فلسفه تعلیم و تربیت
مریم غفارزاده؛ محمد حسن میرزامحمدی؛ اکبر رهنما؛ مسعود صفایی مقدم
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد تفکر اخلاقی مادرانه با تاکید بر دیدگاه رودیک و استنتاج دلالت های آن در تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفت.سارا رودیک از اخلاق شناسان مراقبت فمنیستی رویکرد تفکر مادرانه را مطرح کرد.روش پژوهش حاضر از نوع تحلیلی و استنتاجی است.براین اساس ابتدا رویکرد تفکر مادرانه مورد تحلیل واقع شد و عناصر اساسی ان مورد برررسی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد تفکر اخلاقی مادرانه با تاکید بر دیدگاه رودیک و استنتاج دلالت های آن در تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفت.سارا رودیک از اخلاق شناسان مراقبت فمنیستی رویکرد تفکر مادرانه را مطرح کرد.روش پژوهش حاضر از نوع تحلیلی و استنتاجی است.براین اساس ابتدا رویکرد تفکر مادرانه مورد تحلیل واقع شد و عناصر اساسی ان مورد برررسی قرار گرفت. هستی شناسی مادرانه از نوع ارتباطی است و تجربه اساس معرفت شناسی آن بوده که در ان تفکر و عمل لازم و ملزوم یکدیگرند.اخلاق شناسی مادرانه مبتنی بر ترجیح دیگری بر خود است.از دیدگاه رودیک اعمال مادرانه ، شامل سه هدف؛حفاظت،رشد و آموزش می باشد.از نظر این رویکرد،مادران در اجرای نقش های مراقبتی از اصل عشق بهره می گیرند.از نظر رودیک مادران عشق مادران شامل؛ عشق توجه،عشق محافظتی (عشق نگهدارنده)،عشق موشکافانه و فروتنی می باشند.با توجه به عناصر اصلی رویکرد تفکر مادرانه ،محققان به استنتاج دلالت هایی تربیتی پرداختند.تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که در اموزش و پرورش مبتنی بر تفکر مهرورزانه و مادرانه؛ هدف کلی آموزش و پرورش "آموزش صلح "می باشد .معلم در این رویکرد دارای خصوصیاتی همچون؛عشق ورزی،تامل، توانایی انتظار ،توجه،آگاهی،اعتدال و تواضع می باشد.دانش اموز دارای تفکری همراه با سبک شناختی و تاملی همراه با توانایی های نامحدود است.محیط آموزشی هم باید محیطی توام با امنیت ،نشاط و شادابی باشد. رویکرد تفکر مادرانه قابلیت ان را دارد که به عنوان یک الگو در مناسبات اجتماعی و تربیتی مورد توجه قرار بگیرد
فلسفه تعلیم و تربیت
حمید احمدی هدایت؛ محسن فرمهینی فراهانی؛ سعید ضرغامی همراه
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین پساپدیدارشناسی در مطالعات فناورانه و دلالتهای آن در آموزش و یادگیری با تأکید بر مفاهیم چندگانگی و شفافیت میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روشهای تحلیل مفهومی و انتقادی بهرهگرفته شدهاست. پدیدارشناسی در گذر زمان با نگاههای متفاوتی روبرو بوده است که در دیدگاهی متأخر آیدی، نگاهی نو بهنام پساپدیدارشناسی ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین پساپدیدارشناسی در مطالعات فناورانه و دلالتهای آن در آموزش و یادگیری با تأکید بر مفاهیم چندگانگی و شفافیت میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روشهای تحلیل مفهومی و انتقادی بهرهگرفته شدهاست. پدیدارشناسی در گذر زمان با نگاههای متفاوتی روبرو بوده است که در دیدگاهی متأخر آیدی، نگاهی نو بهنام پساپدیدارشناسی ارائه و بر مؤلفههایی از پدیدارشناسی تأکید بیشتری مینماید. پدیدارشناسی نزد او به نسبت انسان، جهان و فناوری میپردازد. پساپدیدارشناسی رابطه بین کاربران با انسانها و فناوریها را مورد بررسی قرار داده و این کار به نظر آیدی گونهای انجام دادن پدیدارشناسی بهجای بحث در مورد آن است و از اینرو به مطالعات موردی فناورانه روی میآورد. اگر بخواهیم در سطحی عمیقتر نحوه دگرگونی تجربه و ادراک مربی و متربیان در استفاده از فناوریهای آموزشی را مورد بررسی قرار دهیم، این رویکرد می تواند مفید واقع شود. مفاهیم زیادی در حوزه پساپدیدارشناسی شکل گرفتهاند، که در این پژوهش بر دو مفهوم اصلی "چندگانگی" و "شفافیت" تأکید و به دلالتهای آن در آموزش و یادگیری پرداخته شده است. در این راستا، عمدهترین دلالتهای مأخوذ از مفهوم چندگانگی را میتوان پرورش عادات صحیح فناورانه، محدود کردن متربی به کاربرد غالب از فناوری، دورههای استراحت کوتاه مدت؛ و دلالتهای مأخوذه از شفافیت را بالا بردن مهارت در استفاده از فناوری، تکرار و تمرین برای عادی سازی و استفاده از فناوریهای آموزشی خودکار را عنوان نمود.
