برنامه ریزی درسی
مرجان سجودی؛ مرضیه دهقانی؛ محمد جوادی پور؛ رضا زعفریان
چکیده
ایده جویی و نوآوری، زمینهای مساعد برای پرورش بذرهای ایده در ذهن کودکان به وجود می آورد و در آنان بینشی جدید برای دگرگونه نگریستن، نوآفرینی و خودکارآمدی ایجاد میکند؛ که این امر اهمیت خاصی در برنامۀ درسی دورۀ ابتدائی دارد. بر این اساس پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل بنیادیِ موثر بر شکوفایی ایده جویی و نوآوری دانش آموزان دورۀ ...
بیشتر
ایده جویی و نوآوری، زمینهای مساعد برای پرورش بذرهای ایده در ذهن کودکان به وجود می آورد و در آنان بینشی جدید برای دگرگونه نگریستن، نوآفرینی و خودکارآمدی ایجاد میکند؛ که این امر اهمیت خاصی در برنامۀ درسی دورۀ ابتدائی دارد. بر این اساس پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل بنیادیِ موثر بر شکوفایی ایده جویی و نوآوری دانش آموزان دورۀ ابتدائی انجام شد. مطالعۀ حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و رویکرد پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. حجم نمونه 12 نفر و نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبۀ نیمهساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش کلایزی انجام پذیرفت. عوامل شناسایی شده در شکوفایی ایده جویی و نوآوری کودکان «جو و محیط کالبدی»، «تکنیک و راهبرد»، «عوامل ذهنی» و «معلمان و اولیاء الهامبخش» است. نتایج پژوهش حاضر، بیانگر زوایا و ابعاد گستردۀ ایده جویی و نوآوری است که فعال سازی این زوایا از طریق عوامل شناسایی شده در این مطالعه، نقش بسزایی در تحقق اهداف دورۀ ابتدایی دارد و زمینه را برای پرورش فراگیرانی صاحب اندیشه ، عامل و آزاد اندیش فراهم می سازد. ایده جویی از یک سو موجب ارتقاء هویت فردی، استقلال و افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان دورۀ ابتدائی می گردد و از سوی دیگر از نظر کاربردی، منجر به حضور فعال کودکان در فعالیت های آموزشی وعرصۀ رویدادهای ویژه دورۀ ابتدایی میگردد.
برنامه ریزی درسی
فرزانه عسکری؛ محمد جوادی پور؛ رضوان حکیم زاده؛ کیوان صالحی
چکیده
برنامه درسی متراکم، پدیدهای نوظهور است که شناخت همه جانبهی آن برای هر نظام آموزشی ضرورت محسوب میشود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل زمینهساز و تبعات برنامه درسی متراکم در دوره ابتدایی به منظور ارائه راهکارهای مقابله با آن بوده است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی است که به روش نظریه برخاسته از دادهها با طرح چارمز (۲۰۰۶) انجام شده است. ...
بیشتر
برنامه درسی متراکم، پدیدهای نوظهور است که شناخت همه جانبهی آن برای هر نظام آموزشی ضرورت محسوب میشود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل زمینهساز و تبعات برنامه درسی متراکم در دوره ابتدایی به منظور ارائه راهکارهای مقابله با آن بوده است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی است که به روش نظریه برخاسته از دادهها با طرح چارمز (۲۰۰۶) انجام شده است. شرکتکنندگان پژوهش را متخصصان، معلمان، دانشآموزان و والدین تشکیل میدادند که به صورت نمونهگیری هدفمند در دو مرحلهی مقدماتی (ملاکمحور) و نظریهای انتخاب شدند. گردآوری دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته انجام گرفت و دادهها با روش ساختگرایانهی چارمز و از طریق کدگذاری اولیه، متمرکز و نظری تحلیل شد. در طی فرایند کدگذاری، ۷۴ کد اولیه، ۱۷ کد متمرکز و ۳ کد نظری استخراج گردید. جهت ارزیابی کیفیت و اعتبار پژوهش، از ملاکهای لینکلن و گوبا (۱۹۸۵) و چارمز (۲۰۰۶) استفاده گردید و بدین منظور روشهای بازبینی اعضا، ممیزی بیرونی و بازبینی همگنان (با توافق ۸۹ درصد بین دو کدگذار اول و دوم) بکار گرفته شد. یافتههای پژوهش حاکی از این بود که ساختار جزیرهای و رویکرد مهندسی، فرهنگ عمومی جامعه، شتابزدگی در اصلاحات، سستی در پایش، ضعف در اجرا و بیاعتمادی به توانایی معلمان عوامل زمینهساز برنامه درسی متراکم در دوره ابتدایی ایران بوده است و تبعات یاددهی عجولانه و سلیقهای، یادگیری سطحی و زودگذر، کمتوجهی به پرورش استعداد و خلاقیت، بیرغبتی به درس و مدرسه، فرسودگی شغلی معلمان و ناکارآمد جلوه کردن آموزش و پرورش را به دنبال داشته است.
سید فاطمه زارع شیخکلایی؛ محمد جوادی پور؛ محمدرضا کرامتی
چکیده
شایستگی دیجیتالی شامل استفاده مطمئن از فناوری اطلاعات، تبادل اطلاعات و ارتباطات و مشارکت از طریق شبکههای اینترنتی میباشد. بنابراین آشنایی معلمان با شایستگیها موجب استفاده و بهرهبرداری از این مهارتها و همچنین کسب و تقویت آن میگردد. با توجه به اینکه هدف پژوهش حاضر بازنگری شایستگی دیجیتالی معلمان در عصر پساکرونا میباشد، ...
