رضا صابری؛ محمد اکبری بورنگ؛ حسین شکوهی فرد؛ علی اکبر عجم
دوره 20، شماره 2 ، آذر 1392، ، صفحه 131-150
چکیده
سواد هنری، فعالیتی چند بُعدی است که ارزش ذاتی و ابزاری آن در نظامهای آموزشی رو به افزایش است. نظامهای آموزشی نیز در قالب رویکردهای آموزش هنر میتوانند به رشد آن کمک نمایند. عدم شناخت درست از طیف رویکردهای موجود در آموزش هنر دورهی راهنمایی یکی از مسائلی است که تربیت هنری با آن رو به رو است. هدف این مطالعه، شناخت رویکردهای موجود ...
بیشتر
سواد هنری، فعالیتی چند بُعدی است که ارزش ذاتی و ابزاری آن در نظامهای آموزشی رو به افزایش است. نظامهای آموزشی نیز در قالب رویکردهای آموزش هنر میتوانند به رشد آن کمک نمایند. عدم شناخت درست از طیف رویکردهای موجود در آموزش هنر دورهی راهنمایی یکی از مسائلی است که تربیت هنری با آن رو به رو است. هدف این مطالعه، شناخت رویکردهای موجود در آموزش هنر با در نظر گرفتن حیطههای دانستن است. در این مطالعه رویکردهای سنتی، مشاهده و تیزبینی آثار هنری، تلفیقی، دیسیپلین محور، حل مسأله خلاق، آمادگی برای جهان کار و ارتقاء عملکرد آکادمیک با استفاده از شیوهی تحلیل محتوا و پژوهش تلفیقی در کتب درسی آموزش هنر دورهی راهنمایی و هم چنین در اهداف آموزش هنر، برنامههای درسی تربیت معلم و برنامه درسی ملی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رویکرد غالب در اهداف مصوب موجود، رویکرد فرهنگ و هنر در بستر تاریخ و هنر، در محتوای کتب درسی آموزش هنر و برنامههای درسی تربیت معلم هنر، رویکرد تولید محور و در برنامهی درسی ملی به طیفی از رویکردهای احساس و معنا، دیسیپلین محور و زیبایی شناسی توجه شده است. ارائهی الگوی مناسب آموزش هنر دورهی راهنمایی به عنوان یکی از راههایی است که میتواند به شناسایی رویکردها، عناصر برنامه درسی و ویژگیهای آنها کمک نماید.
بهروز رفیعی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 29-50
چکیده
با آنکه در ذهن و زمان فارابی، فلسفهی تربیت حیات و هویت مستقل و بازشناختهای ندارد، با ریزکاوی در آثار او میتوان به شماری از مفاهیمی که امروزه در فلسفهی تعلیم و تربیت مطرح است پی برد و دریافت که فارابی پس از جابر بن حیان و کندی، سومین فیلسوف تربیت در جهان اسلام است که پارهای از دیدگاههای تربیتی او به یادگار مانده است. در جستار ...
بیشتر
با آنکه در ذهن و زمان فارابی، فلسفهی تربیت حیات و هویت مستقل و بازشناختهای ندارد، با ریزکاوی در آثار او میتوان به شماری از مفاهیمی که امروزه در فلسفهی تعلیم و تربیت مطرح است پی برد و دریافت که فارابی پس از جابر بن حیان و کندی، سومین فیلسوف تربیت در جهان اسلام است که پارهای از دیدگاههای تربیتی او به یادگار مانده است. در جستار پیش رو تلاش شده است از رهگذر پژوهشی بنیادی- تاریخی و با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، اندیشههای تربیتی فارابی واکاوی شود تا معلوم گردد وی تعلیم و تربیت را چه سان تعریف کرده است و دربارهی امکان و ضرورت تربیت چه گفته است و اهداف و اصول و عوامل تربیت از نگاه او کدام است و وی نسبت به برنامهی درسی و ساحتهای تربیت و روشهای تربیتی چه دیدگاهی داشته است
سید منصور مرعشی؛ یدالله مهرعلیزاده؛ طلعت طوسی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 51-74
چکیده
هدف این پژوهش بررسی مبانی نظری جهانی شدن و اثرات آن بر اهداف کلی برنامهی درسی نظام آموزش و پرورش ایران میباشد. در این رابطه سه نظریهی مهم فلسفی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که در آثار والراشتاین (نظریهی نظام جهانی)، مایر و بولی (نظریهی سیاست جهانی) و رابرتسون (نظریهی فرهنگ جهانی) بوده، در حوزهی نظام آموزشی و برنامهی درسی بررسی ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی مبانی نظری جهانی شدن و اثرات آن بر اهداف کلی برنامهی درسی نظام آموزش و پرورش ایران میباشد. در این رابطه سه نظریهی مهم فلسفی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که در آثار والراشتاین (نظریهی نظام جهانی)، مایر و بولی (نظریهی سیاست جهانی) و رابرتسون (نظریهی فرهنگ جهانی) بوده، در حوزهی نظام آموزشی و برنامهی درسی بررسی شده است. بازتاب هر نظریه در برنامهی درسی نشان میدهد که جهتگیری برنامهی درسی نظامهای آموزشی به سمت جریانی از تکثرگرایی، توجه به خرده فرهنگها، توجه به هویت ملی و بومی، آموزش فنی حرفهای، آموزش مادام العمر و تمرکززدایی پیش میرود. با توجه به اینکه جامعهی ایران نیز جامعهای جوان و در حال گذر است و ضرورت میزان اثرپذیری اهداف برنامهی درسی این کشور از تحولات جهانی امری اجتناب ناپذیر است، لذا این پژوهش با بهرهگیری از روش کیفی– تحلیلی به بررسی میزان تناسب اهداف برنامهی درسی ایران با اهداف برنامهی درسی نظریههای نامبرده پرداخت. در این پژوهش مشخص شد این نظریهها شباهتها و تفاوتهایی با اهداف برنامهی درسی ایران دارند و فرصتها و تهدیدهایی ایجاد میکنند. فرصتهای این سه نظریه برای برنامهی درسی ایران، توجه به خصوصیسازی، تمرکز زدایی، برنامهی درسی تلفیقی، تأکید بیشتر بر هویت ملی، خرده فرهنگها، صلح و آموزش مداوم میباشد. تهدیدات این سه نظریه برای برنامهی درسی ایران در تأکیداتی است که بر برنامهی درسی موضوعمحور، بهرهکشی اقتصادی، ترویج روحیهی مصرفگرایی و ناهمواری توزیع دانش دارد.