فلسفه تعلیم و تربیت
مرضیه عالی
چکیده
جستجو در زمینه ها و شرایط شکل گیری فرآیندهای تربیتی مدرن در ایران مبتنی بر مناسبات قدرت دانش مساله اساسی است که مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ آن است. روش پژوهش در این مطالعه روش تحلیل تاریخی مبتنی مناسبات قدرت دانش است که به تجزیه و تحلیل سیر تاریخی عوامل شکل دهنده به نظام آموزش مدرن و تحول ارزش ها در جامعه ایران پرداخته است از اینرو ، ...
بیشتر
جستجو در زمینه ها و شرایط شکل گیری فرآیندهای تربیتی مدرن در ایران مبتنی بر مناسبات قدرت دانش مساله اساسی است که مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ آن است. روش پژوهش در این مطالعه روش تحلیل تاریخی مبتنی مناسبات قدرت دانش است که به تجزیه و تحلیل سیر تاریخی عوامل شکل دهنده به نظام آموزش مدرن و تحول ارزش ها در جامعه ایران پرداخته است از اینرو ، ابتدا زمینه های فرهنگی و اجتماعی شکل گیری تربیت مدرن در ایران مبتنی بر اسناد، مدارک و شواهد مورد نقد قرار گرفته و بر اساس فرض مخالف پژوهش مبنی بر ارزشمندی برخی آموزه های سنتی ؛ شیوه های آموزش و دانش سنتی طرد شده در نظام آموزشی مدرن توصیف شده است. نتیجه حاصل از گام اول پژوهش آن است که فرایند مدرنیزاسیون تربیت سنتی را با جایگزینی عواملی همچون تحول در شیوه های تنبیهی و ظهور شیوه های انضباط مدرن، یکدست سازی ظاهر، توسعه آموزش های اجباری، معماری مدرن مدارس، ایجاد سازو کارهای نظارت بر نظام دانش به به حاشیه رانده است و منجر به آن شده است که در کنار دستاوردهای عظیم آموزش مدرن سهمی از ارزش و سنتهای بومی و فرهنگی از فرایندهای آموزشی در حاشیه قرار گیرد. در گام دوم پژوهش نتایج نشان داد که صرف نظر از تحول در شیوه های تنبیهی و ظهور شیوه های انضباط مدرن و توسعه آموزشهای همگانی که دستاوردی ارزشمند در نظام آموزشی مدرن است، بازنگری در دانش سنتی وبازسازی مجدد آن بر حسب الزامات بومی است
فلسفه تعلیم و تربیت
شهداد عبدالهی خانقاه؛ یحیی قائدی؛ سعید ضرغامی همراه؛ رمضان بر خورداری
چکیده
بر اساس مفروضه های ساخت شکنانه تبارشناسی، تحول مفاهیم نه تنها حاصل پیشرفت علم و دانش در حوزه های معرفت بشری همچون روان شناسی و علوم اجتماعی نیست بلکه بیانگر آن است که چنین تحولی حاصل حوادث تاریخی و وقایع خردی است که در میانه این تحول رخ داده است. بر مبنای چنین پیش فرضی مساله اصلی این پژوهش تبیین حوادث، تحولات و فرایندهای شکل دهنده به ...
بیشتر
بر اساس مفروضه های ساخت شکنانه تبارشناسی، تحول مفاهیم نه تنها حاصل پیشرفت علم و دانش در حوزه های معرفت بشری همچون روان شناسی و علوم اجتماعی نیست بلکه بیانگر آن است که چنین تحولی حاصل حوادث تاریخی و وقایع خردی است که در میانه این تحول رخ داده است. بر مبنای چنین پیش فرضی مساله اصلی این پژوهش تبیین حوادث، تحولات و فرایندهای شکل دهنده به مفهوم دانش آموز نخبه و ساختار شکنی از این مفهوم در راستای تبیین امکان های حاشیه رانده شده در زندگی دانش آموزان در نظام آموزشی ایران معاصر است . بر اساس مطالعه تاریخ تربیت نخبگی در ایران به روش نقد تبارشناسانه نتایج حاصل بیانگر آن بود که مهم ترین صورتبندی های گفتمانی در این دوران، طرح سمپاد و طرح شهاب در تاریخ تربیت نخبگی در ایران معاصر است .. در این میان مهم ترین این عوامل، شکست ساختار هوش در دانش و ورود مفاهیم اجتماعی به تربیت نخبگی است به طوریکه به راحتی می توان تنوع در عرصه های اجتماعی و شمول ابعاد مختلف تیز هوشی را در صورت بندی اخیر از آن یعنی طرح شهاب مشاهده نمود. اما آنچه از نظر تبار شناسی دارای اهمیت است تحلیل تبار بر حسب عوامل غیر گفتمانی است. از جمله مهم ترین این عوامل بر حسب مطالعه رویدادها و حوادث می توان به فرار مغزها تغییر مفاهیم اقتصادی ، نمای نا متناسب در پراکندگی جمعیتی آموزش های خاص تیز هوشان اشاره کرد.
فلسفه تعلیم و تربیت
روح الله کریمی
چکیده
هدف از این مقاله نقدی فلسفی بر تفسیر نصیرالدین طوسی از کسب عادت ارسطویی به عنوان برجستهترین وجه تربیت اخلاقی در اخلاق نیکوماخوس است. از آنجایی که در بسیاری موارد مفسران ارسطو، تفسیر سنتی امثال خواجه نصیرالدین طوسی را تفسیر مکانیکی نام نهادهاند، ابتدا تلاش میشود تفسیر مکانیکی به تفصیل تبیین شود. نگارنده در ابتدا با بررسی نقدهای ...
