حسین اسکندری؛ هاشم فردانش؛ سید مهدی سجادی؛ علیرضا صادق زاده قمصری؛ سعید بهشتی
دوره 17، 3و4 ، اسفند 1389، ، صفحه 29-50
چکیده
مقاله پیشرو یکی از نظریههای یادگیری جدید و روبه رشد، تحت عنوان "ارتباطگرایی" را از نقطه نظر مبانی و پیشفرضهای معرفت شناسی مورد نقد و بررسی قرار میدهد. ایدهپردازان این نظریه، آن را نظریهیی برای عصر دیجیتال، و پاسخی مناسب به شرایط جدید و متغیر حال حاضر جوامع قلمداد میکنند. تاکنون پژوهشهای متعددی در ...
بیشتر
مقاله پیشرو یکی از نظریههای یادگیری جدید و روبه رشد، تحت عنوان "ارتباطگرایی" را از نقطه نظر مبانی و پیشفرضهای معرفت شناسی مورد نقد و بررسی قرار میدهد. ایدهپردازان این نظریه، آن را نظریهیی برای عصر دیجیتال، و پاسخی مناسب به شرایط جدید و متغیر حال حاضر جوامع قلمداد میکنند. تاکنون پژوهشهای متعددی در سراسر دنیا جنبههای مختلف این نظریه را – بویژه در رابطه با فضاهای مجازی و یادگیریهای الکترونیکی- مورد پژوهش قرار دادهاند، اما کمتر موردی را میتوان یافت که از لحاظ معرفت شناسی به آن توجه کرده باشد. از آنجا که هر نظریه در انقیاد زمینههای فرهنگی و همچنین پارادایمهای علمی حاکم بر زمانه خود است، بهطور ویژه جوامعی که از مختصات انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی متفاوتی برخوردارند لازم است قبل از هر اقدام عملی در زمینه بهکارگیری نظریههای جدید، آن را از جنبههای مذکور مورد بررسی و نقادی قرار دهند. بر این اساس پژوهشگران با روشی توصیفی-تحلیلی، به تبیین و نقد مبانی معرفت شناختی نظریه جدید پرداختهاند. نتیجه این بررسی نشان میدهد که این نظریه با اتکا به دانش ارتباطی (در برابر دانش کمّی و کیفی) و همچنین التزام به نظریهی برآمدنی (در برابر نظریهی علّی)، تلاش میکند از دیدگاههای تحویل گرایانه نسبت به یادگیری و فضاهای تعلیم و تربیت، به سوی دیدگاههای کل گرایانه حرکت کند؛ با این وجود، پژوهش نشان میدهد که تسری قوانین و یافتههای دیگر علوم (فیزیکی) به علوم تربیتی، و همچنین انگاره ارگانیستی به آدمی، و یکسان انگاری قوانین شبکههای عصبی، اجتماعی و فناوری، به شکل پیچیدهتری این نظریه را از جهات دیگری به یک نظریه تحویلگرا نزدیک کرده است.