پروین روشن قیاس؛ محمد جواد لیاقت دار؛ بی بی عشرت زمانی؛ فریدون شریفیان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین عناصر و مؤلفههای برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان در راستای یادگیری مادامالعمر و بررسی اعتبار مقیاس تدوین شده در این زمینه انجام شدهاست. روش مورد استفاده طرح ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. پس از گردآوری و تحلیل دادههای کیفی، به منظور اعتبارسنجی یافتههای کیفی، بر مبنای نتایج به دست آمده ابزار کمی تدوین ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تبیین عناصر و مؤلفههای برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان در راستای یادگیری مادامالعمر و بررسی اعتبار مقیاس تدوین شده در این زمینه انجام شدهاست. روش مورد استفاده طرح ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. پس از گردآوری و تحلیل دادههای کیفی، به منظور اعتبارسنجی یافتههای کیفی، بر مبنای نتایج به دست آمده ابزار کمی تدوین شده و دادههای گردآوری شده مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری در بخش کیفی، صاحبنظران حوزه یادگیری مادام-العمر،اساتید دانشگاه فرهنگیان و متخصصان برنامهدرسی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و مصاحبه نیمهساختاریافته با 33 نفر، اشباع نظری در دادهها حاصل گردید. در بخش کمی، از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این بخش شامل 242 نفر از اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان بود و 103 پرسشنامه مبنای تحلیلهای کمی قرار گرفت. یافتههای حاصل از بخش کیفی نشان داد که برنامهدرسی مبتنی بر رویکرد یادگیری مادامالعمر در دانشگاه فرهنگیان متشکل از چهار عنصر عمده هدف (با 19 گویه)، محتوا (با 18 گویه)، روشهای یاددهی-یادگیری (با 15 گویه) و ارزشیابی (با 17 گویه) است. در بخش کمی نیز مشخص گردید که، براساس نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم عناصر و مولفههای مربوط به آنها به درستی الگوی برنامهدرسی معطوف به یادگیری مادامالعمر را مورد سنجش قرار میدهند. در نتیجه مقیاس طراحی شده در 4 عنصر و 69 مولفه، برای ارزیابی عناصر برنامهدرسی براساس رویکرد یادگیری مادامالعمر در دانشگاه فرهنگیان از روایی و پایایی برخوردار است و میتواند مبنای سیاستگذاری و بازنگری حوزه برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد.
احمد ابراهیمی؛ سید ابراهیم میر شاه جعفری؛ علی ربانی خوراسگانی
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایستههای یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناسب با ویژگیهای دانشجویان دوره کارشناسی امروز انجام شد. طرح پژوهش، آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی، از شیوه توصیفی-پیمایشی استفاده شد. ابزار بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته و ابزار بخش کمی پرسشنامه ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایستههای یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناسب با ویژگیهای دانشجویان دوره کارشناسی امروز انجام شد. طرح پژوهش، آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی، از شیوه توصیفی-پیمایشی استفاده شد. ابزار بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته و ابزار بخش کمی پرسشنامه محققساخته میباشد. روایی محتوایی سؤالات پرسشنامه و مصاحبه، طبق نظر متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ مناسب برآورد شد. جامعه آماری بخش کیفی، صاحبنظران در دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. جامعه آماریِ بخش کمی نیز شامل اساتید و دانشجویان کارشناسی از دانشکدههای علوم تربیتی و علوم اجتماعی دو دانشگاه تهران و اصفهان بود که نمونه از بین آنها به روش تصادفی طبقهای، متناسب با حجم انتخاب شد. تحلیل یافتهها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه دادهبنیاد و در قسمت کمی، بر اساس آمار توصیفی و استنباطی است. بر اساس یافتهها، مهمترین بایستههای یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناظر با ویژگیهای دانشجویان کارشناسی امروز عبارتند از: «استفاده از پیامرسانهای مجازی»، «استفاده از نرمافزارها و فیلمهای آموزشی»، «معرفی و استفاده از وبسایتهای علمی»، «ارائه آموزشهای مکمل از راه دور»، «اجازه جستجوی وب درکلاس»، « ارائه تکالیف مجازی»، «برگزاری آزمونهای مجازی» و «استفاده از تخته هوشمند». لذا کاربست مؤلفههای مذکور، منجر به انگیزهمندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز میگردد. از این رو به مدرسان توصیه میگردد به منظور تدریس اثربخش و استفاده بهینه از فرصتهای آموزشی، از بکارگیری آنها غفلت نورزند.
