حسین سپاسی
چکیده
مطالعه مسائل اندازهگیری به منظور پیدا کردن راه حلهایی برای آنها در روانشناسی و تعلیم و تربیت نظریهای به نام نظریه آزمون سازی را به وجود آورده است. هدف هر نظریه آزمون سازی کمک به دست اندرکاران این فن است تا آنها را از مدلهای منطقی و ریاضی که زیربنای ساخت آزمونهای ...
بیشتر
مطالعه مسائل اندازهگیری به منظور پیدا کردن راه حلهایی برای آنها در روانشناسی و تعلیم و تربیت نظریهای به نام نظریه آزمون سازی را به وجود آورده است. هدف هر نظریه آزمون سازی کمک به دست اندرکاران این فن است تا آنها را از مدلهای منطقی و ریاضی که زیربنای ساخت آزمونهای روانی و تربیتی را تشکیل میدهند آگاه سازد. در این مطالعه تحلیلی مفاهیم و مفروضههای دو نظریه مهم در ساخت آزمونهای روانی و تربیتی مورد بررسی قرار گرفت. نظریه کلاسیک آزمون که میتوان پیدایش آن را به چارلز اسپیرمن روانشناس انگلیسی نسبت داد و امروز از آن به عنوان یک نظریه قدیمی در آزمون سازی یاد میشود، عمدتاً بر سه مفروضه اساسی نمره مشاهده شده، نمره واقعی، و نمره خطا استوار است. این نظریه تاکنون مبنای اندازهگیری ویژگیهای رفتاری مورد استفاده بسیاری از متخصصان آزمون سازی قرار گرفته است. محدودیتهائی که اخیراً در این نظریه مشاهده شد موجب گردید تا نظریه دیگری توسط روانسنجانی چون لردونویک (1968)، همبلتون و همکاران (1993)، وانگهارد (1994) ارایه گردد. نظریه سؤال- پاسخ تأثیر مهمی در ساخت آزمونهای روانی و تربیتی داشته است. بر پایه مبانی نظری، این نظریه نشان داده است که هم در پاسخگوئی به سؤالات آزمون سازی و هم ارایه راهکارهای مناسب بر نظریه کلاسیک آزمون برتری دارد. در این مقاله مفروضههای دو نظریه قدیم و جدید و تفاوتهای موجود در مدلهای ریاضی آنها ارایه میشود. درباره شاخصهائی که این دو نظریه برای برآورد پارامترهای سؤالهای آزمونهای روانی و تربیتی استفاده میکنند بحث خواهد شد. علاوه بر این، مزایا و محدودیتهایی که هر یک از دو نظریه در ساخت آزمونهای روانی و تربیتی دارند بررسی میشود. در پایان، به تفاوتها و تشابهات بین دو نظریه و شیوههایی که آزمونها بر اساس این تفاوتها و تشابهات ساخته میشود اشاره خواهد گردید.
حسین سپاسی
چکیده
امروزه آموزگاران، دبیران، و اساتید دانشگاه از یک روش واحد برای اندازهگیری آموختههای فراگیران خود استفاده نمیکنند. برخی سؤالات آزمون انشایی را بر سؤالات آزمونهای عینی بویژه سؤالات چهارگزینهای و یا صحیح - غلط ترجیح میدهند. با این که سؤالات چهارگزینهای از شهرت بسیاری برخوردارند، ...
بیشتر
امروزه آموزگاران، دبیران، و اساتید دانشگاه از یک روش واحد برای اندازهگیری آموختههای فراگیران خود استفاده نمیکنند. برخی سؤالات آزمون انشایی را بر سؤالات آزمونهای عینی بویژه سؤالات چهارگزینهای و یا صحیح - غلط ترجیح میدهند. با این که سؤالات چهارگزینهای از شهرت بسیاری برخوردارند، برخی از روانسنجان معتقدند که تفاوتی بین این سؤالات و سؤالات صحیح- غلط وجود ندارد. در این تحقیق پیشرفت دانشجویان به وسیله دو نوع سؤال (چهار- گزینهای و صحیح غلط) مورد مقایسه قرار گرفت. 304 دانشجو به طور تصادفی به دو گروه مساوی 152 نفری تقسیم شدند. در هر گروه 100 پسر و 52 دختر قرار داشت. از دو فرم آزمون یکی چهارگزینهای و دیگر صحیح-غلط که هر دو یک محتوا را اندازهگیری میکردند به عنوان ابزارهای تحقیق استفاده شد. از سه روش متفاوت برای نمرهگذاری سؤالات دو آزمون استفاده گردید. نتایج تحلیل یافتهها نشان داد که وقتی سؤالات دو آزمون به روش سنتی (روش اول) نمرهگذاری شد و یا این که برای برابر کردن شانس کسری معادل به نمرات اضافه شد (روش سوّم) اختلاف معنیداری بین نمرههای ترم دانشجویان در آزمونهای چند-گزینهای و صحیح-غلط مشاهده نگردید. ولی زمانی که به پاسخهای غلط نمره منفی تعلق گرفت (روش دوم)، بین الگوهای پاسخ دانشجویان پسر و دختر تفاوت معنیداری مشاهده گردید. در کل پسران عملکرد بهتری از دختران نشان دادند. با این حال، ترتیب رتبه نمرهها در هر سه روش نمرهگذاری یکسان باقی ماند.
حسین سپاسی
چکیده
دراینمقاله سعی شده است تا نظریه جدید آزمون سازی موسوم به نظریه سؤال - پاسخ (Item Response Theory) مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این نظریه عمدتا" به دلیل اشکالاتی به وجود آمده است که روانسنجان جدید به نظریه کلاسیک آزمون، مطرح کردهاند. این نظریه نمره کل آزمون را برای تفسیر ...
بیشتر
دراینمقاله سعی شده است تا نظریه جدید آزمون سازی موسوم به نظریه سؤال - پاسخ (Item Response Theory) مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این نظریه عمدتا" به دلیل اشکالاتی به وجود آمده است که روانسنجان جدید به نظریه کلاسیک آزمون، مطرح کردهاند. این نظریه نمره کل آزمون را برای تفسیر عملکرد آزمودنی مدنظر قرار نمیدهد. بلکه هر سؤال آزمون، بهطور انفرادی مورد مطالعه قرار میگیرد. این نظریه از منحنی ویژگی سؤال و پارامترهایی چون دشواری و تمیز، برای برآورد احتمال پاسخ درست آزمودنی به هر سؤال آزمون استفاده میکند. بهعلاوه، ایننظریه بر پایه دو فرض اساسی استقلال موضعی و تکبعدی بودن فضای خصیصه مکنون استوار است. و براین اساس، احتمال پاسخ درست هر سؤال آزمون به عنوان تابعی از دشواری سؤال و توانایی آزمودنی توسط منحنی تراکمی نرمال و اخیرا" توسط منحنی منطقی که سادهتر است، بررسی می شود.