مریم پورجمشیدی؛ حسین زنگنه
چکیده
این پژوهش در راستای بررسی رضایت دانشجویان در رویکرد یادگیری وارونه از منظر انعطاف پداگوژیکی آن از لحاظ رسانه، روش تدریس آنلاین-آفلاین و ارزشیابی در آموزش الکترونیکی صورت گرفت. روش انجام پژوهش از نوع آمیخته با طرح همسوسازی دادههای کمی و کیفی بود که در بخش کمی با روش پیمایشی و در بخش کیفی با مطالعهی موردی انجام شد. جامعهی آماری ...
بیشتر
این پژوهش در راستای بررسی رضایت دانشجویان در رویکرد یادگیری وارونه از منظر انعطاف پداگوژیکی آن از لحاظ رسانه، روش تدریس آنلاین-آفلاین و ارزشیابی در آموزش الکترونیکی صورت گرفت. روش انجام پژوهش از نوع آمیخته با طرح همسوسازی دادههای کمی و کیفی بود که در بخش کمی با روش پیمایشی و در بخش کیفی با مطالعهی موردی انجام شد. جامعهی آماری در پیمایش شامل 30 دانشجوی علوم تربیتی دانشگاه بوعلیسینا در سال تحصیلی 1399 بود که حجم نمونه برابر با جامعه و در مطالعهی موردی شامل 15 مشارکت کننده بود که با این رویکرد آموزش دیده بودند. از راهبرد مصاحبه نیمهساختارمند و پرسشنامه محققساخته برای جمعآوری دادهها استفاده گردید که روایی آن از نظر متخصصان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (89/0) تایید شد. یافتههای حاصل از پژوهش بیانگر رضایت دانشجویان از لحاظ انعطاف ادغام رسانه با محتوا، انعطاف رویکرد یادگیری وارونه در تدریسهای آفلاین و آنلاین و همچنین شیوهی ارزشیابی در آموزش الکترونیکی بود. بر مبنای نتایج حاصل از یافتههای این پژوهش، میتوان گفت رویکرد یادگیری وارونه به دلیل انعطاف پذیری آن از منظر ادغام رسانه با محتوا، روش تدریس، و ارزشیابی موجب رضایت یادگیرندگان از آموزشهای از راه دور میشود و با تلفیق ابعاد مختلف پداگوژی در رویکرد یادگیری وارونه میتوان رضایت دانشجویان از آموزشهای راه دور را افزایش داد.
حسین باقرپور؛ حسین محمودی سفیدکوهی
چکیده
رشد سریع فناوری ارتباطات و اطلاعات در تدریس و یادگیری، رویکرد اصلی را از سیستم آزمون مبتنی بر قلم و کاغذ به آزمون مبتنی بر فناوری تغییر داده است. رایانهها و فنّاوریهای مرتبط ابزارهای قدرتمندی برای رفع چالشهای ارزشیابی ارائه میدهند و ثبت مجموعهی گستردهتری از مهارتهای شناختی را آسان میکنند. این مطالعه با هدف بررسی مقایسهای ...