منیره سهرابی؛ محمد یمنی دوزی سرخابی؛ مقصود فراستخواه؛ حسن حضرتی
چکیده
بسیاری از متفکران و متخصصان تعلیم و تربیت بر این باورند که سیاستگذاری و برنامهریزی بهمنظور تجدیدنظر اساسی در عملکرد گذشته و کنونی نظامهای تربیتی هر کشور، باید در پرتو بررسی پیشینهی تاریخی تحولات آموزشی و تحلیل وضعیت کنونی نظام آموزشی صورت پذیرد؛ تا با دیدی باز و جامع عواملی را که موجب رکود فعالیتهای فرهنگی و علمی و شکلگیری ...
بیشتر
بسیاری از متفکران و متخصصان تعلیم و تربیت بر این باورند که سیاستگذاری و برنامهریزی بهمنظور تجدیدنظر اساسی در عملکرد گذشته و کنونی نظامهای تربیتی هر کشور، باید در پرتو بررسی پیشینهی تاریخی تحولات آموزشی و تحلیل وضعیت کنونی نظام آموزشی صورت پذیرد؛ تا با دیدی باز و جامع عواملی را که موجب رکود فعالیتهای فرهنگی و علمی و شکلگیری روشهای کنونی آموزشی است، شناسایی کرد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر شکل گیری و تحول دانشگاه در ایران از زمان تاسیس دانشگاه تهران تا کنون انجام شده است. در راستای تحقق اهداف پژوهش 14 مصاحبه با افراد متخصص و دارای تجربه زیسته در آموزش عالی کشور ترتیب دادهشده و مصاحبهها تا مرحلهی اشباع نظری ادامه پیدا کرد. در تحلیل مصاحبههای پژوهش از استراتژی تحلیل تماتیک (مضمون) استفادهشده است. از دیدگاه مصاحبه شوندگان، سیر تاریخی دانشگاه در ایران را میتوان به شش دوره مجزا تقسیم کرد. در تمام این دوره ها، عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیک و علمی تغییرات و تحولات در دانشگاه را تحت تاثیر قرار داده اند. عدم خلاقیت در مدیریت سیستم آموزش عالی از یک طرف و تمرکزگرایی از سوی دیگر سبب شده است که بین دانشگاههای ایران اختلاف معناداری وجود نداشته باشد. ایجاد تغییرات ساختاری، کمی و کیفی در نظام آموزش عالی کشور باید بر اساس مطالعات جامع فرهنگی، جامعه شناختی، اقتصادی، سیاسی بوده و با اتخاذ سازوکارهای قانونی و فرهنگ مناسب، مانع از تأثیرگذاری مخرب عوامل سیاسی و اقتصادی بر نظام آموزش عالی شد.
امیر مثنوی؛ سید عباس رضوی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی توانایی بازخورد ادراک شده دانشجویان و قابلیت پیش بینی آن بر اساس مولفههای محیط یادگیری سازنده گرا در یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. برای انجام پژوهش 166 دانشجو با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی توانایی بازخورد ادراک شده دانشجویان و قابلیت پیش بینی آن بر اساس مولفههای محیط یادگیری سازنده گرا در یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. برای انجام پژوهش 166 دانشجو با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کننده ها، مقیاس بازخورد ادراک شده(Haghani et al.,) و دیگری مقیاس محیط یادگیری سازندهگرا(Tylor) را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیری، ضریب همبستگی پیرسون و تی تست گروه های مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین متغیر بازخورد ادراک شده و محیط یادگیری سازنده گرا همبستگی مثبت وجود دارد. تحلیل رگرسیون مشخص کرد که مولفه های محیط یادگیری سازندهگرا(از جمله: ارتباط با زندگی، عدم قطعیت، بیان انتقادی، نظارت مشترک، و مذاکره با دانشجو) پیش بینی کننده های بازخورد ادراک شده هستند(59% واریانس) همچنین پیش بینی کننده های بین دانشجویان دختر و پسر و کارشناسی و تحصیلات تکمیلی در میزان دریافت بازخورد ادراک شده تفاوت وجود ندارد. نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد. شواهد این پژوهش بیانگر آن است که ایجاد یک محیط یادگیری سازنده گرا از طریق توجه به مولفه های آن می تواند موجب بهبود بازخورد در فرایند آموزش شود. با توجه به اهمیت بازخورد در فرایند ارتباط، محیط های یادگیری سازنده گرا موجب بهبود ارتباط و بهبود کیفیت آموزش میگردد.
