مدیریت مدرسه محوری که ریشه در مبانی نظری مشارکتپذیری، عدم تمرکز، تفویض اختیار و رقابتی شدن دارد معتقد است مدرسه و ارکان آن باید در اداره مدرسه دخالت داده شوند. در این راستا مقاله حاضر با بهرهگیری از چارچوب نظری مبتنی بر الگوی سازمانی برگرفته شده از مطالعات لاولر و همکاران (1992) و دیگر محققان این مسأله دنبال میشود و در آن سعی شده است تا موانع مهم کاربست مدیریت مدرسه محور در ایران و شهر اهواز بررسی شوند. با بهرهگیری از رویکرد کمی (پرسشنامه) و همچنین رویکرد کیفی (مصاحبه)، دادهها در دبیرستانهای شهر اهواز از کارشناسان ستادی، مدیران و دبیران جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که الف- میانگین کل میزان آگاهی افراد نمونه 3/09 از 5 میباشد که در حد متوسطی است. ب- میانگین کل میزان موافقت افراد نمونه نسبت به طرح عدم تمرکز آموزشی- مدرسه محوری 3/49 از 5 است که مطلوب میباشد. ج- عامل سیاسی و قدرت (مسئولین) با میانگین 3/80، عامل ساختاری و امکاناتی با میانگین 3/79، عامل اطلاعاتی و دانشی با میانگین 3/72، عامل فرهنگی- اجتماعی با میانگین 3/52 و عامل مدیریتی با میانگین 3/24 از میانگین 5 به ترتیب اولویت به عنوان موانع مهم مدرسه محوری قلمداد شدهاند.