رحمت اله مرزوقی؛ فاطمه کریمی؛ مهدی محمدی؛ مریم شفیعی سروستانی؛ سوسن جباری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تعلق پارادایمی اساتید رشته مطالعات برنامه درسی انجام شده است. این پژوهش به روش توصیفی – پیمایشی انجام گردید و جامعه آماری آن شامل کلیه اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی دانشگاههای دولتی کشور میباشند. پس از تعیین روایی و محاسبه پایایی ابزار، جهتگیری اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی نسبت ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تعلق پارادایمی اساتید رشته مطالعات برنامه درسی انجام شده است. این پژوهش به روش توصیفی – پیمایشی انجام گردید و جامعه آماری آن شامل کلیه اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی دانشگاههای دولتی کشور میباشند. پس از تعیین روایی و محاسبه پایایی ابزار، جهتگیری اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی نسبت به پیش فرضهای ششگانه پارادایمی درباره هستی، انسان، معرفت ، روش تحقیقاتی، تعلیم و تربیت و برنامه درسی در هر کدام از پارادایمهای پنجگانه انتقادی، تفسیری، پست مدرن، پوزیتویستی و اسلامی مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل نتایج با استفاده از آزمونهای استنباطی فریدمن نشان داد که در پیش فرضهای انسان شناختی، معرفت شناختی، تربیت شناختی، روششناختی، مدل برنامه درسی و ارزشیابی، پارادایم اسلامی بالاترین رتبه میانگین، و در پیش فرضهای هستی شناختی و محتوا پارادایم انتقادی بالاترین رتبه میانگین، و در ابعاد هدف و راهبردهای تدریس پارادایم تفسیری بالاترین رتبه میانگین را در بین عناصر مربوط به جهت گیری پارادایمی اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج وتحلیل واریانس اندازهگیری های مکرر نشان داد که اگر چه تفاوت معنی داری بین رویکرد اعضای هیات علمی در پارادایم های پنج گانه وجود دارد، اما اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی دارای پارادایم غالبی نبودند.