فلسفه تعلیم و تربیت
مریم پاپازاده؛ سید جلال هاشمی؛ پروانه ولوی
چکیده
هدف این پژوهش تحلیل محتوای کمّی و کیفی پایان نامههای کارشناسی ارشد رشته تاریخ و فلسفۀ آموزش و پرورش و رسالههای دکتری رشتۀ فلسفۀ تعلیم و تربیت دانشگاه شهید چمران اهواز از نظر میزان کاربرد مؤلفههای تفکر انتقادی فسیونه و تبیین نحوۀ بهکارگیری آن مؤلفهها، در این پایاننامهها میباشد. در تحلیل محتوا 75 پایاننامه کارشناسی ...
بیشتر
هدف این پژوهش تحلیل محتوای کمّی و کیفی پایان نامههای کارشناسی ارشد رشته تاریخ و فلسفۀ آموزش و پرورش و رسالههای دکتری رشتۀ فلسفۀ تعلیم و تربیت دانشگاه شهید چمران اهواز از نظر میزان کاربرد مؤلفههای تفکر انتقادی فسیونه و تبیین نحوۀ بهکارگیری آن مؤلفهها، در این پایاننامهها میباشد. در تحلیل محتوا 75 پایاننامه کارشناسی ارشد و رسالۀ دکتریِ دفاع شده طی سالهای 91-1377 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که پایاننامههای کارشناسیارشد در مهارت طبقهبندی با 40/10 درصد، تحلیل استدلالها و طرح و تدوین نتایج هر کدام با 90/9 درصد، تشخیص درست مباحث و دلایل با 72/9 درصد، آزمون ایدهها و بررسی و پرسش از شواهد و اعلام نتایج با 55/9 درصد، کشف معنا و وضوح بخشیدن به معنا با 38/9 درصد، گمانهزنی در مورد نتایج بدیل با 46/5 درصد و توجیه و تبیین روند کار با 95/4 درصد، ارائه و تصریح استدلالها با 78/4 درصد، سنجش ادعاها و استدلالها با 43/4 درصد و خودآزمایی با 39/2 درصد بیشترین تا کمترین فراوانی را به خود اختصاص دادهاند. در رسالههای دکتری، مهارت اعلام نتایج و تصریح استدلالها با 38/7 درصد و کشف معنا و وضوح بخشیدن به معنا و آزمون ایدهها با 25/6 درصد و سایر مهارتها به یک نسبت و با 95/7 درصد بهکار گرفته شده است. نتایج تحلیل محتوای کیفی نیز نشانگر این بود که در عین اینکه کوشیده شده مهارتهای نقادی در پژوهشها رعایت شود، اما این کاربست با توجه به مهارتهای مورد نظر فسیونه، به نحو مطلوبی انجام نشده است
نرگس نظری؛ علیرضا حیدری؛ سعید بختیارپور
دوره 20، شماره 2 ، آذر 1392، ، صفحه 81-98
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش تفکر انتقادی از طریق شیوهی سؤال پرسیدن سقراطی، بر مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. جامعه این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی رشته روانشناسی عمومی مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد واحد اهواز بودند. برای انتخاب نمونه، از بین کلیه کلاسهای ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش تفکر انتقادی از طریق شیوهی سؤال پرسیدن سقراطی، بر مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. جامعه این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی رشته روانشناسی عمومی مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد واحد اهواز بودند. برای انتخاب نمونه، از بین کلیه کلاسهای ارائه شده برای دانشجویان کارشناسی روانشناسی، یک کلاس 44 نفره به شیوه نمونهگیری خوشهای، انتخاب و با استفاده از روش تصادفی ساده، به دو گروه 22 نفری تقسیم و در گروههای مداخله و گواه قرار داده شدند. طرح پژوهش، نیمه تجربی و از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. پس از برگزاری پیشآزمون، برنامه آموزشی تفکر انتقادی، طی 13 جلسه و هر هفته یک جلسه به مدت 90 دقیقه به گروه مداخله ارائه شد و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار اندازهگیری مورد استفاده در این پژوهش آزمون تفکر انتقادی واتسون گلیزر (فرم الف) بوده است. اعتبار آزمون به روش آلفای کرونباخ 75/0 به دست آمد و تجزیه و تحلیل دادهها به روش کوواریانس یک طرفه (آنکووا) در سطح 05/0 p< (با استفاده از نرمافزار SPSS19)، انجام شد. یافتهها نشان دهندهی وجود تفاوت معنیدار بین گروه مداخله و کنترل در نمرهی کلی تفکر انتقادی و چهار خرده مقیاس از 5 خرده مقیاس مربوطه بودند. هم چنین یافتهها نشان دهندهی عدم تأثیر متغیرهای جنسیت و وضعیت تأهل در گروه مورد بررسی بودند.
اعظم رمضانی؛ عبدالله پارسا؛ مسعود صفایی مقدم
دوره 17، 3و4 ، اسفند 1389، ، صفحه 77-100
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه درسی آموزش عالی بر رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویان بود. با روش نمونهگیری تصادفی طبقهیی، 500 دانشجوی کارشناسی (100 نفر از ورودی بهمن 87، 100 نفر از ورودی مهر 87، 100 نفر از ورودی سال 86، 100 نفر از ورودی سال 85 و 100 نفر از ورودی سال 84) از دو دانشکدهی اقتصاد و علوم اجتماعی و علوم پایه ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه درسی آموزش عالی بر رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویان بود. با روش نمونهگیری تصادفی طبقهیی، 500 دانشجوی کارشناسی (100 نفر از ورودی بهمن 87، 100 نفر از ورودی مهر 87، 100 نفر از ورودی سال 86، 100 نفر از ورودی سال 85 و 100 نفر از ورودی سال 84) از دو دانشکدهی اقتصاد و علوم اجتماعی و علوم پایه دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند و با تکمیل آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTST) اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. بر اساس یافتههای پژوهش، بین میزان رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویانی که سال آخر تحصیل خود را میگذرانند، با دانشجویان سال اول، تفاوت معنیداری وجود دارد و این تفاوت به نفع دانشجویان سال آخر است. همچنین این تفاوت معنادار، در مورد سه خرده مقیاس آزمون مهارتهای تفکر انتقادی، یعنی ارزشیابی، تحلیل و استنباط نیز، صادق است. اما نکتهی قابل ذکر، این است که میانگین نمرههای تفکر انتقادی دانشجویانی که سال آخر تحصیل خود را سپری میکنند، کمتر از حد متوسط است. بنابراین، از مجموع یافتهها میتوان دریافت که تحصیل در دانشگاه توانسته است مهارت تفکر انتقادی دانشجویان را رشد دهد، به گونهیی که میانگین تفکر انتقادی دانشجویان سال آخر، نسبت به دانشجویان سال اول از رشد نسبتاً قابل قبولی برخوردار بوده است؛ اما زمانی که نمرههای تفکر انتقادی دانشجویان با نمرهی استاندارد آزمون مورد مقایسه قرار میگیرد، نمرهها ضعیف و پایینتر از حد متوسط بوده که این خود مسئلهیی نگران کننده برای آموزش عالی خواهد بود و ضرورت بازنگری در هدفها، روشهای آموزشی رایج و بصورت کلی، ضرورت بازنگری در برنامههای درسی را آشکار میسازد.