شمسالدین خزلی؛ مهشید ایزدی؛ مهدی دوایی؛ فهیمه انصاریان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی معرفتشناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی انجام پذیرفت.. پژوهش مذکور از نظر هدف بنیادی- کاربردی، و از نظر گردآوری دادهها، روش پژوهش آمیخته است. از نظر نحوه اجراء، تلاش محقق بر استفاده از روش داده بنیاد (مصاحبه با خبرگان) و استفاده از روش توصیفی پیمایشی است که در دو مرحله کیفی و کمّی به گردآوری دادههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی معرفتشناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی انجام پذیرفت.. پژوهش مذکور از نظر هدف بنیادی- کاربردی، و از نظر گردآوری دادهها، روش پژوهش آمیخته است. از نظر نحوه اجراء، تلاش محقق بر استفاده از روش داده بنیاد (مصاحبه با خبرگان) و استفاده از روش توصیفی پیمایشی است که در دو مرحله کیفی و کمّی به گردآوری دادههای اطلاعات پژوهش اقدام میگردد. جامعۀ آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل خبرگان آموزش و پرورش بود که برای تعیین نمونهها از روش نمونهگیری غیر تصادفی هدفمند استفاده شد و تعداد 20 نفر با استفاده از اصل اشباع بهعنوان حجم نمونه، در نظر گرفته شد. گروه دوم از جامعۀ آماری این پژوهش در بخش کمّی شامل تمامی معلمان ابتدایی شهر تهران به تعداد 2522 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه بخش کمّی از فرمول کوکران استفاده شد: بنابراین تعداد 300 نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. بهطور کلی روش نمونهگیری در این پژوهش تصادفی خوشهای حجم نمونه تعیین شد. در بخش کیفی پژوهش حاضر از مصاحبههای نیمه ساختمند استفاده شد. در بخش کمّی، پرسشنامهای محققساخته تنظیم شد. روایی و پایایی ابزارها مورد تایید قرار گرفت. روش تحلیل دادهها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریهپردازی داده بنیاد بود. در بخش کمّی برای پاسخ به سؤالهای پژوهش از آزمون تی تک نمونهای بهره گرفته شد.. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که از میان 49 شاخص (گویه) موجود، 10 مؤلفهی اصلی قابل شناسایی است. این مؤلفهها شامل، شناخت اثباتی (شناخت خود، محیط و شناخت مهارتی)، شناخت تبیینی (شناخت معنوی فردی و اجتماعی)، شناخت حقیقی (شهود و آموزش تدریجی)، و شناخت اعتباری (قلب، حواس و ادراک) است.
ماهمنیر ایرانپور؛ افضل السادات حسینی دهشیری؛ بابک شمشیری؛ محمدجعفر امیرمحلاتی
چکیده
دیدگاههای بنیادین اخلاقی بهلحاظ تأثیر کلان در اتّخاذ رویکردهایِ اخلاقیـتربیتی، اهمیّت بسزایی دارند. این دیدگاهها، مسائل یا موضوعاتِ بحثِ فلسفۀ اخلاقاند و بهدلیل اهمیّت و تأثیرگذاری فراگیر رویکردهایِ اخلاقیـتربیتی، توجّه به آنها ضروریاست. اما رویکردهای مطرح در فلسفۀ اخلاق نیز مبتنی بر دیدگاههای هستیشناسانه ...
بیشتر
دیدگاههای بنیادین اخلاقی بهلحاظ تأثیر کلان در اتّخاذ رویکردهایِ اخلاقیـتربیتی، اهمیّت بسزایی دارند. این دیدگاهها، مسائل یا موضوعاتِ بحثِ فلسفۀ اخلاقاند و بهدلیل اهمیّت و تأثیرگذاری فراگیر رویکردهایِ اخلاقیـتربیتی، توجّه به آنها ضروریاست. اما رویکردهای مطرح در فلسفۀ اخلاق نیز مبتنی بر دیدگاههای هستیشناسانه و معرفتشناسانهاند و همین دیدگاهها، منشاء دیگر منظرهای شناختی و علمی مانند انسانشناسی، دینشناسی، زیباییشناسی و ... تلقّی میشوند. این جُستار عهدهدارِ بحث ازین مبانی در آراء ابوالقاسم فنایی بهعنوان یکی از متفکّران دینی معاصرست که اصلیترین ممیّز آن قائلبودن به «عقلانیّتِ اخلاق» است. دراین مقاله، با استفاده از روشِ تحلیلِ مفهومی به تحلیلِ دقیقِ آثار متقدّم وی، مبانیِ هستیشناسانه، معرفتشناسانه و انسانشناسیِ مطرح در این آثار موردبحث قرار گرفتهاست. همچنین به مشخِصههایِ مبانیِ بنیادین این رویکردِ فکری و لوازمِ و بایستههای ممکن آن در حوزۀ اخلاقیـتربیتی پرداخته شدهاست. دراین نوشته روشن ساختیم «عقلانیّتاخلاقی» موردنظر در اینجا در مباحثِ توجیه و اثبات ضرورتاً نیازمندِ ایضاحِ بیشتری است. هرچند «عقلانیّتاخلاقی» وجود یک موقعیّت و جایگاهِ معرفتشناسانۀ ایدهآل و خطاناپذیر را بهرسمیّت میشناسد، اما نسبت به تکثّری از احکام و داوریهای اخلاقی فاعلمحورِ انسانی رویگشاده نشان میدهد. همچنین منحصر نبودنِ عقلانیّت به عقلانیّت استدلالی در «عقلانیّتاخلاقی»، نقطۀ قوّتِ برجستهای درخصوصِ 1. تعدیلِ و پذیرشِ لوازم و ایجابهایِ سازگارِ سایرِ دیدگاههای اخلاقی و 2. رویکردِ تعینکنندهای در طراحی و ایجادِ نظامهای اخلاقیتربیتی ایدهآل خواهدبود.