بیشتر
هدف از این مقاله نقدی فلسفی بر تفسیر نصیرالدین طوسی از کسب عادت ارسطویی به عنوان برجستهترین وجه تربیت اخلاقی در اخلاق نیکوماخوس است. از آنجایی که در بسیاری موارد مفسران ارسطو، تفسیر سنتی امثال خواجه نصیرالدین طوسی را تفسیر مکانیکی نام نهادهاند، ابتدا تلاش میشود تفسیر مکانیکی به تفصیل تبیین شود. نگارنده در ابتدا با بررسی نقدهای درونی و بیرونی تلاش دارد نشان دهد که تفسیر مکانیکی مبتنی بر مبانی رفتارگرایی است که انتساب چنین تفسیری نه تنها به ارسطو، بلکه به مفسران سنتی او مانند خواجه نصیر نیز ممکن نیست. در مقابل، ویژگی مهم تفسیر نصیرالدین در اخلاق ناصری، واسطه بودن اراده و تقویت آن دانسته شده است، به طوری که سایر اجزای نظام تربیتی وی مانند تنبیه و تشویق، ریاضت، الگودهی و ... را میتوان از لوازم آن دانست. البته نباید گمان کرد که تبیین مبتنی بر اراده مطابق اخلاق نیکوماخوس است. لااقل دو نقد اصلی بر تفسیر نصیرالدین وارد است. اول آنکه چون اراده حیثیت التفاتی دارد و نیز اعمال فضیلتمندانه را نمیتوان از موقعیتهای خاص جدا کرد، تقویت ارادهی محض امکان تحقق ندارد. دوم آنکه فرونسیس که در اخلاق نیکوماخوس حائز اهمیت فراوان است و از نظر ارسطو فضیلت بدون آن ممکن نیست، در اخلاق ناصری به اندازهی کافی مورد التفات قرار نمیگیرد، تا به طور کلی سهم عقل و تربیت عقلانی در تربیت اخلاقی از منظر نصیرالدین کمتر از میزانی باشد که مورد تأکید ارسطو بوده است. در پایان تلاش میشود نشان داده شود که تفسیر خواجه نصیر در جدایی حاد قوای نفس، که متأثر از جدایی عالم ماده از عالم مثل در فلسفه نوافلاطونی است، ریشه دارد و مورد تأیید ارسطو نیست.
فلسفه تعلیم و تربیت
نرگس سجادیه؛ سمیه سورانی
چکیده
آدمی با امید بستن به تربیت، میتواند به فراتر رفتن از محدودیتهای موجود، رهایی از بندها و فتح قلههای سعادت، بیندیشد. در این میان، بحث از چندوچون و روش تربیت، در میان اندیشمندان از رونق ویژهای برخوردار بوده است. یکی از روشهای مطرح در تربیت که مخالفان و موافقان پابرجایی داشته است، روش تربیتی "عادت" است. در آثار افلاطون و ارسطو به ...
بیشتر
آدمی با امید بستن به تربیت، میتواند به فراتر رفتن از محدودیتهای موجود، رهایی از بندها و فتح قلههای سعادت، بیندیشد. در این میان، بحث از چندوچون و روش تربیت، در میان اندیشمندان از رونق ویژهای برخوردار بوده است. یکی از روشهای مطرح در تربیت که مخالفان و موافقان پابرجایی داشته است، روش تربیتی "عادت" است. در آثار افلاطون و ارسطو به عنوان متقدمین عرصهی تربیت، از این روش بهوضوح سخن رفته است. هدف پژوهش حاضر این است که برخی از ابعاد ناسفته از این روش را روشن نماید و ناگفتههایی از آن را در زمینه مفهوم عادت، عرصههای بهکارگیری عادت، ملاحظات سنی و نقش مربی و متربی تبیین کند. روش مورداستفاده در این پژوهش، رویکرد تحلیلی در دو صورت تحلیل زبان فنی-رسمی و تحلیل تطبیقی است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که افلاطون و ارسطو، عادت را به عنوان یک شیوهی تربیتی پذیرفتهاند اما در مفهوم آنها از عادت تفاوتهایی نهفته است. افلاطون، عادت را از افق جنبههای اخلاقی و معنوی موردمطالعه قرار میدهد و جنبههای مثبت و منفی آن را در نظر میگیرد. ارسطو، توجیه نسبتاً وسیعتری برای عادت از لحاظ فلسفی نموده است و به جنبههای عملی آن توجه کرده است. بنابراین، ارسطو برای عادت، جایگاه ویژه با نقش مثبت قائل است درحالیکه افلاطون، به نقش ایجابی و سلبی آن توجه کرده است و به نتایج عملی عادت اهمیت میدهد.
فلسفه تعلیم و تربیت
شقایق نیک نشان؛ علیرضا صمدی دارافشانی
چکیده
ا هدف از این نوشتار، بررسی نخبهگرایی (الیتیسم) در تعلیم و تربیت است. لذا در پی پاسخ به این سؤال است که زمینه اصلی بروز اندیشه نخبهگرایی چه بوده است؟ و تئوری پردازان نخبهگرایی چه تأثیری بر آموزشوپرورش داشتهاند؟ بهعلاوه، آسیبهای مبتلابه اندیشه نخبهگرا برای تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر که به روش تحلیلی ...
