مهناز مهرابیزاده هنرمند؛ سیدموسی گلستانه؛ منیجه شهنی ییلاق
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه متغیرهای اثربخشی جمعی معلمان، ویژگیهای معلم، عملکرد قبلی ریاضیات، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، جنسیت و قومیت دانشآموز به صورت مستقیم و غیرمستقیم با عملکرد بعدی ریاضیات دانشآموزان دختر و پسر پایه چهارم مقطع ابتدایی اهواز میباشد. نمونه مورد بررسی 150 ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه متغیرهای اثربخشی جمعی معلمان، ویژگیهای معلم، عملکرد قبلی ریاضیات، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، جنسیت و قومیت دانشآموز به صورت مستقیم و غیرمستقیم با عملکرد بعدی ریاضیات دانشآموزان دختر و پسر پایه چهارم مقطع ابتدایی اهواز میباشد. نمونه مورد بررسی 150 دانشآموز دختر و 150 دانشآموز پسر بودند که با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. همچنین نمونه معلمان شامل 100 نفر معلم کلاس چهارم و 300 نفر معلم از کل پایهها به طور تصادفی انتخاب گردیدند. دانشآموزان پرسشنامه ویژگیهای فردی و معلمان پرسشنامه ویژگیهای معلم و مقیاس اثربخشی جمعی معلم را تکمیل نمودند. نتایج تحقیق نشان داد که مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم وضعیت اجتماعی- اقتصادی قبلی ریاضیات و اثربخشی جمعی با عملکرد بعدی ریاضیات رابطه معنیداری دارند. اما مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم جنسیت و قومیت با عملکرد بعدی ریاضیات رابطه معنیداری ندارند. افزون بر این، مسیر مستقیم ویژگیهای معلم با عملکرد بعدی ریاضیات معنیدار نبود، ولی مسیر مستقیم ویژگیهای معلم با اثربخشی جمعی معنیدار بود. در مجموع برای بررسی مدل برازنده بین متغیرها بر اساس یافتههای پژوهشی، سه مدل مورد آزمایش قرار گرفت.
منیجه شهنی ییلاق
چکیده
اهداف این مقاله معرفی پدیده آزاررسانی/آزارپذیری، تعیین میزان شیوع آن در اهواز و پاسخ به این سؤال است که آیا میتوان از متغیرهای مختلف شخصیتی، خانوادگی و آموزشگاهی برای تمایز بین دانشآموزان آزاررسان، آزارپذیر و گواه دوره راهنمایی استفاده کرد؟ در قسمت اول نمونه گیری، ...
بیشتر
اهداف این مقاله معرفی پدیده آزاررسانی/آزارپذیری، تعیین میزان شیوع آن در اهواز و پاسخ به این سؤال است که آیا میتوان از متغیرهای مختلف شخصیتی، خانوادگی و آموزشگاهی برای تمایز بین دانشآموزان آزاررسان، آزارپذیر و گواه دوره راهنمایی استفاده کرد؟ در قسمت اول نمونه گیری، یعنی تعیین میزان شیوع این پدیده، 32 مدرسه راهنمایی دخترانه و 32 مدرسه راهنمایی پسرانه به صورت تصادفی از چهار ناحیه آموزش و پرورش شهرستان اهواز انتخاب شدند. در مرحله دوم نمونه گیری 69 آزاررسان، 63 آزارپذیر و 152 دانش آموز عادی پسر و دختر به صورت تصادفی انتخاب شدند. مقیاس افسردگی کودکان، پرسشنامه سنجش اضطراب عمومی، تست سنجش عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه شیوههای فرزند پروری به کار برده شد. نتایج بیانگر این است که از 13072 دانش آموز 726 (6/5%) پسر و 1359 (34/11%) دختر آزاررسان بودند. همچنین 614 (7/4%) پسر و 1140 (5/9%) دختر آزارپذیر بودند. تحلیل تمایزات نشان داد که برای سنجش ارتباط بین متغیرها فقط تابع ممیز اول معنی دار است. این بدین معنا است که فقط تابع اول، گروههای آزاررسان، آزارپذیر و گواه را از هم تفکیک میکند. همچنین بیشترین درصد واریانس دو مجموعه متغیرها را تابع اول توجیه میکند. نتایج نشان داد که معدل تحصیلی بهترین شاخص جدا کردن گروهها در تابع اول است. در تابع دوم مراقبت آموزی بزرگترین سهم را در تمایز گروهها داشت. میانگین نمرههای پیش بینی شده گروهی بیانگر این است که در تابع اول گروههای آزاررسان و گواه در کرانها قرار دارند و آزارپذیرها در وسط و نیز گروه آزاررسان دو برابر بیشتر از گروه گواه متمایز شده است.