حسین سپاسی؛ یوسفعلی عطاری
چکیده
هدف از تحقیق حاضر در درجه نخست بررسی شاخصهای روان سنجی سؤالات امتحانی اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید چمران بود. همچنین، بررسی استفاده از انواع سؤالات امتحانی و مقایسه شیوههای ارزشیابی اساتید دانشکدههای مختلف هدف دیگر این تحقیق را تشکیل داد. 109 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشگاه ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر در درجه نخست بررسی شاخصهای روان سنجی سؤالات امتحانی اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید چمران بود. همچنین، بررسی استفاده از انواع سؤالات امتحانی و مقایسه شیوههای ارزشیابی اساتید دانشکدههای مختلف هدف دیگر این تحقیق را تشکیل داد. 109 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشگاه داوطلبانه در این مطالعه شرکت و اوراق امتحانی پایان ترم یکی از دروس خود را جهت بررسی شاخصهای روان سنجی آن ارسال داشتند. سؤالات آزمون اساتید به طور انفرادی بررسی و علاوه بر محاسبه ضرایب دشواری، تمیز و پایائی ویژگیهای انفرادی سؤالات نیز تحلیل گردید. نتایج این ضرایب و تحلیلها محرمانه و مکتوب همراه با ارائه پیشنهاداتی به اطلاع اساتید داوطلب در تحقیق رسانده شد. بررسی نتایج تحقیق نشان داد اساتید با توجه به نوع درسی که ارائه میدهند، از شیوههای امتحانی یکسانی استفاده نمیکنند. بین ضرایب دشواری، تمیز و پایائی سؤالات در مقایسه با ملاکهای مطلوب این ضرایب تفاوت مشاهده گردید. در کل تحلیل اوراق امتحانی اساتید نشان داد که سؤالات از ضرایب دشواری بالا و ضرایب تمیز پائین برخوردارند و به این معنی که دانشجویان در پاسخ دادن درست به سؤالات آنها مشکل چندانی نداشتند. بر اساس نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود دانشگاه یک مرکز آزمون سازی دایر سازد تا از طریق آن اساتید بتوانند نیازهای ارزشیابی خود را در ساختن سؤالات امتحانی استاندارد و محاسبه شاخصهای روان سنجی سؤالات برطرف نمایند.
یدا... مهرعلیزاده؛ حسین سپاسی؛ فاطمه آتشفشان
چکیده
مدیریت مدرسه محوری که ریشه در مبانی نظری مشارکتپذیری، عدم تمرکز، تفویض اختیار و رقابتی شدن دارد معتقد است مدرسه و ارکان آن باید در اداره مدرسه دخالت داده شوند. در این راستا مقاله حاضر با بهرهگیری از چارچوب نظری مبتنی بر الگوی سازمانی برگرفته شده از مطالعات لاولر و همکاران ...
بیشتر
مدیریت مدرسه محوری که ریشه در مبانی نظری مشارکتپذیری، عدم تمرکز، تفویض اختیار و رقابتی شدن دارد معتقد است مدرسه و ارکان آن باید در اداره مدرسه دخالت داده شوند. در این راستا مقاله حاضر با بهرهگیری از چارچوب نظری مبتنی بر الگوی سازمانی برگرفته شده از مطالعات لاولر و همکاران (1992) و دیگر محققان این مسأله دنبال میشود و در آن سعی شده است تا موانع مهم کاربست مدیریت مدرسه محور در ایران و شهر اهواز بررسی شوند. با بهرهگیری از رویکرد کمی (پرسشنامه) و همچنین رویکرد کیفی (مصاحبه)، دادهها در دبیرستانهای شهر اهواز از کارشناسان ستادی، مدیران و دبیران جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که الف- میانگین کل میزان آگاهی افراد نمونه 3/09 از 5 میباشد که در حد متوسطی است. ب- میانگین کل میزان موافقت افراد نمونه نسبت به طرح عدم تمرکز آموزشی- مدرسه محوری 3/49 از 5 است که مطلوب میباشد. ج- عامل سیاسی و قدرت (مسئولین) با میانگین 3/80، عامل ساختاری و امکاناتی با میانگین 3/79، عامل اطلاعاتی و دانشی با میانگین 3/72، عامل فرهنگی- اجتماعی با میانگین 3/52 و عامل مدیریتی با میانگین 3/24 از میانگین 5 به ترتیب اولویت به عنوان موانع مهم مدرسه محوری قلمداد شدهاند.
حسین سپاسی
چکیده
با توجه به اهمیت نقشی که آموزگاران در تدریس و رفع دشواری ریاضیات دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی دارند ضرورت پیدا کرد مطالعهای در زمینه بررسی نظرات آنها درباره مشکلاتی که فکر میکنند در آموزش و یادگیری این درس وجود دارد انجام پذیرد. هدف اصلی تحقیق حاضر در پی پاسخ به ...
بیشتر
با توجه به اهمیت نقشی که آموزگاران در تدریس و رفع دشواری ریاضیات دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی دارند ضرورت پیدا کرد مطالعهای در زمینه بررسی نظرات آنها درباره مشکلاتی که فکر میکنند در آموزش و یادگیری این درس وجود دارد انجام پذیرد. هدف اصلی تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سؤال بود که آگاهیهای آموزگاران تا چه اندازه برپایه شناخت مبانی نظری در مورد مشکلات آموزشی و یادگیری دانشآموزان استوار است. کلیه آموزگاران مرد و زن کلاسهای پنجم مدارس ابتدایی نواحی چهارگانه اهواز (731=N) جامعه آماری و افراد تحت تحقیق حاضر را تشکیل داد. از این تعداد 389 آموزگار مرد و 342 آموزگار زن بودند. برای آزمون فرضیههای تحقیق، پرسشنامهای ساخته و اعتباریابی گردید. پنج عامل پرسشنامه مقدماتی در تحلیل عوامل به چهار عامل در پرسشنامه نهایی کاهش یافت. از این پرسشنامه برای آزمون فرضیههای تحقیق استفاده گردید. تحلیل عوامل نشان داد که نظرات آموزگاران در مورد مشکلات آموزشی و یادگیری ریاضیات دانشآموزان برمبنای نظری تحقیق و عوامل مستخرج از نتایج مطالعات استوار است. بین نظرات آموزگاران مرد و زن در رعایت ساختار مفهومی دانشآموزان در آموزش ریاضیات تفاوت معنیداری وجود دارد. آموزگاران زن نظر مساعدتری نسبت به این عامل اظهار داشتند تا آموزگاران مرد. ولی، بین نظرات آموزگاران مرد و زن در مورد برقراری ارتباط بین آموزش حل مسأله با مهارتهای ریاضی دانشآموزان تفاوت معنیداری مشاهده نگردید. بررسی نظرات آموزگاران نشان داد که باید در ارائه تکالیف درسی به منظور سهولت بخشیدن به پیریزی ساختار دانش ریاضیات دانشآموزان تجدیدنظر به عمل آید. آموزگاران اعتقاد داشتند که تعداد صفحات کتاب ریاضی زیاد نیست ولی مطالب و نکتههایی که باید به دانشآموزان آموخت زیاد است.