بیشتر
ا هدف از این نوشتار، بررسی نخبهگرایی (الیتیسم) در تعلیم و تربیت است. لذا در پی پاسخ به این سؤال است که زمینه اصلی بروز اندیشه نخبهگرایی چه بوده است؟ و تئوری پردازان نخبهگرایی چه تأثیری بر آموزشوپرورش داشتهاند؟ بهعلاوه، آسیبهای مبتلابه اندیشه نخبهگرا برای تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر که به روش تحلیلی انجامگرفته، مشتمل بر دو بخش است. بخش اول؛ به بررسی تأثیرات نخبهگرایی در آموزش و پرورش و آموزش عالی پرداخته که تأکید بر آموزش فضیلتمدار، گسترش مدارس خاص و ارائه آموزشهایی کاملاً متفاوت برای تربیت رهبران و تربیت پیروان از آن جملهاند و در بخش دوم تلاش شده است تا آسیبهای مبتلابه آموزشوپرورش بهتبع نخبهگرایی مورد تحلیل قرار گیرد. بر اساس یافتههای حاصل از این پژوهش بازاری شدن تعلیم و تربیت، گسترش نابرابریهای آموزشی و کاهش توجه به رشتههای علوم انسانی و هنر از جمله آسیبهای نخبهگرایی در آموزش است.
فلسفه تعلیم و تربیت
علی ستاری؛ فاطمه یردانی؛ عباس فرازی
چکیده
هدف مقاله حاضر، شناسایی مؤلفههای سازنده نظریه کنش ارتباطی هابرماس و دلالت های آن در آموزش عالی است. پژوهش به روش کیفی و با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر آراء و اندیشههای یورگن هابرماس در نظریه کنش ارتباطی انجام شده است. با توجه به وجود مشکلاتی همچون ضعف در برقراری ارتباط صحیح، عدم برخورد منطقی با مسائل و دست نیافتن ...
بیشتر
هدف مقاله حاضر، شناسایی مؤلفههای سازنده نظریه کنش ارتباطی هابرماس و دلالت های آن در آموزش عالی است. پژوهش به روش کیفی و با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر آراء و اندیشههای یورگن هابرماس در نظریه کنش ارتباطی انجام شده است. با توجه به وجود مشکلاتی همچون ضعف در برقراری ارتباط صحیح، عدم برخورد منطقی با مسائل و دست نیافتن به توافق فکری میان کنشگران دانشگاهی در کشور ما، پرداختن به آن دسته از ابعاد اندیشههای هابرماس که با فلسفه و فرهنگ بومی در کشور ما هماهنگی دارد، میتواند کارساز باشد. در مراحل انجام پژوهش، ابتدا مؤلفههای اصلی نظریه کنش ارتباطی هابرماس شناسایی شد. سپس دلالت های این نظریه در آموزش عالی ایران تحلیل و استنباط گردید. نتایج نشان میدهد نظریه کنش ارتباطی هابرماس بر مؤلفههای اساسی حوزه عمومی، زیست جهان، نظام (سیستم)، کنش ارتباطی و کنش عقلانی استوار است. مؤلفههای یادشده دلالتهایی را برای آموزش عالی به همراه دارد که حائز اهمیت است. مهمترین دلالتها عبارتاند از: حرکت به سمت عرصه عمومی علم، همگرا ساختن رشتههای علوم طبیعی و انسانی، توجه به ماهیت رویکرد میانرشتهای در علوم انسانی، مشارکت همهجانبه اجتماعات علمی در سیاستگذاریها، خط مشیها و ارزیابیها، نیاز به آموزش تفکر خلاق و تفکر انتقادی در دانشگاه ها، ضرورت بازنگری در روش های تدریس و یادگیری، نیاز به برپایی کرسی های آزاداندیشی و ضرورت توجه به مقوله تربیت شهروند جهانی. کاربست موارد یاد شده میتواند زمینهساز تحولات و تغییرات مناسب در روابط کنشگران در آموزش عالی و دانشگاه باشد.
فلسفه تعلیم و تربیت
علی موسوی؛ پروانه ولوی؛ سید جلال هاشمی
چکیده
هدف این پژوهش شناخت تجربهفیلسوف - معلمی بر اساس تجارب آموزگاران دوره ابتدایی است. مطالعه از نوع کیفیبوده و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجامشده است. جامعهی تحقیق شامل کلیهمعلمان دوره ابتداییشهر ایذه است. البته حجم نمونهاز ابتدا تعیین نشده است، بلکه بر اساس اصل اشباع دادهها و ته کشیدن اطلاعات درمطالعات کیفی پس از جمعآوری داده ...
