عبدالمهدی معرفزاده؛ محمدجعفر پاکسرشت؛ مسعود صفاییمقدم
چکیده
در این نوشتار با تأکید بر اینکه توسعه اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی از نظام ارزشی جامعه اثر میپذیرد و منابع نظام ارزشی در شکلگیری ارزشها و به تبع آن توسعه اقتصادی مؤثر است، کوششی به عمل آمده است تا منابع نظام ارزشی ایران در نیمه اول قرن چهاردهم هجری شناسایی شده و رابطه ...
بیشتر
در این نوشتار با تأکید بر اینکه توسعه اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی از نظام ارزشی جامعه اثر میپذیرد و منابع نظام ارزشی در شکلگیری ارزشها و به تبع آن توسعه اقتصادی مؤثر است، کوششی به عمل آمده است تا منابع نظام ارزشی ایران در نیمه اول قرن چهاردهم هجری شناسایی شده و رابطه آنها با توسعه اقتصادی- اجتماعی تبیین گردد. بهمین سبب تاریخ شکلگیری این نظام ارزشی حدوداً به دو بخش 1400 ساله قبل و بعد از اسلام تقسیم و مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که مشخصه اصلی دوره قبل از اسلام ایران و منبع عمده نظام ارزشی آن دوره، مذهب زردتشتی است، در آغاز به بررسی دیدگاههای مذهب زردتشت پیرامون ماهیت انسان، جامعه و دانش یا شناخت پرداختهایم. سپس دوره اسلامی مورد بحث قرار گرفته و به عنوان منبع عمده نظام ارزشی این دوره، دین اسلام با توجه به قرآن کریم، آرای سنتگرایان (اشاعره)، عقلگرایان اسلامی (معتزله)، متکلمین، متصوفه، تشیع و نظریات امام محمد غزالی، فارابی و ابن سینا پیرامون مقولههای ماهیت انسان، جامعه و شناخت (دانش) مورد بررسی واقع شده است. بررسی حاضر به این جمعبندی میرسد که، رشد اقتصادی نیازمند توآوری، خلاقیت و تغییر است و نظام ارزشی ایران در دوره مورد بحث مبتنی بر مفهوم ویژهای از شناخت یا دانش بوده است که بر سنت و پذیرش گذشته و میراث آن تأکید و آرای جدید را مردود و یا حداقل کم اهمیت تلقی میکرده است. از این رو بین نظام ارزشی و ضروریات رشد اقتصادی- اجتماعی ناسازگاری مشاهده شده است.
مسعود صفاییمقدم
چکیده
در این نوشتار ضمن بیان ضرورت مطالعه مبانی تاریخی آموزش و پرورش توضیح داده میشود که بخش اساسی مطالعه تاریخ، کشف معانی حوادث تاریخی و تفسیر رخدادهای گذشته است. در انجام این مهم مورخ ناگزیر از استفاده از الگوها یا پارادایمهایی است که مبنای این کشف و تفسیر قرار میگیرند. ...
بیشتر
در این نوشتار ضمن بیان ضرورت مطالعه مبانی تاریخی آموزش و پرورش توضیح داده میشود که بخش اساسی مطالعه تاریخ، کشف معانی حوادث تاریخی و تفسیر رخدادهای گذشته است. در انجام این مهم مورخ ناگزیر از استفاده از الگوها یا پارادایمهایی است که مبنای این کشف و تفسیر قرار میگیرند. لذا برای پژوهشگرانی که در حوزه تاریخ آموزش و پرورش به تحقیق میپردازند آشنایی با این الگوها الزامی است. براین اساس به توضیح و تبیین تعدادی از الگوهای مهم و اساسی که مورد استفاده مورخان آموزش و پرورش هستند پرداخته میشود. این الگوها عبارتنداز: 1- الگوی سودگرایانه تفسیر تاریخ 2- الگوی مبتنی بر نظریه جبر جغرافیایی 3- الگوی مبتنی بر نظریه پایان تاریخ 4- الگوی فمینیستی مطالعه تاریخ آموزش و پرورش 5- الگوی مطالعه تاریخ آمـوزش و پـرورش به عنوان ابزاری در خدمت صلح جهانی 6- الگوی مطالعه تاریخ آموزش و پرورش به عنوان ابزاری در خدمـت مدیـران آمـوزشی 7- الگــوی مطالعــه تداومها 8- الگوی مطالعه تطبیقی 9- الگوی مطالعه رفتارهای غیر نهادینه 10- الگوی مطالعه تاریخ از پائین 11- الگوی مطالعه تحلیلی تاریخ 12- الگوی مطالعه تاریخ آموزش و پرورش با تکیه بر محوریت شرایط تحقیق. در بحث و نتیجهگیری نهایی ضمن تأکید بر این نکته که توصیه مقاله تحدید پژوهش تاریخی براساس فقط یکی از این الگوها یا چهارچوبهای نظری نیست، به انتقاد برخی از منتقدین از مورخانی که در تلاش هستند با به کارگیری الگوهای معین، تاریخ را به زور در مسیرهای نظری و منطقی بیندازند پرداخته و این انتقادها را عکسالعمل به مطلقگرایی در تعمیم نتایج پژوهشهای تاریخی دانستهایم. در این رابطه آنچه میتواند نقص احتمالی پژوهشهای تاریخی را جبران نماید "تواضع و فروتنی" است که ویل و اریل دورانت تحت عنوان "نخستین درس تاریخ" از آن یاد کردهاند. براین اساس، پژوهشگر تاریخ آموزش و پرورش با خودداری از مطلقگرایی، خود را مقید به استفاده از فقط یک الگوی خاص نکرده و به تناسب از همه امکانات نظری که میتوانند زوایای تاریک تاریخ آموزش و پرورش را روشن نمایند استفاده میکند.