مدیریت آموزشی
فاطمه احمدی؛ رضوان حسین قلی زاده؛ مجتبی بذرافشان مقدم
چکیده
هدف اصلی این پژوهش مطالعه توصیف تجارب زیسته اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد از آزادی آکادمیک می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناسی توصیفی بهره گرفتهشد. کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد نمونه موردمطالعه را تشکیل دادند که 18 نفر به عنوان مطلعان کلیدی و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش مطالعه توصیف تجارب زیسته اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد از آزادی آکادمیک می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناسی توصیفی بهره گرفتهشد. کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد نمونه موردمطالعه را تشکیل دادند که 18 نفر به عنوان مطلعان کلیدی و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای موردنیاز از مصاحبه نیمهساختیافته و برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها از روش تحلیل استراوس و کوربین استفاده شد. همچنین برای اعتباربخشی یافته ها از ملاک های چهارگانه لینکلن و گوبا استفاده شد. بر اساس یافتههای این پژوهش، پنج مضمون اصلی آزادی آموزشی، آزادی پژوهشی، آزادی فردی، آزادی فرهنگی و آزادی سازمانی به عنوان تجربه اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد از آزادی آکادمیک استخراج شد. در مضمون آزادی آموزشی و پژوهشی نتایج به دست آمده ناظر بر تجربه متفاوت اعضای هیئت علمی از آزادی و محدودیت در این دو مضمون میباشد. مقولههای مربوط به فرد و ادراک اعضای هیئت علمی از آزادی آکادمیک ذیل مضمون آزادی فردی قرار گرفتند. همچنین مضمون آزادی فرهنگی بیانگر پیوند بین فرهنگ اجتماعی، سیاسی و جامعه با آزادی آکادمیک میباشد و در پایان مضمون آزادی سازمانی به مقولههای مرتبط با سازمان و ساختار دانشگاه اشاره میکند.
مدیریت آموزشی
علی نوفرستی؛ بختیار شعبانی ورکی؛ رضوان حسین قلی زاده
چکیده
در این مقاله روند تحول مفهوم سازمان آموزشی از زمان یونان باستان تاکنون مورد بررسی قرار گرفته، آنگاه بر پایه رویکرد عصبپدیدارشناسی معنای بدیل سازمان آموزشی ارائه شده است. بنابراین نخست تصریح شده است سازمان آموزشی در طول تاریخ دو دوره سایه (پریشانی) و وابستگی را پشت سرگذاشته است. در دوره اول که پیش از انقلاب صنعتی است سازمان آموزشی ...
بیشتر
در این مقاله روند تحول مفهوم سازمان آموزشی از زمان یونان باستان تاکنون مورد بررسی قرار گرفته، آنگاه بر پایه رویکرد عصبپدیدارشناسی معنای بدیل سازمان آموزشی ارائه شده است. بنابراین نخست تصریح شده است سازمان آموزشی در طول تاریخ دو دوره سایه (پریشانی) و وابستگی را پشت سرگذاشته است. در دوره اول که پیش از انقلاب صنعتی است سازمان آموزشی هنوز مشخصههای معین خود را ظاهر نکرده و آموزش به صورت پراکنده توسط نهادها و افراد مختلف صورت میپذیرفت. بعد از انقلاب صنعتی و پیدایش سازمانهای مختلف، سازمان آموزشی متاثر از نظریههای مدیریت و سازمان دولتی و صنعتی، ساختار و تعریف نسبتاً مشخصی دارد. در نتیجه مفهوم آن با ابتنا به همین نظریه ها تبیین شده است. در ادامه با بررسی سازمان آموزشی تکاپوآفرین که برآمده از رویکرد عصبپدیدارشناسی به یادگیری و شناخت است به مفهومی بدیل از سازمان آموزشی پرداخته شد. در این تعریف عنصر «مکان» در محیط و جامعه بسط یافته، عنصر«زمان» محدودیت خود را از دست داده، عنصر «یادگیرنده» مبتنی بر شرایط، مسیر، زمان و مکان یادگیری تعریف شده ، عنصر «معلم» صرفاً یک انسان استخدامشده تلقی نشده و هر کس یا حتی چیزی است که فرایند یادگیری را برای شاگرد تسهیل کند و «روش آموزش-رهبری سازمان آموزشی» با تغییر از ایستایی به پویایی، از تک صدایی به چند صدایی و از تمرکز گرایی به تمرکز زدایی دچار تحول میشود. سازمان آموزشی تکاپوآفرین در پی آن است که عنصرهای «انسانیت» و «زندگی» را به عرصه آموزش و پرورش برگرداند.