بیشتر
هدف این پژوهش شناخت تجربهفیلسوف - معلمی بر اساس تجارب آموزگاران دوره ابتدایی است. مطالعه از نوع کیفیبوده و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجامشده است. جامعهی تحقیق شامل کلیهمعلمان دوره ابتداییشهر ایذه است. البته حجم نمونهاز ابتدا تعیین نشده است، بلکه بر اساس اصل اشباع دادهها و ته کشیدن اطلاعات درمطالعات کیفی پس از جمعآوری داده از 40 مورد به دست آمد؛ بنابراین نمونهگیری بهصورتهدفمند انجامشده و شامل 40 نفر از معلمان میشود که با آنها مصاحبه شد. ابزارجمعآوری دادهها مصاحبههایی نیمه سازمانیافته است. دادههای حاصل از مصاحبهها بااستفاده از روش پدیدارشناسی ون منن تجزیهوتحلیل شد. سپس درونمایههای این مطالعه در 4 مضموناصلی استخراج و طبقهبندی شدند. یافتههای تحقیق شامل 20 درونمایه بود که درمضمون اول با عنوان وظایف عمده معلم؛ 7 درونمایه شامل: تعیین هدف، برقراری رابطهدوستانه، توجه به تفاوتهای فردی، ایجاد انگیزه، تقویت روحیهی گروهی، تقویت مسئولیتپذیری،ارزیابی دانشآموزان مشخص شدند. در مضمون دوم به نام پرورش تفکر انتقادی؛ 5 درونمایهکه عبارتاند از: ایجاد محیطی چالشی، طرح سؤال یا مسئله، ایجاد فرصت برای تفکر و تأمل،انتقاد کردن و انتقادپذیری و روش مشارکتی قرار گرفتند. در مضمون سوم با عنوانپرورش تفکر خلاق؛ 6 درونمایه که عبارتاند از روش کشفی، ایجاد فرصت برایفعالیتهای عملی، تشویق دانشآموزان خلاق، الگوهای خلاق، سؤالات خلاقانه ایجاد حسکنجکاوی مشخص شدند و در مضمون چهارم به نام تعمیق دانش نیز 2 درونمایه که عبارتانداز: تحقیق و پژوهش و وسایل کمکآموزشی قرار گرفتند. ازآنجاکه معلم با شرایط واقعیآموزش سروکار دارد و نسبت به علایق، خواستهها و تواناییهای دانشآموزان آگاهینسبی دارد، بنابراین میتواند زمینه را برای ایجاد فرایند آموزش و یادگیری خودجوشو پرسشگرانه فراهم کند. همچنین اگر معلم بخواهد که در آموزش تفکر موفق شود، بایدهمانند یک فیلسوف – معلماز همهی عوامل مؤثر در تقویت و پرورش تفکر خلاق و منطقی دانشآموز بهرهمند شود.
فلسفه تعلیم و تربیت
محمد حسن میرزامحمدی
چکیده
تحقیق حاضر باهدف بررسی تطبیقیمبحث وجود از دیدگاه فارابی و هایدگر، و استنتاج دلالتهای آن در تعلیم و تربیت بهانجام رسیده است. برای رسیدن به هدف فوق، چهار سؤال پژوهشی به این شرح صورتبندی شده است: الف)نوآوریهای فارابی در مبحث وجوددر فلسفه اسلامی چه میباشند؟ ب) نوآوریهای هایدگر در مبحث وجود، در فلسفه غرب چهمیباشند؟ ج)وجوه اشتراک ...
بیشتر
تحقیق حاضر باهدف بررسی تطبیقیمبحث وجود از دیدگاه فارابی و هایدگر، و استنتاج دلالتهای آن در تعلیم و تربیت بهانجام رسیده است. برای رسیدن به هدف فوق، چهار سؤال پژوهشی به این شرح صورتبندی شده است: الف)نوآوریهای فارابی در مبحث وجوددر فلسفه اسلامی چه میباشند؟ ب) نوآوریهای هایدگر در مبحث وجود، در فلسفه غرب چهمیباشند؟ ج)وجوه اشتراک و افتراق وجودشناسی از دیدگاه فارابی و هایدگر چه میباشند؟ د)دلالتهایتربیتی وجود شناسی از دیدگاه فارابی و هایدگر چه میباشند؟ روشهای مورداستفاده درتحقیق حاضر شامل روش توصیفی – تحلیلی (تحلیل تطبیقی)، و استنتاجی میباشد. یافتههای تحقیق نشان میدهد کهوجه اشتراک اصلی فارابی و هایدگر، در مبحث وجودشناسی بازگشت به «وجود» بهجایموجود در فلسفه میباشد. البته برای فارابی، وجود سلسله مراتبی و ارزشمدار میباشد.همچنین تعلیم و تربیت برای هر دو فیلسوف، راه رسیدن به وجود است. البته برایفارابی، وجود درنهایت، وجود واجب (باریتعالی) میباشد درحالیکه هایدگر به وجودخود اهمیت میدهد.
فلسفه تعلیم و تربیت
حمیدرضا پروار؛ بابک شمشیری؛ محمد مزیدی شرف آبادی
چکیده
روشنفکری دینی بهعنوانمحصول رویارویی دین با مدرنیته، یکی از رویکردهای مناقشهانگیز و پرنفوذ چند قرناخیر دنیای اسلام است. این رویکرد در ایران نیز به یکی از مباحث مهم و جنجالبرانگیزمیان اندیشمندان تبدیلشده و جهتگیریهای بعضاً متفاوتی را تجربه کرده است. این جهتگیریهاسبب شده است تا روشنفکری دینی ایران در قالب موجهای متفاوتی ...
