فاطمه تابنده
چکیده
پژوهش حاضر، تحقیقی پیرامون اعمال رویکرد مدیریت کیفیت فراگیر، به عنوان یکی از مناسبترین رهیافتهای رهبری سازمانی توسط مدیران کتابخانههای دانشگاههای شیراز است. سیستم مدیریت کیفیت فراگیر، تمرکز جامع روی برآورده نمودن و پیشی گرفتن در تأمین انتظارات و نیازهای مراجعان میباشد که ...
بیشتر
پژوهش حاضر، تحقیقی پیرامون اعمال رویکرد مدیریت کیفیت فراگیر، به عنوان یکی از مناسبترین رهیافتهای رهبری سازمانی توسط مدیران کتابخانههای دانشگاههای شیراز است. سیستم مدیریت کیفیت فراگیر، تمرکز جامع روی برآورده نمودن و پیشی گرفتن در تأمین انتظارات و نیازهای مراجعان میباشد که عملاً کاهش هزینههای ناشی از کیفیت ضعیف را به وسیله ایجاد فرهنگ جدید سازمانی مطرح مینماید. این سیستم یک فلسفه نوین مدیریتی است که متخصصان اجرای آن را توسط تیم مدیریت ارشد پیشنهاد نمودهاند. در این سیستم، دیدگاههای استراتژیک آینده به منظور فعال نمودن سازمان با توجه به مشتری یا مراجعه کننده اعمال میگردد. لذا هدف اصلی این پژوهش "مقایسه وضعیت موجود و مطلوب کتابخانههای دانشگاههای شیراز در اعمال نقش مدیریت کیفیت فراگیر از دیدگاه مدیران و کارشناسان" است که به بررسی تفاوت نگرش این دو گروه در قالب اصول دمینگ و بررسی تفاوت نظر کل افراد نسبت به هر دو وضعیت با توجه به جنسیت و مدرک تحصیلی افراد میپردازد. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه مدیریت کیفیت فراگیر جمعآوری گردید. در این مطالعه کلیه 110 نفر کارشناس و مدیر کتابخانههای دانشگاه شیراز شرکت داده شدند که تعداد 67 کارشناس و 22 مدیر پرسشنامهها را عودت دادند. نتایج این تحقیق نشان دهنده این امر است که مدیران نگرش بالاتری نسبت به وضع موجود کتابخانهها داشته و تفاوت معنیداری بین نظر مدیران و کارشناسان مشاهده گردید. همچنین مدیران میانگین بالاتری نسبت به وضعیت مطلوب کتابخانهها به دست آوردند. از لحاظ جنسیت بین مدیران مرد و زن و کارشناسان مرد و زن تفاوت معنیداری مشاهده گردید. در ضمن، بین نگرش کارشناسان و مدیران دارای تحصیلات مختلف نسبت به وضع موجود کتابخانهها تفاوت معنیداری وجود نداشت اما از لحاظ سمت، تفاوت معنیدار مشاهده گردید. علل تفاوت نگرش دو گروه را میتوان ناشی از عدم اطلاع مدیران و کارشناسان از مدیریت کیفیت فراگیر و عدم شناخت نسبت به فلسفه مدیریت کیفیت دانست. همچنین، نبودن آموزشهای ضمن خدمت، عدم توجه به ارزشهای انسانی توسط برخی مدیران و وجود موانع بین واحدها میتواند از دلایل عمده دیگر تفاوت نگرش مدیران و کارشناسان باشد. عدم حمایت مدیریت عالی در از بین بردن موانع کارکنان، نبود مدیریت مشارکتی، عدم وجود اصلاحات هدفدار و برنامهریزی شده از طرف مدیران را میتوان از دلایل دیگر تفاوت بین مدیر و کارشناس تلقی نمود.