محمد حسین حیدری؛ حسنعلی بختیار نصرآبادی؛ حمید رضا بهروان
دوره 18، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 23-42
چکیده
نگاهی به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر نشان میدهد که انسان در هیچ دورهای از تاریخ، بینیاز از اخلاق و تربیت اخلاقی نبوده است. یکی از فیلسوفانی که با در نظر گرفتن مقتضیات جهان معاصر، موضوع اخلاق را اندیشمندانه مورد مداقه قرار داده، کارل پوپر است. در این مقاله که با روش تحلیلی به رشته تحریر درآمده، ضمن رجوع به معرفت شناسی پوپر به ...
بیشتر
نگاهی به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر نشان میدهد که انسان در هیچ دورهای از تاریخ، بینیاز از اخلاق و تربیت اخلاقی نبوده است. یکی از فیلسوفانی که با در نظر گرفتن مقتضیات جهان معاصر، موضوع اخلاق را اندیشمندانه مورد مداقه قرار داده، کارل پوپر است. در این مقاله که با روش تحلیلی به رشته تحریر درآمده، ضمن رجوع به معرفت شناسی پوپر به ویژه نظریهی عقلانیت انتقادی او که رنگوبویی کاملاً اخلاقی دارد، دلالتهایی برای تربیت اخلاقی، استنباط شده است. دلالتهای مذکور عبارتند از اصولی چون «برابری انسانها در دانش و ارزش»، «تواضع علمی»، «گفتگو و بحث نقادانه» و «خودمختاری اخلاقی». راهبردهای تربیتی- اخلاقی منتج از این اصول میتواند مورد توجه مربیانی قرار گیرند که قصد دارند فرایند تدریس را با در نظر گرفتن اصول تربیت اخلاقی به پیش ببرند.
حسین اسکندری؛ هاشم فردانش؛ سید مهدی سجادی؛ علیرضا صادق زاده قمصری؛ سعید بهشتی
دوره 17، 3و4 ، اسفند 1389، ، صفحه 29-50
چکیده
مقاله پیشرو یکی از نظریههای یادگیری جدید و روبه رشد، تحت عنوان "ارتباطگرایی" را از نقطه نظر مبانی و پیشفرضهای معرفت شناسی مورد نقد و بررسی قرار میدهد. ایدهپردازان این نظریه، آن را نظریهیی برای عصر دیجیتال، و پاسخی مناسب به شرایط جدید و متغیر حال حاضر جوامع قلمداد میکنند. تاکنون پژوهشهای متعددی در ...
بیشتر
مقاله پیشرو یکی از نظریههای یادگیری جدید و روبه رشد، تحت عنوان "ارتباطگرایی" را از نقطه نظر مبانی و پیشفرضهای معرفت شناسی مورد نقد و بررسی قرار میدهد. ایدهپردازان این نظریه، آن را نظریهیی برای عصر دیجیتال، و پاسخی مناسب به شرایط جدید و متغیر حال حاضر جوامع قلمداد میکنند. تاکنون پژوهشهای متعددی در سراسر دنیا جنبههای مختلف این نظریه را – بویژه در رابطه با فضاهای مجازی و یادگیریهای الکترونیکی- مورد پژوهش قرار دادهاند، اما کمتر موردی را میتوان یافت که از لحاظ معرفت شناسی به آن توجه کرده باشد. از آنجا که هر نظریه در انقیاد زمینههای فرهنگی و همچنین پارادایمهای علمی حاکم بر زمانه خود است، بهطور ویژه جوامعی که از مختصات انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی متفاوتی برخوردارند لازم است قبل از هر اقدام عملی در زمینه بهکارگیری نظریههای جدید، آن را از جنبههای مذکور مورد بررسی و نقادی قرار دهند. بر این اساس پژوهشگران با روشی توصیفی-تحلیلی، به تبیین و نقد مبانی معرفت شناختی نظریه جدید پرداختهاند. نتیجه این بررسی نشان میدهد که این نظریه با اتکا به دانش ارتباطی (در برابر دانش کمّی و کیفی) و همچنین التزام به نظریهی برآمدنی (در برابر نظریهی علّی)، تلاش میکند از دیدگاههای تحویل گرایانه نسبت به یادگیری و فضاهای تعلیم و تربیت، به سوی دیدگاههای کل گرایانه حرکت کند؛ با این وجود، پژوهش نشان میدهد که تسری قوانین و یافتههای دیگر علوم (فیزیکی) به علوم تربیتی، و همچنین انگاره ارگانیستی به آدمی، و یکسان انگاری قوانین شبکههای عصبی، اجتماعی و فناوری، به شکل پیچیدهتری این نظریه را از جهات دیگری به یک نظریه تحویلگرا نزدیک کرده است.