سید مهدی سجادی؛ سید اسماعیل حسینی
دوره 17، 3و4 ، اسفند 1389، ، صفحه 7-238
چکیده
این مقاله به منظور تبیین دیدگاههای انسانشناسی و معرفتشناسی فوکو و نقد دلالتهای آن برای حدود وظایف و اختیارات کنشگران آموزش و پرورش رسمی (دولت، مدیران و معلمان) انجام شد. نتیجهی پژوهش حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه انسانشناسی و معرفتشناسی فوکو دلالتهای زیر قابل استنتاج است. آموزش و پرورش در پی کشف ...
بیشتر
این مقاله به منظور تبیین دیدگاههای انسانشناسی و معرفتشناسی فوکو و نقد دلالتهای آن برای حدود وظایف و اختیارات کنشگران آموزش و پرورش رسمی (دولت، مدیران و معلمان) انجام شد. نتیجهی پژوهش حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه انسانشناسی و معرفتشناسی فوکو دلالتهای زیر قابل استنتاج است. آموزش و پرورش در پی کشف معنا نیست، بلکه وظیفهی آن خودآفرینی است. آموزش و پرورش فاقد بنیانهای ثابت و جهانی است، چون حقیقت امری متکثر و زمانمند است؛ لذا روشهای ثابت و یکسان در تعلیم و تربیت مردود است. بر اساس مفهوم کثرتگرایی فوکو همهی فرهنگها در کانون توجه آموزش و پرورش قرار میگیرند. آموزش و پرورش مدنظر فوکو ضد اقتدارگرایی است؛ لذا علایق اعضای جامعه تا آنجا که ممکن است مورد توجه قرار میگیرد. آموزش و پرورش باید انتقادی باشد؛ لذا سخن معلم و متون درسی امری مقدس تلقی نمیشود. در آموزش و پرورش توجه به عنصر «دیگری» نقش اساسی دارد؛ یعنی معلم بتواند دانشآموز را از عناصر دیگر و فرهنگهای دیگر مطلع کند. آموزش و پرورش مبتنی بر گفتمان است. بر اساس دیدگاه فوکو دولت یا دستگاه حاکم نمیتواند به طور کامل آموزش و پرورش را در انحصار خود درآورد و یک نقش روبنایی دار. بنابراین آموزش و پرورش به سمت غیرمتمرکز شدن پیش میرود. همچنین در زمینهی وظایف و اختیارات مدیران در آموزش و پرورش اساساً پست مدرنها و فوکو هم از بکارگیری اصطلاح «مدیریت» خودداری میکنند و به جای آن اصطلاح «رهبری» را به کار میبرند، چون در رهبری مناسبات انسانی حاکم است. لذا از نظر فوکو رهبر بر حسب اقتضاء توسط دیگران برگزیده میشود بنابراین در مدرسه همهی قدرت در شخصی به نام مدیر متمرکز نمیشود. وظیفه و اختیار معلم هم در آموزش و پرورش ایجاد تحول و ارتباط موضوعهای مختلف درسی با مسائل وسیعتر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و به عنوان یک روشنفکر نقش ساختارزدایی خود را از فرهنگی که در آن زندگی میکند ایفا خواهد کرد. اما نقدی که به این دیدگاه وارد است، این است که حدود وظایف و اختیارات کنشگران آموزش و پرورش کاملاً مشخص و تعریف شده نیست، بنابراین رسیدن به هدفهای آموزشی و تربیتی با مشکل مواجه خواهد شد.