پرتو یزدان فر؛ فروغ فرازجو
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سبک های مختلف معماری از لحاظ مظاهر شهری و فرمی بر روی کودکان 4-6 سال جامعه می باشد و تحلیل این موضوع که کدام یک از این سبک ها در برقراری ارتباط موثر با آنها موفق تر خواهد بود.در این مقاله با بررسی سوابق موجود از نظریه محققان و متخصصان روانشناس به موضوع کودک و ارتباط آنها با فضا به تشریح نگرش کودکان به نمود ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سبک های مختلف معماری از لحاظ مظاهر شهری و فرمی بر روی کودکان 4-6 سال جامعه می باشد و تحلیل این موضوع که کدام یک از این سبک ها در برقراری ارتباط موثر با آنها موفق تر خواهد بود.در این مقاله با بررسی سوابق موجود از نظریه محققان و متخصصان روانشناس به موضوع کودک و ارتباط آنها با فضا به تشریح نگرش کودکان به نمود خارجی بناها در شهر و نمای موجود از بناها از سبکهای مختلف معماری پرداخته شده و همچنین چگونگی برقراری ارتباط با کودکان با این بناها ارائه گردیده است. راهبرد این پژوهش، ترکیبی شامل راهبرد همبستگی و کیفی است. روش استخراج تصاویر ذهنی به دلییل محدودیت نوشتاری کودکان در این سن، تکنیک «نقشه های کروکی وار» است که در دسته مدل های «طراحی ترسیمی» جا می گیرد. جامعه آماری در این تحقیق به سبب درک مفاهیم انتزاعی، بیان افکار و ایده ها از طریق نمادها و درک احساسی آنها از اشیاء، از میان کودکان 4 تا 6 سال از چهار مهد کودک شامل دختر و پسر انتخاب گردیده است. در طی بررسی ها به نحوه ارتباط کودک با معماری از طریق ابعاد،عمق،تعادل، سایه و المانهای اطراف بنا پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد سبک معماری مدرن به دلیل خوانایی و ساده بودن فرم و نداشتن جزئیات زیاد بیشترین مخاطب را میان کودکان داشته و سبک دیکانستراکشن به دلیل پیچیدگی و عدم خوانایی و استفاده از فرمهای نامتعارف توسط کودک کمترین مخاطب را به خود اختصاص داده است
لیلا ولی زاده؛ حمید رحیمیان؛ عباس عباس پور؛ علی خورسندی طاسکوه؛ قدسی احقر
چکیده
هدف از این پژوهش، شناسایی شایستگی های مدیران مهدهای کودک است. امروزه آموزش و پرورش کودکان پیش از دبستان دارای ضرورت و حساسیت میباشد؛ لیکن کار با کودکان، والدین و مربیان نیاز به مدیریت علمی دارد و تجهیز مدیران به دانش حوزه کودک و مدیریت، نوعی سرمایه گذاری است و بهره گیری از اندیشههای علمی و کاربردی به اثربخشی در این سطح میانجامد. ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، شناسایی شایستگی های مدیران مهدهای کودک است. امروزه آموزش و پرورش کودکان پیش از دبستان دارای ضرورت و حساسیت میباشد؛ لیکن کار با کودکان، والدین و مربیان نیاز به مدیریت علمی دارد و تجهیز مدیران به دانش حوزه کودک و مدیریت، نوعی سرمایه گذاری است و بهره گیری از اندیشههای علمی و کاربردی به اثربخشی در این سطح میانجامد. روش جامعه مورد مطالعه و منابع جمعآوری دادهها شامل دو بخش بود: ۱. پایگاه های دادهها و مجلات بین المللی، اسناد و قوانین کشورها در زمینه مدیریت مراکز نگهداری و آموزش کودکان ۲. خبرگانی که دارای دانش و اطلاعات در زمینه این تحقیق هستند که از دیدگاههای آنان برای استخراج مؤلفهها و مفاهیم استفاده شد. در فرآیند پژوهش، ابتدا اطلاعات مورد نیاز برای استخراج مؤلفههای شایستگیهای مدیران مهدهای کودک، پیشینه پژوهش، اسناد و قوانین کشورها و پژوهشهای بینالمللی مورد مطالعه قرار گرفت. سپس برای تکمیل کدهای استخراج شده، با استفاده از روش دلفی در سه مرحله با توافق خبرگان، مؤلفهها و زیرمولفههای شایستگیهای مدیران مهدهای کودک شناسایی شدند. همچنین شناسایی خبرگان برای مشارکت در روش دلفی با روش هدفمند و گلوله برفی از مدیران مهدهای کودک، کارشناسان امور مهدهای کودک و اساتید صورت پذیرفت و با تجمیع نظرات مشابه و متفاوت از دیدگاههای آنان، مجموعهای منسجم از شایستگیهای مدیران مهدهای کودک استخراج و تدوین شد. نتایج پس از تطبیق کدها و توافق خبرگان، 43 زیر مولفه و 4 مولفه اصلی برای شایستگیهای مدیران مهدهای کودک شامل موارد زیر استخراج شد: دانش، ویژگی های شخصیتی، توانایی و مهارت.
محمد قمیشی؛ مهروز ساداتی
چکیده
این مقاله با هدف شناخت ترجیح بصری کودکان جهت ارتقاء خلاقیت با استفاده از روش کارت سورتینگ انجام گردیده است. برای نیل به این مقصود، از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوایی و جهت تجزیه، تحلیل و آنالیز اطلاعات از نرم افزار Optimal Sort استفاده شد. جامعه پژوهش، کودکان سنین ۴ تا ۱۰ سال بودند که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و براساس ...
بیشتر
این مقاله با هدف شناخت ترجیح بصری کودکان جهت ارتقاء خلاقیت با استفاده از روش کارت سورتینگ انجام گردیده است. برای نیل به این مقصود، از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوایی و جهت تجزیه، تحلیل و آنالیز اطلاعات از نرم افزار Optimal Sort استفاده شد. جامعه پژوهش، کودکان سنین ۴ تا ۱۰ سال بودند که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و براساس پژوهشهای تولیس و وود (2004)، در مجموع ۳۰ نفر از آنها به عنوان مشارکتکنندگان در پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه و آزمون مرتبسازی کارت باز بود. نتایج یافتههای تحقیق، حاکی از آن است که که محیطهای طبیعی با داشتن ویژگیهای ساختاری چون ایجاد کنجکاوی و حس اکتشاف، تعامل و انعطافپذیری، انسجام و در عین حال پیچیدگی و رمز و راز که بر روان و ذهن کودک موثر است میتوانند بستر مناسبی را در جهت بهبود خلاقیت و ارتقاء حوزههای یادگیری کودک (شناختی، عاطفی، حرکتی) فراهم آورند. همچنین ارزیابیهای متعدد و کیفی، بیان میکنند که با درگیر کردن فضاهای آموزشی با طبیعت و استفاده از ویژگیهای محیطی، میتوان خلاقیت و نوآوری در کودکان را بهبود بخشید و با استفاده از این ویژگیها میتوان راهکارهایی را بهعنوان الگو در طراحی محیطهای ساختهشده کودکان در جهت پرورش خلاقیت آنها ارائه داد.