شهرزاد صفاری؛ رضوان حکیم زاده؛ مرضیه دهقانی؛ مسعود غلامعلی لواسانی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفههای آموزش مبتنی بر بازی با تاکید بر مهارتآموزی در دوره اول ابتدایی و ارائه مدل مفهومی انجام شدهاست. روش پژوهش، کیفی و متاسنتز است که به صورت فراترکیب و روش کتابخانهای با استفاده از مدل هفت مرحلهای سندلوسی و باروس(2007) گردآوری شدهاست. در این مطالعه، پس از طراحی سوال پژوهشی، جستجوی سیستماتیک بر ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفههای آموزش مبتنی بر بازی با تاکید بر مهارتآموزی در دوره اول ابتدایی و ارائه مدل مفهومی انجام شدهاست. روش پژوهش، کیفی و متاسنتز است که به صورت فراترکیب و روش کتابخانهای با استفاده از مدل هفت مرحلهای سندلوسی و باروس(2007) گردآوری شدهاست. در این مطالعه، پس از طراحی سوال پژوهشی، جستجوی سیستماتیک بر اساس کلمات کلیدی مربوط به بازی و تعاملات طی سالهای (2010-2020) در پایگاههای اطلاعاتی ایرانی و خارجی شامل مورد بررسی قرار گرفت . پس از انجام 7 مرحله از روش متاسنتز و بازبینی، تعداد 30 مقاله از بین 9472 مقاله یافت شده، 8 بعد و 19 مولفه به عنوان عناصر آموزش مبتنی بر بازی با تاکید بر مهارتآموزی قابل استناد است. بر این اساس مولفهها شامل: 1. انگیزش(توانایی دستیابی به اهداف برنامه درسی، لذت بردن از یادگیری با حس کنجکاوی)2. فردی(افزایش اعتمادبنفس، توجه به ارزشهای اخلاقی وتربیتی) 3.مهارتی(توانایی برقراری ارتباط موثر و مهارتهای اجتماعی، رشد مهارت-های زندگی)4.شناختی(رسیدن به رشد ذهنی، رشد مهارتهای حل مساله)5. یادگیری(یادگیری عملی و تجربهای) 6. خلاقیت(بستری برای آفرینش اندیشههای نو، آشنایی با تجربههای نو)7. جسمانی(تخلیه انرژی، رشد جسمی و مهارتهای حرکتی) 8. درمانی(ابراز احساسات و رفع مشکلات رفتاری،کاهش اضطراب ) میباشد.
محمد قمیشی؛ مهروز ساداتی
چکیده
این مقاله با هدف شناخت ترجیح بصری کودکان جهت ارتقاء خلاقیت با استفاده از روش کارت سورتینگ انجام گردیده است. برای نیل به این مقصود، از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوایی و جهت تجزیه، تحلیل و آنالیز اطلاعات از نرم افزار Optimal Sort استفاده شد. جامعه پژوهش، کودکان سنین ۴ تا ۱۰ سال بودند که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و براساس ...
بیشتر
این مقاله با هدف شناخت ترجیح بصری کودکان جهت ارتقاء خلاقیت با استفاده از روش کارت سورتینگ انجام گردیده است. برای نیل به این مقصود، از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوایی و جهت تجزیه، تحلیل و آنالیز اطلاعات از نرم افزار Optimal Sort استفاده شد. جامعه پژوهش، کودکان سنین ۴ تا ۱۰ سال بودند که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و براساس پژوهشهای تولیس و وود (2004)، در مجموع ۳۰ نفر از آنها به عنوان مشارکتکنندگان در پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه و آزمون مرتبسازی کارت باز بود. نتایج یافتههای تحقیق، حاکی از آن است که که محیطهای طبیعی با داشتن ویژگیهای ساختاری چون ایجاد کنجکاوی و حس اکتشاف، تعامل و انعطافپذیری، انسجام و در عین حال پیچیدگی و رمز و راز که بر روان و ذهن کودک موثر است میتوانند بستر مناسبی را در جهت بهبود خلاقیت و ارتقاء حوزههای یادگیری کودک (شناختی، عاطفی، حرکتی) فراهم آورند. همچنین ارزیابیهای متعدد و کیفی، بیان میکنند که با درگیر کردن فضاهای آموزشی با طبیعت و استفاده از ویژگیهای محیطی، میتوان خلاقیت و نوآوری در کودکان را بهبود بخشید و با استفاده از این ویژگیها میتوان راهکارهایی را بهعنوان الگو در طراحی محیطهای ساختهشده کودکان در جهت پرورش خلاقیت آنها ارائه داد.