مدیریت آموزشی
بهروز ارباب شیرانی؛ علی زینل همدانی؛ سید حمید رضا شاوران
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بهبود فرآیند برنامهریزی استراتژیک در تعیین اولویت های زیرنظام دولتی آموزش عالی استان اصفهان با استفاده از مدل ترکیبی تکنیک سوات و تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری پژوهش 130 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاههای صنعتی اصفهان، اصفهان و کاشان و صنعتی مالک اشتر بودند که در فرایند تدوین ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بهبود فرآیند برنامهریزی استراتژیک در تعیین اولویت های زیرنظام دولتی آموزش عالی استان اصفهان با استفاده از مدل ترکیبی تکنیک سوات و تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری پژوهش 130 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاههای صنعتی اصفهان، اصفهان و کاشان و صنعتی مالک اشتر بودند که در فرایند تدوین سند آمایش آموزش عالی استان مشارکت داشتند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند(سرشماری) انجام شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته تدوین شده در گزارش فاز دوم سند آمایش آموزش عالی استان اصفهان(2015) بود که روایی سازه، صوری و محتوایی آن در مطالعه یادشده مورد تایید قرار گرفته بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 70/0 برآورد گردید. تعداد 45 از اعضای هیات علمی یاد شده پرسشنامه های توزیع شده را تکمیل و اعاده نمودند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون بارتلت(KMO) تحلیل عاملی اکتشافی، ضریب آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی پیرسون و با بهره گیری از نرم افزارSPSS17 انجام گرفت. بااستفاده از این مدل ترکیبی هفت استراتژی معتبر بدون نیاز به بررسی تمام خانههای ماتریس سوات(از طریق کاهش ابعاد ماتریس سوات به حدود یک دهم نقاط) و برقراری یک ارتباط آماری بین عوامل درونی و بیرونی استنباط و استخراج شدند که نسبت به روشهای AHP وANP پیچیدگی کمتری داشتند. این استراتژیها، اهداف این زیرنظام را پوشش داد و تعریف یک شاخص جدید، بکارگیری تکنیک تخصیص خطی اولویت بندی را ممکن نمود.
برنامه ریزی آموزشی
حمیدرضا آراسته؛ لاله جمشیدی
دوره 21، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 83-112
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار بر توسعه کمی خصوصیسازی آموزش عالی در ایران انجام شد. به منظور تحقق هدف این پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 24 گویه استفاده گردید. ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با67/0 محاسبه شد. 103 نفر از متخصصان آموزش عالی و دستاندرکاران مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی به پرسشنامه ...
بیشتر
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار بر توسعه کمی خصوصیسازی آموزش عالی در ایران انجام شد. به منظور تحقق هدف این پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 24 گویه استفاده گردید. ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با67/0 محاسبه شد. 103 نفر از متخصصان آموزش عالی و دستاندرکاران مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی به پرسشنامه پاسخ دادند. افراد به شیوههای نمونهگیری هدفمند و نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. از آزمونهای خی دو و فریدمن برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد مهمترین عاملهای تأثیرگذار در توسعه کمی خصوصیسازی آموزش عالی در ایران شامل تقاضاهای فزاینده برای آموزش عالی، ناتوانی یا ضعف تمایل دولت در پاسخگویی به تقاضاهای فزاینده برای آموزش عالی به دلیل کمبود اعتبارات، تغییرات جمعیتشناختی متقاضیان ورود به آموزش عالی، تأکید بر رشد خصوصیسازی آموزش عالی در برنامهها و سیاستگذاریهای کلان توسعه کشور و کاهش تصدیگری دولت و لزوم رشد و توسعه آموزش عالی و اصلاحات ساختاری در این بخش میباشد.