بیشتر
روشنفکری دینی بهعنوانمحصول رویارویی دین با مدرنیته، یکی از رویکردهای مناقشهانگیز و پرنفوذ چند قرناخیر دنیای اسلام است. این رویکرد در ایران نیز به یکی از مباحث مهم و جنجالبرانگیزمیان اندیشمندان تبدیلشده و جهتگیریهای بعضاً متفاوتی را تجربه کرده است. این جهتگیریهاسبب شده است تا روشنفکری دینی ایران در قالب موجهای متفاوتی نامگذاری گردند.”احیاگری اسلامی“، ”اسلامیسازیدانش“ و ”جریان متأخر“ آن با جهتگیری معرفتشناسانه و فلسفی از جمله این موجهاست.جریان متأخر روشنفکری دینی ایران بر این ادعاست که میتواند دین را با مدرنیته وعناصر آن ازجمله شهروندی، سازگار کند. نوشتار حاضر باهدف بررسی امکان سازگاری دینو شهروندی مدرن از چشمانداز جریان متأخر روشنفکری دینی، میکوشد تا به این پرسشپاسخ دهد که امکان و ظرفیت این جریان را در سازگاری با شهروندی مدرن چیست و سپستربیت شهروندی متناسب با مفروضات این جریان را ترسیم کند. پژوهش حاضر در زمره پژوهشهایکیفی قرار میگیرد و برای رسیدن به هدف خود از روش توصیفی-تفسیری، سود میجوید. یافتههایاین پژوهش نشان میدهد که این جریان فکری با پیشفرضها و اصولی که دارد و نیز باطرح اولویت معرفتشناسی بر هستیشناسی در بسیاری از موارد توانسته است با مفروضاتمدرنیته و شهروندی مدرن خود را سازگار کند و تحقق تربیت شهروندی مدرن را ممکنسازد، امّا در پارهای از مسائل به توافق دست نیافته است.
فلسفه تعلیم و تربیت
علی کریمی گیلده؛ علیرضا صادق زاده قمصری؛ سید مهدی سجادی؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
غلبه رویکردهای تفسیری بررویکردهای تبیینی در علوم تربیتی در دهههای اخیر سبب شده است که عدهای از صاحبنظران،دستیابی به عینیت در پژوهش تربیتی را ناممکن تلقی نمایند. هدف این پژوهش بررسیامکان دستیابی به عینیت در پژوهشهایتربیتی است و ضمن بررسی دیدگاههای اثباتگرا، پسااثباتگرا و بازسازیگرا، به این مسئله از منظر روش بازسازی ...
بیشتر
غلبه رویکردهای تفسیری بررویکردهای تبیینی در علوم تربیتی در دهههای اخیر سبب شده است که عدهای از صاحبنظران،دستیابی به عینیت در پژوهش تربیتی را ناممکن تلقی نمایند. هدف این پژوهش بررسیامکان دستیابی به عینیت در پژوهشهایتربیتی است و ضمن بررسی دیدگاههای اثباتگرا، پسااثباتگرا و بازسازیگرا، به این مسئله از منظر روش بازسازی عقلانی هابرماس پاسخمیدهد. روش تحقیق حاضر، استنتاجی و مقایسهای است. یافتهها نشان میدهند که توجهبه ساختارهای هنجاری زیربنایی عام، زمینه لازم برای دستیابی بهنوعی عینیت درتقسیر را در اختیار پژوهشگر تربیتی میگذارد و از این طریق پژوهشگر میتواندرویکردهای تبیینی و تفسیری را تلفیق کند. این امر سبب میشود که عینیت در پژوهشتربیتی باز سازنده از طریق بیطرفی از درون حاصل شود و لذا از رویکردهای اثباتگراو پسا اثباتگرا که به دنبال بیطرفی از بیرون هستند، متمایز شود. در پایان چالشها ومحدودیتهای این نوع عینیت در پژوهشهایتربیتی موردبررسی و نقد قرارگرفتهاند.
فلسفه تعلیم و تربیت
سمیه کیارسی؛ یحیی قائدی؛ سعید ضرغامی؛ یزدان منصوریان
چکیده
با توجه به نفوذ رسانهها در عرصههای مختلف زندگی کودکان، بالا بردن آگاهی رسانهای آنها به مثابه تحلیل و ارزیابی محتوای رسانههای مختلف، فهم انگیزههای تولیدکنندگان و نیز بررسی تأثیرات رسانهها بر مصرفکنندگان ضروری به نظر میرسد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر اجرای برنامه درسی فلسفه برای کودکان (P4C) در آگاهی از پدیده خشونت ...
بیشتر
با توجه به نفوذ رسانهها در عرصههای مختلف زندگی کودکان، بالا بردن آگاهی رسانهای آنها به مثابه تحلیل و ارزیابی محتوای رسانههای مختلف، فهم انگیزههای تولیدکنندگان و نیز بررسی تأثیرات رسانهها بر مصرفکنندگان ضروری به نظر میرسد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر اجرای برنامه درسی فلسفه برای کودکان (P4C) در آگاهی از پدیده خشونت رسانهای و کلیشههای جنسیتی- اجتماعی موجود در رسانههای محبوب دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر دزفول است. این پژوهش در مجموعه تحقیقات شبه آزمایشی قرارگرفته و از طرح پیش آزمون- پسآزمون، با گروه گواه استفاده شد. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای، 50 دانشآموز پسر پایه پنجم ابتدایی، در دو گروه 25 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش طی 20جلسه هفتگی، به مدت یک ساعت در اجتماع پژوهشی به بحث درباره محتوای رسانههای محبوبشان همچون گیمها در جهت آگاهی از پدیده خشونت رسانهای و کلیشههای جنسیتی- اجتماعی پرداختند (به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد). به منظور ارزیابی اثربخشی، دو متغیر وابسته آگاهی از پدیده خشونت رسانهای و آگاهی از کلیشههای جنسیتی- اجتماعی موجود در برخی از گیمها و انیمیشنهای محبوب کودکان موردسنجش قرار گرفت. ابزار اندازهگیری این متغیرها پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج تحلیل کواریانس حاکی از آن است که آموزش برنامه درسی P4C در بالا بردن آگاهی از پدیده خشونت رسانهای و کلیشههای جنسیتی - اجتماعی تأثیر معنادار میگذارد و آنها را ارتقا میدهد.
