبتنی بر اخلاق ...
بیشتر
چکیدههدف این پژوهش، تحلیل و تبیین منش معلمی از منظر اخلاق مراقبتی و استنتاج اصول تربیتی آن میباشد. این پژوهش به روش تحلیلی ـ استنتاجی صورت گرفته است. در رویکرد تحلیلی، مفاهیم و مؤلفههای مرتبط با منش معلمی، در دو بعد آموزشی و تربیتی واکاوی و بازشناسی شدهاند. سپس با رویکرد استنتاجی از نوع پیشرونده، اصول منش معلمی مبتنی بر اخلاق مراقبتی استخراج و تبیین شده است. تحلیلها نشان میدهد که نظریه اخلاق مراقبتی شامل ویژگیهایی همچون عطوفت و مهرورزی به دیگران، موقعیتمداری، جزئینگری، متعهد بودن به رفع نیاز دیگری و درک دیگران است که کاربرد آن میتواند موجب افزایش انگیزه و شور و نشاط میان دانشآموزان گردد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که کلیات منش معلمی مبتنی بر اخلاق مراقبتی، دارای مؤلفههایی همچون ارتباطدادن موضوعات درسی با تجربیات دانشآموزان، آسانگیری در آموزش، مهارت برقراری ارتباط، آموزش بر اساس نیاز فراگیران، تسلط بر موضوع، مدیریت کلاس، ارزشیابی مشارکتی، دریافت بازخورد، تنوع در ارائه محتوا، شناخت مربی از خود و فراگیر، تفکر بین رشتهای، یادگیری مشارکتی، پرورش تفکر انتقادی، شنیدن دریافتی، الگو و اسوه بودن، تعهد و مسئولیت، برقراری ارتباط صمیمانه، تأیید، اعتماد، فروتنی، صبر، عدالت، پرهیز از رفتار آسیب زا، صداقت، توجه به تفاوتهای فرهنگی و تربیتی، احترام و توجه به امور معنوی میباشد. استنتاج مؤلفهها و اصول منش معلمی، نشان دهنده توجه ویژه اخلاق مراقبتی به بعد آموزشی و تربیتی فراگیران است. زیرا اخلاقمندی، توجه و حمایت عاطفی معلم میتواند تأثیر بسزایی بر عملکرد دانشآموزان و ایجاد وفاق و همدلی داشته باشد.
فلسفه تعلیم و تربیت
امین ایزدپناه
چکیده
هدف از این مقاله ارائه نوعی صورتبندی جدید از چگونگی مواجهه انتقادی معلمان با برنامه درسی تمرکزگرا در سطح کلاس درس، در نقش یک خودمردمنگار آموزشی در قالب سوژهای انتقادی است. اگرچه در مبانی نظری تحول بنیادین تعلیموتربیت رسمی ایران، ضرورت گذر از نظام آموزشی و برنامه درسی تمرکزگرا مطرح شده اما این توصیه عملی نشده است. در این مقاله ...
بیشتر
هدف از این مقاله ارائه نوعی صورتبندی جدید از چگونگی مواجهه انتقادی معلمان با برنامه درسی تمرکزگرا در سطح کلاس درس، در نقش یک خودمردمنگار آموزشی در قالب سوژهای انتقادی است. اگرچه در مبانی نظری تحول بنیادین تعلیموتربیت رسمی ایران، ضرورت گذر از نظام آموزشی و برنامه درسی تمرکزگرا مطرح شده اما این توصیه عملی نشده است. در این مقاله از روش کاوشگری فلسفی-انتقادی برای نقد و ردّ برنامه درسی برآمده از نظام آموزشی تمرکزگرا و طرح جایگزینی برای آن با محوریت کنش انتقادی معلمان استفاده شده است. در گام نخست با اتکاء به آرای پائولو فریره ضرورت مواجهه انتقادی معلمان با برنامه درسی متمرکز مطرح شده است. در گام دوم ضمن مروری نظری بر خودمردمنگاری آموزشی سه ویژگی 1-معرفتشناسیِ تأملی و همآمیخته، 2- آگاهیِ معطوف به تغییر و 3- روایتِ تغییر و بسط آگاهیبخشی به عنوان بنیادهای خودمردمنگاری شناسایی و معرفی شدهاند. بدین ترتیب و با اتکا به مفهوم پراکسیس تربیتی، خودمردمنگاری به عنوان روشی که تسهیلگر مواجهه انتقادی معلمان با برنامه درسی تمرکزگرا است پیشنهاد شده است. در گام سوم برای ارائه یک صورتبندی نظری از چگونگی پیوند خودمردمنگاری آموزشی و انجام آن از سوی معلمان برای مواجهه انتقادی با برنامه درسی تمرکزگرا، از مفهوم رخداد حقیقت از آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی، استفاده شده است. در این صورتبندی نظری، برنامه درسی نامتمرکز به عنوان پیامد نوعی رویه حقیقت مطرح شده است که معلم در آن نقش حیاتی دارد و ضمن وفاداری به رخدادهای کلاس درس و صدای دانشآموزان به سوژهای انتقادی، تحولآفرین و رهاییبخش تبدیل میشود.