حسین اسکندری
چکیده
مقاله حاضر که از بُعد روششناسی تحقیق، تحلیلی، از منظرِ هدف، نظری، و از نظرِ نوع، کیفی بهشمار میرود، به دنبال تحلیل و طبقهبندی دیدگاهها و رویکردهای فلسفی و تربیتی در قبال استفاده از فناوریهای نوین در حوزه تعلیم و تربیت است. در این زمینه دو سؤال اساسی مطرح این است: آیا فناوری یک پدیده ارزشی است یا غیرارزشی؟ و دوم اینکه، در ...
بیشتر
مقاله حاضر که از بُعد روششناسی تحقیق، تحلیلی، از منظرِ هدف، نظری، و از نظرِ نوع، کیفی بهشمار میرود، به دنبال تحلیل و طبقهبندی دیدگاهها و رویکردهای فلسفی و تربیتی در قبال استفاده از فناوریهای نوین در حوزه تعلیم و تربیت است. در این زمینه دو سؤال اساسی مطرح این است: آیا فناوری یک پدیده ارزشی است یا غیرارزشی؟ و دوم اینکه، در بهکارگیری فناوری کدامیک از سه عامل عمده زیر نقش تعیینکننده را به عهده دارند: کاربر، عوامل اجتماعی، و یا عوامل فناورانه؟ بسته به دیدگاههای مختلف فلسفی و تربیتی، پاسخهای متفاوتی برای این دو سؤال ارائه می شود. مقاله حاضر ضمن طبقهبندی پاسخهای مطرح شده، درصدد روشن کردن موضع نظام آموزش و پرورش کشور در این زمینه است؛ لذا سؤالهای زیر را پیگیری میکند: پاسخ نظام آموزش و پرورش ایران به دو سؤال فوق چیست؟ تأکید بر استفاده "هوشمندانه از فناوری" در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بر چه برداشتی از فناوری استوار است؟ تحلیل محتوای سند تحول، و همچنین تجربه چند دهه گذشته حاکی از آن است که نظام آموزش و پرورش در مقام نظر و عمل، از رویکرد ابزارگرایی پیروی کرده است که با نقدهای جدی مواجه است. در انتها ضمن هشدار نسبت به پیامدهای نامطلوب پیروی از دیدگاهها ابزارگرایی، پیشنهاد شده است که فناوری بهطور همه جانبه مورد بررسی و تأمل قرار گیرد و از دیدگاههای ترکیبی و جامعنگر پیروی شود.