فلسفه تعلیم و تربیت
مهرنوش هدایتی؛ حامد ماهزاده
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تبیین تأثیر برنامه آموزشی "فلسفه برای کودکان و نوجوانان" (P4C) بر مهارتهای حل مسئله اجتماعی در دانشآموزان است. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام گردید و جامعه آماری آن را تمامی دانشآموزان پسر دبیرستانهای دوره دوم منطقه 6 شهر تهران را در برمیگرفت، که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای، ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تبیین تأثیر برنامه آموزشی "فلسفه برای کودکان و نوجوانان" (P4C) بر مهارتهای حل مسئله اجتماعی در دانشآموزان است. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام گردید و جامعه آماری آن را تمامی دانشآموزان پسر دبیرستانهای دوره دوم منطقه 6 شهر تهران را در برمیگرفت، که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای، 60 دانشآموز پسر از دو کلاس دبیرستان شهید مطهری، انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه تجدیدنظر شده حل مسئله اجتماعی (SPSI-R) پاسخ دادند. در مرحله بعد، گروه آزمایش طی 12 جلسه آموزشی نوددقیقهای در قالب حلقه کندوکاو، تحت آموزش به روش« فلسفه برای کودکان و نوجوانان» قرار گرفتند و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از پایان جلسات آموزشی، مجدداً پرسشنامه حل مسئله اجتماعی (SPSI-R) روی آزمودنیهای هر دو گروه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مشارکت در برنامه آموزشی "فلسفه برای کودکان و نوجوانان" منجر به بهبود مهارت کلی حل مسئله اجتماعی میگردد. این تأثیر بهصورت معنادار در مؤلفههای حل منطقی مسئله، سبک اجتنابی و سبک بیدقتی/تکانشی به مسئله و جهتگیری منفی به مسئله و جهتگیری مثبت به مسئله قابل مشاهده شد.
فلسفه تعلیم و تربیت
نرگس سجادیه؛ سعید آزادمنش
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران دربارهی کارکردهای این رشته است. برای دستیابی به این هدف، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و فن تحلیل مضمون استفاده شد. مشارکت کنندگان از میان 11 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و 6 نفر از دانشجویان دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران دربارهی کارکردهای این رشته است. برای دستیابی به این هدف، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و فن تحلیل مضمون استفاده شد. مشارکت کنندگان از میان 11 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و 6 نفر از دانشجویان دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران بودند. یافتههای بدست آمده از تحلیل دادهها نشان داد که کارکردهای اساسی این رشته، شامل دو نوع کارکرد اجتماعی (با فراوانی 80 گویه) و کارکرد فردی (با فراوانی 18 گویه)، میشود. از اساسی ترین کارکردهای اجتماعی میتوان به «سیاستگذاریهای کلان نظام رسمی تعلیم و تربیت»، «ارائه معیار سنجش، نقادی و تحلیل در فضای تربیتی»، «الهام بخشی برای حل مسائل تربیتی» و «استنتاج دلالتهای تربیتی» اشاره کرد. «اندیشهورزی و انسجام بخشی فکری»، و «تغییر نگرش افراد و وسعت بخشی به نگاه آنها»، از جمله مهمترین کارکردهای فردی رشته فلسفه تعلیم و تربیت از نظر دانشجویان است.در صدر قرار گرفتن توجه به سیاستگذاریهای کلان برای نظام رسمی تربیت، نشان از نوعی سیاستزدگی در وضعیت موجود رشته دارد. همچنین کلیشههای محدود شغلی این رشته، نیاز به بازنگری در ماموریتها و برنامه درسی این رشته را باز مینمایاند.مقایسه این کارکردها با اهداف مصوب این رشته نشان می دهد که دانشجویان اهداف متنوع تری برای این رشته لحاظ می کنند و برخلاف اهداف مصوب، این رشته را در جایگاه تصمیم سازی های کلان می بینند.
فلسفه تعلیم و تربیت
احمد زندوانیان؛ افروز خوش خواهد؛ کاظم برزگر
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطهی باورهای معرفتشناختی و باورهای ضدروشنفکری با گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه یزد انجام گرفت. روش: جامعهی آماری پژوهش شامل 2180 دانشجوی دوره کارشناسی ارشد بود که از این جامعه بر اساس جدول مورگان-کرجسی تعداد 360 نفر از سه دانشکدهی علوم انسانی، علوم پایه و فنی- مهندسی ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطهی باورهای معرفتشناختی و باورهای ضدروشنفکری با گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه یزد انجام گرفت. روش: جامعهی آماری پژوهش شامل 2180 دانشجوی دوره کارشناسی ارشد بود که از این جامعه بر اساس جدول مورگان-کرجسی تعداد 360 نفر از سه دانشکدهی علوم انسانی، علوم پایه و فنی- مهندسی به عنوان نمونه به روش تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای سنجش متغیّرهای پژوهش از پرسشنامهی باورهای معرفتشناختی شومر با پنج بعد ساده دانستن دانش، قطعی دانستن دانش، منبع دانش، ذاتی دانستن توانایی یادگیری و سریع دانستن فرایند یادگیری؛ پرسشنامهی باورهای ضدروشنفکری دانشجو ایگنبرگر و سیلندر و پرسشنامهی گرایش به تفکر انتقادی ریکتس با سه بعد نوآوری، بلوغ فکری و اشتغال ذهنی استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام صورت گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که باورهای معرفتشناختی و باورهای ضدروشنفکری با گرایش به تفکر انتقادی رابطهی منفی معنادار دارند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از میان ابعاد باورهای معرفتشناختی، منبع دانش با بتای (106/0) بهطور مثبت، قطعی دانستن دانش با بتای (11/0-) و ذاتی دانستن توانایی یادگیری با بتای (23/0-) بهطور منفی گرایش به تفکر انتقادی را پیشبینی میکند. باورهای ضدروشنفکری نیز با بتای (37/0-) بهطور منفی در پیشبینی گرایش به تفکر انتقادی نقش دارد. نتیجهگیری: در مجموع یافتههای پژوهش حاضر ضرورت شناسایی نقش باورهای معرفتشناختی و بازشناسی نقش باورهای ضدروشنفکری را در کیفیت گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان نشان میدهد.