قاسم امینی کهریزسنگی؛ رضوان حسین قلی زاده
چکیده
هدف اصلی این پژوهش توصیف الگوهای رهبری مدرسه در پیوند با متغیرهای زمینهای مدارس منطقه رضویه شهر مشهد به تفکیک مقطع تحصیلی مدارس (ابتدایی و متوسطه)، جنسیت مدیر مدرسه (مرد و زن)، بافت مدرسه (روستایی و شهری) تخصص و تجربه مدیران میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. کلیه معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه، ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش توصیف الگوهای رهبری مدرسه در پیوند با متغیرهای زمینهای مدارس منطقه رضویه شهر مشهد به تفکیک مقطع تحصیلی مدارس (ابتدایی و متوسطه)، جنسیت مدیر مدرسه (مرد و زن)، بافت مدرسه (روستایی و شهری) تخصص و تجربه مدیران میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. کلیه معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه، دخترانه، پسرانه و مختلط در مناطق روستایی و شهری رضویه مشهد جامعه آماری موردمطالعه را تشکیل دادند که مشتمل بر 1148 نفر بودند. از این مجموع، 212 معلم بهعنوان نمونه موردمطالعه انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای موردنیاز از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد بهطورکلی، از دیدگاه معلمان مدارس منطقه رضویه، الگوی رهبری مدیریتی با اختصاص بالاترین میانگین، الگوی رهبری غالب به شمار میرود؛ سپس الگوی رهبری اخلاقی، الگوی رهبری آموزشی، الگوی رهبری توزیعی و الگوی رهبری تحولی در مراتب بعدی قرار گرفتند. پیمایش الگوهای رهبری در مدارس موردمطالعه به تفکیک متغیرهای مختلف حاکی از غلبه الگوی رهبری مدیریتی در مدارس شهری و روستایی، بهویژه مدارس متوسطه، مدارس با مدیریت زن و مدارس با مدیران کمتجربه است و درعینحال، الگوی رهبری اخلاقی در مدارس با مدیریت مرد، مدارس ابتدایی و مدارس با مدیران باتجربه برجستهتر بود.
عطیه منصوری اول؛ رضوان حسین قلی زاده؛ سمیه ابراهیمی کوشک مهدی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، توصیف و تحلیل ویژگیهای فردی و حرفهای مدیر، استراتژیهای مدیریتی و چالشهای پیش روی مدیران مدارس ابتدایی بر اساس تجارب بینالمللی مدیران موفّق میباشد. از روش پژوهش مطالعهموردی با رویکرد کیفی استفاده شد. بنابراین، چهار نفر از مدیران موفّق مدارس ابتدایی شهر مشهد به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. جهت ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، توصیف و تحلیل ویژگیهای فردی و حرفهای مدیر، استراتژیهای مدیریتی و چالشهای پیش روی مدیران مدارس ابتدایی بر اساس تجارب بینالمللی مدیران موفّق میباشد. از روش پژوهش مطالعهموردی با رویکرد کیفی استفاده شد. بنابراین، چهار نفر از مدیران موفّق مدارس ابتدایی شهر مشهد به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از روش مصاحبه نیمه ساختیافته استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل تفسیری (کدگذاری باز و محوری) انجام شد. براساس نتایج حاصل از تحلیل دادهها، مهمترین ویژگیهای فردی و حرفهای مدیران مورد مطالعه عبارتند از: ایفای نقش رهبری، روابط انسانی سازنده با کارکنان، تسلط مدیر بر امور مدرسه، خود توسعهای مدیر و کسب موفّقیّتهای اداری. همچنین، مدیران مورد مطالعه اغلب از استراتژیهای برنامهریزی و هدفگذاری، تقسیمکار، همکاری و مشارکت معلمان در امور مدرسه، ایجاد جوّ صمیمی و آرام در مدرسه، بهرهگیری از ظرفیتهای اولیا و همکاران در مدرسه، تشویق و تقدیر معلمان، نظارت و ارزیابی کار معلمان، دغدغه بهبود یادگیری دانشآموزان، بهبود آموزش از طریق یادگیری و توسعه حرفهای معلمان، مهارتهای زندگی دانشآموزان و مدیریت تعارض جهت مدیریت مدرسه بهره میگرفتند و با چالشهای مهمی مانند دغدغه تأمین منابع مالی مدرسه،حجم بالای مشغلههای اداری مدیران و حجم بالای دانشآموزان و ضعف مدیریت کلاسها نیز مواجه بودند. در مقایسه با ویژگی های بارز مدیران موفّق در تجارب بینالمللی،فقدان توجه به ماموریت، بینش و ارزشهای مدرسه، توجّه و حمایت از دانشآموز، برابری و پاسخگویی فرهنگی، مشارکت معنیدارجامعه محلّی، توجه به برنامهدرسی و بهکارگیری معلمان توانمند در نتایج به دست آمده قابل ملاحظه است.