دوره 19، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 131-150
چکیده
هدف از این تحقیق، این است که نشان دهد چگونه مدل برنامهریزی آرمانی میتواند در فرآیند تصمیمگیری در نظام دانشگاهی، به خصوص زمانی که با مسئلهی تخصیص بهینهی منابع مالی بین دانشکدهها در راستای ارتقاء اعضای هیأت علمی دانشکدهها مواجه هستیم، مفید بوده و کاربردی عملی خواهد داشت. مدل طراحی شده، روش تخصیص معتبری برای هیأت رئیسه دانشگاههای ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، این است که نشان دهد چگونه مدل برنامهریزی آرمانی میتواند در فرآیند تصمیمگیری در نظام دانشگاهی، به خصوص زمانی که با مسئلهی تخصیص بهینهی منابع مالی بین دانشکدهها در راستای ارتقاء اعضای هیأت علمی دانشکدهها مواجه هستیم، مفید بوده و کاربردی عملی خواهد داشت. مدل طراحی شده، روش تخصیص معتبری برای هیأت رئیسه دانشگاههای دولتی تدارک میبیند که به سادگی سازگار و قابل انعطاف بوده و به راحتی در هر دانشگاهی قابل بهکارگیری است. در همین چارچوب در مقالهی حاضر مدلی توسعه داده شده است که به محضی که کل بودجهی آموزشی تخصیص داده شده دانشگاه معلوم گردد، بتوان آن را به طور بهینه بین دانشکدههای مختلف توزیع کرد. به طور ویژه این پژوهش بر مدیریت و تأمین مالی در راستای ارتقاء منابع انسانی آموزشی متمرکز شده است. برای این منظور، مدل برنامهریزی آرمانی فرمولبندی شده، بهطوریکه مفاهیم و اهدافی مانند کفایت مالی، اثربخشی، عدالت تخصیصی و کیفیت در مدل به طور صریح یا ضمنی با هم ترکیب شده و مدل هر دو جنبهی آموزشی و پژوهشی را که در هر دانشکده بیشترین حجم فعالیت را به خود اختصاص داده است، مد نظر قرار داده است. ارزیابی مدل بر روی 14 دانشکدهی دانشگاه شهید بهشتی انجام گرفته است. بر اساس یافتههای تحقیق، تخصیص منابع مالی در دانشگاه مورد بررسی، بهینه نبوده و انحراف زیادی از اهداف و سیاستهای آموزشی دانشگاه دارد. در این زمینه یافتههای حاصل از اجرای مدل پیشنهادی حاکی از آن است که بهکارگیری رویکرد برنامهریزی آرمانی، در تخصیص بهینهی منابع مالی میتواند روش مناسبی برای نیل به قریببهاتفاق اهداف آموزشی دانشگاه باشد.
اعظم رمضانی؛ عبدالله پارسا؛ مسعود صفایی مقدم
دوره 17، 3و4 ، اسفند 1389، ، صفحه 77-100
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه درسی آموزش عالی بر رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویان بود. با روش نمونهگیری تصادفی طبقهیی، 500 دانشجوی کارشناسی (100 نفر از ورودی بهمن 87، 100 نفر از ورودی مهر 87، 100 نفر از ورودی سال 86، 100 نفر از ورودی سال 85 و 100 نفر از ورودی سال 84) از دو دانشکدهی اقتصاد و علوم اجتماعی و علوم پایه ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه درسی آموزش عالی بر رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویان بود. با روش نمونهگیری تصادفی طبقهیی، 500 دانشجوی کارشناسی (100 نفر از ورودی بهمن 87، 100 نفر از ورودی مهر 87، 100 نفر از ورودی سال 86، 100 نفر از ورودی سال 85 و 100 نفر از ورودی سال 84) از دو دانشکدهی اقتصاد و علوم اجتماعی و علوم پایه دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند و با تکمیل آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTST) اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. بر اساس یافتههای پژوهش، بین میزان رشد مهارت تفکر انتقادی دانشجویانی که سال آخر تحصیل خود را میگذرانند، با دانشجویان سال اول، تفاوت معنیداری وجود دارد و این تفاوت به نفع دانشجویان سال آخر است. همچنین این تفاوت معنادار، در مورد سه خرده مقیاس آزمون مهارتهای تفکر انتقادی، یعنی ارزشیابی، تحلیل و استنباط نیز، صادق است. اما نکتهی قابل ذکر، این است که میانگین نمرههای تفکر انتقادی دانشجویانی که سال آخر تحصیل خود را سپری میکنند، کمتر از حد متوسط است. بنابراین، از مجموع یافتهها میتوان دریافت که تحصیل در دانشگاه توانسته است مهارت تفکر انتقادی دانشجویان را رشد دهد، به گونهیی که میانگین تفکر انتقادی دانشجویان سال آخر، نسبت به دانشجویان سال اول از رشد نسبتاً قابل قبولی برخوردار بوده است؛ اما زمانی که نمرههای تفکر انتقادی دانشجویان با نمرهی استاندارد آزمون مورد مقایسه قرار میگیرد، نمرهها ضعیف و پایینتر از حد متوسط بوده که این خود مسئلهیی نگران کننده برای آموزش عالی خواهد بود و ضرورت بازنگری در هدفها، روشهای آموزشی رایج و بصورت کلی، ضرورت بازنگری در برنامههای درسی را آشکار میسازد.