فلسفه تعلیم و تربیت
مریم پاپازاده؛ سید جلال هاشمی؛ پروانه ولوی
چکیده
هدف این پژوهش تحلیل محتوای کمّی و کیفی پایان نامههای کارشناسی ارشد رشته تاریخ و فلسفۀ آموزش و پرورش و رسالههای دکتری رشتۀ فلسفۀ تعلیم و تربیت دانشگاه شهید چمران اهواز از نظر میزان کاربرد مؤلفههای تفکر انتقادی فسیونه و تبیین نحوۀ بهکارگیری آن مؤلفهها، در این پایاننامهها میباشد. در تحلیل محتوا 75 پایاننامه کارشناسی ...
بیشتر
هدف این پژوهش تحلیل محتوای کمّی و کیفی پایان نامههای کارشناسی ارشد رشته تاریخ و فلسفۀ آموزش و پرورش و رسالههای دکتری رشتۀ فلسفۀ تعلیم و تربیت دانشگاه شهید چمران اهواز از نظر میزان کاربرد مؤلفههای تفکر انتقادی فسیونه و تبیین نحوۀ بهکارگیری آن مؤلفهها، در این پایاننامهها میباشد. در تحلیل محتوا 75 پایاننامه کارشناسی ارشد و رسالۀ دکتریِ دفاع شده طی سالهای 91-1377 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که پایاننامههای کارشناسیارشد در مهارت طبقهبندی با 40/10 درصد، تحلیل استدلالها و طرح و تدوین نتایج هر کدام با 90/9 درصد، تشخیص درست مباحث و دلایل با 72/9 درصد، آزمون ایدهها و بررسی و پرسش از شواهد و اعلام نتایج با 55/9 درصد، کشف معنا و وضوح بخشیدن به معنا با 38/9 درصد، گمانهزنی در مورد نتایج بدیل با 46/5 درصد و توجیه و تبیین روند کار با 95/4 درصد، ارائه و تصریح استدلالها با 78/4 درصد، سنجش ادعاها و استدلالها با 43/4 درصد و خودآزمایی با 39/2 درصد بیشترین تا کمترین فراوانی را به خود اختصاص دادهاند. در رسالههای دکتری، مهارت اعلام نتایج و تصریح استدلالها با 38/7 درصد و کشف معنا و وضوح بخشیدن به معنا و آزمون ایدهها با 25/6 درصد و سایر مهارتها به یک نسبت و با 95/7 درصد بهکار گرفته شده است. نتایج تحلیل محتوای کیفی نیز نشانگر این بود که در عین اینکه کوشیده شده مهارتهای نقادی در پژوهشها رعایت شود، اما این کاربست با توجه به مهارتهای مورد نظر فسیونه، به نحو مطلوبی انجام نشده است
فلسفه تعلیم و تربیت
محمدرضا علم؛ بهاره بیصدا
دوره 21، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 253-274
چکیده
با وقوع جنگ میان ایران و روس در دورهی فتحعلیشاه و شکستهای متعدد دربار قاجار، سؤالاتی در ذهن سیاستگران، دولتمردان و نخبگان عرصهی فرهنگ به وجود آمد که به دنبال یافتن پاسخ برای علت شکستها برآمدند. عباسمیرزا و قائم مقام وزیر با تدبیر او پیش و بیش از دیگران به این امر اهتمام ورزیدند. تلاشهای آنها منجر به فرآیند اعزام محصل ...
بیشتر
با وقوع جنگ میان ایران و روس در دورهی فتحعلیشاه و شکستهای متعدد دربار قاجار، سؤالاتی در ذهن سیاستگران، دولتمردان و نخبگان عرصهی فرهنگ به وجود آمد که به دنبال یافتن پاسخ برای علت شکستها برآمدند. عباسمیرزا و قائم مقام وزیر با تدبیر او پیش و بیش از دیگران به این امر اهتمام ورزیدند. تلاشهای آنها منجر به فرآیند اعزام محصل به فرنگ شد. عدم توفیق ایرانیان در کسب نتایج مورد نظر از اعزام دانشجو، صدراعظم بعدی ایران امیرکبیر را وادار به اتخاذ رویکردی دیگر در همین زمینه کرد. وی در پی یافتن پاسخ شکستها و عقب ماندگی ایران به این نتیجه رسید که تأسیس دارالفنون در ایران را جایگزین اعزام محصل به فرنگ و یا تلاشهای مشابه دیگر نماید. امیر به این نتیجه رسیده بود که علل عقب ماندگی و ناکامی ایران نسبت به اروپا، ضعف بنیه صنعتی نظامی و علوم و فنون در ایران است.