بیشتر
شایستگی دیجیتالی شامل استفاده مطمئن از فناوری اطلاعات، تبادل اطلاعات و ارتباطات و مشارکت از طریق شبکههای اینترنتی میباشد. بنابراین آشنایی معلمان با شایستگیها موجب استفاده و بهرهبرداری از این مهارتها و همچنین کسب و تقویت آن میگردد. با توجه به اینکه هدف پژوهش حاضر بازنگری شایستگی دیجیتالی معلمان در عصر پساکرونا میباشد، رویکرد پژوهش به کاربرده شده کیفی، روش پدیدارشناسی و از نوع توصیفی میباشد. بدین منظور با استفاده از فن مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته ادراک و تجربه زیسته 27 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان ساری که به صورت نمونهگیری هدفمند با شیوههای بیشینه تغییرات و ملاکمحور انتخاب شدند، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت. لازم به ذکر است که به جهت اعتباربخشی به یافتهها از روش بازبینی توسط اعضا و بررسی دو متخصص بیرونی جهت کنترل داده استفاده گردید. دادهها مبتنی بر راهبرد هفت مرحلهای کلایزی تحلیل گشت. یافتههای پژوهش در بخش مصاحبه با معلمان مقطع ابتدایی نشان داد که ادراکات معلمان از شایستگیهای دیجیتالی در عصر پساکرونا شامل 20 مضمون (سواد اطلاعاتی و دیجیتالی، ایجاد محتوای دیجیتالی، منابع دیجیتال، مهارتهای فناوری و اطلاعات، ارتباطات و همکاری دیجیتالی، تعامل دیجیتالی، فعالیت تیمی دیجیتال، تشریک مساعی دیجیتالی، خلاقیت و نوآوری دیجیتال، توانمندسازی فردی، قدرت استنباط، کنش رفتاری دیجیتالی، آموزش و یادگیری، اداره کلاس، روشهای تدریس مبتنی بر شرایط دیجیتال، ارزشیابی دیجیتالی، حل مسئله دیجیتالی، ایمنی و حفاظت داده و محیط دیجیتالی، جستجو، پژوهش و توسعه دیجیتالی، افزایش دانش) و 60 زیر مضمون است. گرچه کرونا به نظام آموزشی کشور شوک بزرگی وارد کرد، اما این شوک در ابعاد متفاوتی سبب رشد چشمگیر و در بسیاری از موارد به فرصت تبدیل گردید. معلمان مدارسی که تجربه کرونا را بر عرصه امکان خود میافزایند، نوعی جدید از آموزش، تدریس، یادگیری، تکلیف، ارزشیابی، همراهی و همکاری را در کنار امکانهای قبلی به میدان میآورند. بدینسان در عصر پساکرونا به واسطه شایستگیهای دیجیتالی و مهارتهای فناوری وظایف جدیدی به معلمان محول شدهاست، در نتیجه معلمان باید شایستگی دیجیتالی لازم را دارا باشند و به اعتبار حرفهای خود بیافزایند
زهرا ابوالحسنی؛ مرضیه دهقانی؛ محمد جوادی پور؛ کیوان صالحی؛ نسرین محمدحسنی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کیفی چالشها و نقاط قوت برنامه درسی کار و فناوری و راهکارهای بهبود وضعیت اجرای برنامه درسی کار و فناوری بود. برای این منظور از روش پدیدارنگاری استفاده شد. روش نمونهگیری از نوع هدفمند و با فن گوله برفی برای صاحب نظران و برای معلمان هدفمند از نوع در دسترس بود که تعداد مشارکت کنندگان با توجه به اشباع دادهها ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کیفی چالشها و نقاط قوت برنامه درسی کار و فناوری و راهکارهای بهبود وضعیت اجرای برنامه درسی کار و فناوری بود. برای این منظور از روش پدیدارنگاری استفاده شد. روش نمونهگیری از نوع هدفمند و با فن گوله برفی برای صاحب نظران و برای معلمان هدفمند از نوع در دسترس بود که تعداد مشارکت کنندگان با توجه به اشباع دادهها 6 صاحب نظر؛ 25 معلم انتخاب شد. برای ﺟﻤﻊآوری دادهﻫﺎ از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﻫـﺎی ﻧﯿﻤـﻪساختار ﯾﺎﻓﺘﻪ استفاده شد. روش تحلیل دادهها به روش 7 مرحلهای کلایزی انجام شد. برای اعتبارسنجی دادهها از راهبردهایی همچون مثلث سازی جمعآوری داده؛ بازبینی مصاحبه شوندگان از برداشتها و کدبندیها و بازبینی پژوهشگران همکار و توافق بین پژوهشگر و مشارکتکنندگان در پژوهش استفاده شد. یافتهها از دیدگاه معلمان و صاحب نظران بدست آمدکه در چالش و موانع اجرای درس کار و فناوری شامل پنج مضمون "محدودیت، معلم، تناسب محتوا، نظام جامع ارزشیابی، عوامل اجتماعی" با یازده زیر مضمون "امکانات، منابع مالی، فضای فیزیکی، زمان، معلم تخصصی، مقوله مهارتی (دانش افزایی)، عدم تناسب با نیاز،عدم تعادل در محتوا، ضعف در اجرای ارزشیابی، عدم وجود زمینه فرهنگی، پایین بودن جایگاه و ارزش کار و فناوری در بین مسئولین" و در نقاط قوت دو مضمون "جنبه فنی، دانش افزایی" و پنج زیر مضمون "کار آفرینی،هدایت تحصیلی مناسب، خلاقیت، دست ورزی، مهارت عمومی" و در راهکارها دو مضمون"بهبود عناصر برنامه درسی، ایجاد انگیزه" و شش زیر مضمون"محتوا، ارزشیابی، امکانات، برنامه درسی پنهان، ایجاد راههای ارتباطی، حقوق و مزایا" بود.