ابراهیم صالحی عمران؛ احمد جعفری صمیمی؛ جمال نیلی
دوره 17، 3و4 ، اسفند 1389، ، صفحه 143-170
چکیده
هدف مقالهی حاضر بررسی مزیت نسبی رشتههای تحصیلی آموزش عالی دولتی استان کردستان در مقاطع کاردانی و کارشناسی در سالهای 1385- 1382 در دانشگاه کردستان و آموزشکدههای فنی و حرفهای دختران و پسران سنندج به عنوان مهمترین مراکز آموزش عالی دولتی استان و مقایسهی آن با مزیتهای اقتصادی این منطفه میباشد. نتایج محاسبهی مزیت نسبی ...
بیشتر
هدف مقالهی حاضر بررسی مزیت نسبی رشتههای تحصیلی آموزش عالی دولتی استان کردستان در مقاطع کاردانی و کارشناسی در سالهای 1385- 1382 در دانشگاه کردستان و آموزشکدههای فنی و حرفهای دختران و پسران سنندج به عنوان مهمترین مراکز آموزش عالی دولتی استان و مقایسهی آن با مزیتهای اقتصادی این منطفه میباشد. نتایج محاسبهی مزیت نسبی که با استفاده از روش مزیت نسبی آشکار شده بالاسا صورت گرفته نشان میدهد که استان کردستان از مجموع 15 بخش و 72 فعالیت اقتصادی در 8 بخش و 37 فعالیت دارای مزیت نسبی بوده، اما در آموزش عالی به علت محدودیت در رشتههای تحصیلی با وجود اینکه اکثریت رشتهها دارای مزیت نسبی بودهاند اما هماهنگی زیادی با مزیت بخشهای اقتصادی ندارند. همچنین از نظر اولویت در مزیت نسبی رشتهها و میزان هماهنگی با بخشهای اقتصادی بین وضعیت دانشگاه کردستان و آموزشکدههای فنی و حرفهای دختران و پسران سنندج نیز تفاوت و جود دارد.
یداله مهرعلیزاده؛ سید منصور مرعشی؛ عیدان الانصاری
چکیده
The purpose of this paper is to explore the effects of globalization on management of quality in higher education. A Meta-evaluation methodology is used to see how much the current research-supporting hypothesis is related to divergence, convergence or meso of quality management in higher education. In the light of three debates related to the nature of globalization, consequences of globalization and role of globalization in promotion of democracy and human rights, three controversial hypotheses are studied. It is suggested that forces behind these three hypotheses cannot be assessed in isolation, ...
بیشتر
The purpose of this paper is to explore the effects of globalization on management of quality in higher education. A Meta-evaluation methodology is used to see how much the current research-supporting hypothesis is related to divergence, convergence or meso of quality management in higher education. In the light of three debates related to the nature of globalization, consequences of globalization and role of globalization in promotion of democracy and human rights, three controversial hypotheses are studied. It is suggested that forces behind these three hypotheses cannot be assessed in isolation, independently of one another, nor from a perspective of either convergence or divergence among them. Rather, globalization, regionaliz- ation, and nationalism should be captured and studied as forces relative to and overlapping one another, sometimes antagonistic and sometimes cooperative toward each other but never harmonious.