بیشتر
رشد سریع فناوری ارتباطات و اطلاعات در تدریس و یادگیری، رویکرد اصلی را از سیستم آزمون مبتنی بر قلم و کاغذ به آزمون مبتنی بر فناوری تغییر داده است. رایانهها و فنّاوریهای مرتبط ابزارهای قدرتمندی برای رفع چالشهای ارزشیابی ارائه میدهند و ثبت مجموعهی گستردهتری از مهارتهای شناختی را آسان میکنند. این مطالعه با هدف بررسی مقایسهای آزمونهای مهارتی مبتنی بر فناوری و آزمونهای مبتنی بر کاغذ از دیدگاه متقاضیان آزمون اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان البرز انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق تعداد 420 نفر از آزمون دهندگان سازمان آموزش فنی و حرفهای بودند که تعداد 201 نفر به صورت نمونه گیری خوشهای با استفاده از فرمول کوکران، به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری دادهها، آزمایشی است. گردآوری دادهها شامل پرسشنامه محقق ساخته با طیف پنج درجهای لیکرت و با پایایی 0.89 میباشد. پرسشنامه در سه بعد عوامل فنی، محیطی و مدیریتی تهیه شد. روایی پرسشنامه از طریق نرمافزار AMOS و تحلیل عاملی بر اساس معادلات ساختاری، مطلوب بوده است. بررسی معناداری بارهای عاملی نشان از معنادار بودن همه بارهای عاملی در سطح 001/0 بوده است. آزمون شاخصهای برازش نشان داد که مدل از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار است. پرسشنامه بر روی دو گروه آزمودنی مستقل، شامل گروه آزمودنی مبتنی بر رایانه و گروه آزمودنی مبتنی بر کاغذ اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت و تحلیل یافتهها از طریق تحلیل واریانس و t نمونههای مستقل انجام شد، نتایج آزمون نرمالیتی نشان داد که توزیع دادهها به صورت نرمال بوده است. نتایج آزمون t نمونههای مستقل برای تمامی ابعاد در سطوح فنی، محیطی و مدیریتی نشان داد که اختلاف معناداری میان میانگینهای کسبشده در دو گروه آزمودنیها (کاغذی و الکترونیکی) وجود داشته است. همچنین نتایج تحقیق، نشان دهنده بالاتر بودن سطح میانگین نظرات آزمون شوندگان الکترونیکی و اختلاف معنادار میانگین ارزشیابی از طریق آزمونهای مبتنی بر فناوری در مقایسه با آزمونهای سنتی یا کاغذی بوده است. به توجه به نتایج تحقیق به نظر میرسد بایستی برنامهریزی برای پیادهسازی الگوهای نوین ارزشیابی و اجرای انواع آزمونهای مبتنی بر فنّاوری برای انواع آزمونها صورت پذیرد.
اعظم رمضانی؛ عبدالله پارسا؛ مسعود صفایی مقدم
دوره 17، 3و4 ، اسفند 1389، ، صفحه 77-100
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه درسی آموزش عالی بر رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویان بود. با روش نمونهگیری تصادفی طبقهیی، 500 دانشجوی کارشناسی (100 نفر از ورودی بهمن 87، 100 نفر از ورودی مهر 87، 100 نفر از ورودی سال 86، 100 نفر از ورودی سال 85 و 100 نفر از ورودی سال 84) از دو دانشکدهی اقتصاد و علوم اجتماعی و علوم پایه ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه درسی آموزش عالی بر رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویان بود. با روش نمونهگیری تصادفی طبقهیی، 500 دانشجوی کارشناسی (100 نفر از ورودی بهمن 87، 100 نفر از ورودی مهر 87، 100 نفر از ورودی سال 86، 100 نفر از ورودی سال 85 و 100 نفر از ورودی سال 84) از دو دانشکدهی اقتصاد و علوم اجتماعی و علوم پایه دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند و با تکمیل آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTST) اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. بر اساس یافتههای پژوهش، بین میزان رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویانی که سال آخر تحصیل خود را میگذرانند، با دانشجویان سال اول، تفاوت معنیداری وجود دارد و این تفاوت به نفع دانشجویان سال آخر است. همچنین این تفاوت معنادار، در مورد سه خرده مقیاس آزمون مهارتهای تفکر انتقادی، یعنی ارزشیابی، تحلیل و استنباط نیز، صادق است. اما نکتهی قابل ذکر، این است که میانگین نمرههای تفکر انتقادی دانشجویانی که سال آخر تحصیل خود را سپری میکنند، کمتر از حد متوسط است. بنابراین، از مجموع یافتهها میتوان دریافت که تحصیل در دانشگاه توانسته است مهارت تفکر انتقادی دانشجویان را رشد دهد، به گونهیی که میانگین تفکر انتقادی دانشجویان سال آخر، نسبت به دانشجویان سال اول از رشد نسبتاً قابل قبولی برخوردار بوده است؛ اما زمانی که نمرههای تفکر انتقادی دانشجویان با نمرهی استاندارد آزمون مورد مقایسه قرار میگیرد، نمرهها ضعیف و پایینتر از حد متوسط بوده که این خود مسئلهیی نگران کننده برای آموزش عالی خواهد بود و ضرورت بازنگری در هدفها، روشهای آموزشی رایج و بصورت کلی، ضرورت بازنگری در برنامههای درسی را آشکار میسازد.