برنامه ریزی درسی
پری مشایخ؛ محمد رضا نیلی احمد آبادی؛ سید ابراهیم میرشاه جعفری
چکیده
ه هدف پژوهش حاضر تبیین و اعتباریابی فرصتهای یادگیری برنامه درسی خردگرایانهدر متون اسلامی است. روش تحقیق روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. شرکتکنندگان پژوهش در بخش مصاحبه 11 نفر از اساتید متخصص برنامه درسی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه در بخش کمی نیز شامل 352 نفر از معلمان ابتدایی شهرستان شیراز ...
بیشتر
ه هدف پژوهش حاضر تبیین و اعتباریابی فرصتهای یادگیری برنامه درسی خردگرایانهدر متون اسلامی است. روش تحقیق روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. شرکتکنندگان پژوهش در بخش مصاحبه 11 نفر از اساتید متخصص برنامه درسی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه در بخش کمی نیز شامل 352 نفر از معلمان ابتدایی شهرستان شیراز بودند که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب گردیدند. در بخش کیفی اطلاعات با تحلیل مضمون منابع قرآن و حدیث و مصاحبه با متخصصان کلیدی (افراد کانونی) مورد بررسی قرار گرفت و 45 کد مفهومی استخراج گردید. در بخش کمی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی و بر اساس یافتههای بخش کمی پرسشنامهای حاوی 56 عبارت با داشتن روایی صوری و پایایی مناسب (ضریب آلفا 84/0) تدوین شد. دادههای کمی تحقیق با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان میداد الگوی اندازهگیری متغیر نهفته برازش قابل قبولی با دادهها دارد. همچنین با توجه به یافتههای تحلیل عاملی تأییدی 5 ملاک (برخورد حسی و تقویت حواس مخصوصاً دو حس بینایی و شنوایی دانشآموز، تفکر در طبیعت و کشف نظم موجود در آن، پرسشگری و پژوهش، مطالبه و ارائه برهان، مطالعه و افزایش دانش علمی) و 26 نشانگر بهعنوان فرصتهای یادگیری برنامه درسی خردگرایانه تدوین شد.
سید مهدی سجادی؛ مریم بناهان
دوره 20، شماره 2 ، آذر 1392، ، صفحه 25-44
چکیده
این مقاله سعی بر آن دارد تا به سیر تحول مفهوم و جایگاه عقل در یونان باستان و قرون وسطی پرداخته و تغییرات و تفاوتهای به وجود آمده در مفهوم عقل به عنوان اساسیترین عنصر شناخت بشری را مورد بررسی قرار داده سپس به ارزیابی دلالتهای تربیتی ناشی از این تغییرات و تحولات بپردازد. با توجه به گستردگی مباحث تاریخی عموماً و بحث تغییرات در مفهوم ...
بیشتر
این مقاله سعی بر آن دارد تا به سیر تحول مفهوم و جایگاه عقل در یونان باستان و قرون وسطی پرداخته و تغییرات و تفاوتهای به وجود آمده در مفهوم عقل به عنوان اساسیترین عنصر شناخت بشری را مورد بررسی قرار داده سپس به ارزیابی دلالتهای تربیتی ناشی از این تغییرات و تحولات بپردازد. با توجه به گستردگی مباحث تاریخی عموماً و بحث تغییرات در مفهوم و جایگاه عقل خصوصاً، انتخاب یک متفکر از هر دوره (افلاطون از دورهی یونان باستان و توماس آکویناس از دورهی میانه) ضروری مینماید. این پژوهش درصدد آن است که علاوه بر تبیین جایگاه ارزشی عقل در هر دوره به میزان تأثیرگذاری نوع نگاه خاص هر دوره به عنصر شناختی عقل در مقولهی تربیت (به طور کلی) برسد به عبارت دیگر در پی یافتن پاسخ به این سؤال است که آیا اصولاً میتوان ارتباطی میان جایگاه عقل به عنوان عنصر شناخت با تربیت قائل شد یا خیر؟ و این هدف با تکیه بر آن دسته از نظرات تربیتی افلاطون و توماس آکویناس که به شکلی روشن یا تلویحی مبتنی بر نگاه معرفت شناسانهی ایشان به عنصر عقل است دنبال میشود.