غلامحسین رضایت؛ قربانعلی سلیمی؛ رسول ربانی
چکیده
در سالهای دههی هفتاد شاهد رشد فزایندهی حضور زنان در سطوح مختلف آموزش عالی و افزایش میزان پذیرش آنان به بیش از 50 درصد بودهایم؛ هدف این پژوهش بررسی نتایج و پیامدهای این پدیده در چهار زمینهی نظام آموزش عالی کشور، مقولهی اشتغال زنان، نهاد خانواده و موقعیت و پایگاه اجتماعی زنان است. روش کار ما در این پژوهش روش توصیفی- پیمایشی ...
بیشتر
در سالهای دههی هفتاد شاهد رشد فزایندهی حضور زنان در سطوح مختلف آموزش عالی و افزایش میزان پذیرش آنان به بیش از 50 درصد بودهایم؛ هدف این پژوهش بررسی نتایج و پیامدهای این پدیده در چهار زمینهی نظام آموزش عالی کشور، مقولهی اشتغال زنان، نهاد خانواده و موقعیت و پایگاه اجتماعی زنان است. روش کار ما در این پژوهش روش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری آن نیز اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان بوده است. برای جمعآوری اطلاعات از دو روش، کمی (پرسشنامه محقق ساخته) و کیفی ( مصاحبهی نیمه سازمان یافته) استفاده گردید. یافتههای تحقیق نشان داد که افزایش میزان قبولی زنان از نظر اعضای نمونه، بر هر 4 مولّفهی پژوهش، بیش از حد متوسط تأثیر دارد، لیکن میزان تأثیر بر مولّفهها یکسان نبوده و بیشترین میزان تأثیر بر موقعیت و پایگاه اجتماعی زنان با میانگین 76/3 و کمترین تأثیر بر نظام آموزش عالی با میانگین 16/3 میباشد.
سهیلا هاشمی؛ ابراهیم صالحی عمران؛ رقیه ولی پور خواجه غیاثی
چکیده
آموزش شهروندی در قرن بیست یکم به علت جهانی شدن، ارتباطات فزایندهی کشورها، افزایش تنوع فرهنگی، زبانی و قومی دچار تحول شده است. نظامهای آموزشی از جمله نظامهای آموزش عالی، را بر آن داشته است که برنامههای آموزشی متناسبی را تدوین نمایند، تا نیازهای دانشی، نگرشی و مهارتی دانشجویان را برآورده و آنها را برای کنش و واکنش در ابعاد محلی، ...
بیشتر
آموزش شهروندی در قرن بیست یکم به علت جهانی شدن، ارتباطات فزایندهی کشورها، افزایش تنوع فرهنگی، زبانی و قومی دچار تحول شده است. نظامهای آموزشی از جمله نظامهای آموزش عالی، را بر آن داشته است که برنامههای آموزشی متناسبی را تدوین نمایند، تا نیازهای دانشی، نگرشی و مهارتی دانشجویان را برآورده و آنها را برای کنش و واکنش در ابعاد محلی، ملی، منطقهای وبین المللی و در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آماده کنند. با توجه به اهمیت آموزش شهروندی در آموزش عالی این مسأله در دانشگاه مازندران مورد بررسی قرارگرفت، تا عملکرد آموزش عالی در زمینهی آموزش شهروندی مشخص گردد. از این رو دانش، نگرش و مهارت شهروندی دانشجویان ورودی (سال 85) و دانشجویان خروجی (سال82) دانشگاه مازندران و دیدگاه اساتید در زمینه آموزش شهروندی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج دادهها نشان داد تفاوت چندانی جز در مؤلّفه پذیرش تنوع و تکثر بین دانشجویان ورودی و خروجی دیده نمیشود و مهارتهایی که آموزش عالی پرورش میدهد، بیشتر به سمت دانش نظری گرایش داشته و دانشجوها را به افزایش محفوظات هدایت میکند و مهارتهای شهروندی (تفکر انتقادی، حل مسأله، مشارکت، تصمیمگیری ومسئولیتپذیری) در دانشجویان چندان پرورش داده نمیشود و آموزش عالی جز در رشتهی حقوق و علوم سیاسی به آموزش دانش شهروندی توجه لازم را نداشته است.