پروین روشن قیاس؛ محمد جواد لیاقت دار؛ بی بی عشرت زمانی؛ فریدون شریفیان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین عناصر و مؤلفههای برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان در راستای یادگیری مادامالعمر و بررسی اعتبار مقیاس تدوین شده در این زمینه انجام شدهاست. روش مورد استفاده طرح ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. پس از گردآوری و تحلیل دادههای کیفی، به منظور اعتبارسنجی یافتههای کیفی، بر مبنای نتایج به دست آمده ابزار کمی تدوین ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تبیین عناصر و مؤلفههای برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان در راستای یادگیری مادامالعمر و بررسی اعتبار مقیاس تدوین شده در این زمینه انجام شدهاست. روش مورد استفاده طرح ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. پس از گردآوری و تحلیل دادههای کیفی، به منظور اعتبارسنجی یافتههای کیفی، بر مبنای نتایج به دست آمده ابزار کمی تدوین شده و دادههای گردآوری شده مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری در بخش کیفی، صاحبنظران حوزه یادگیری مادام-العمر،اساتید دانشگاه فرهنگیان و متخصصان برنامهدرسی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و مصاحبه نیمهساختاریافته با 33 نفر، اشباع نظری در دادهها حاصل گردید. در بخش کمی، از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این بخش شامل 242 نفر از اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان بود و 103 پرسشنامه مبنای تحلیلهای کمی قرار گرفت. یافتههای حاصل از بخش کیفی نشان داد که برنامهدرسی مبتنی بر رویکرد یادگیری مادامالعمر در دانشگاه فرهنگیان متشکل از چهار عنصر عمده هدف (با 19 گویه)، محتوا (با 18 گویه)، روشهای یاددهی-یادگیری (با 15 گویه) و ارزشیابی (با 17 گویه) است. در بخش کمی نیز مشخص گردید که، براساس نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم عناصر و مولفههای مربوط به آنها به درستی الگوی برنامهدرسی معطوف به یادگیری مادامالعمر را مورد سنجش قرار میدهند. در نتیجه مقیاس طراحی شده در 4 عنصر و 69 مولفه، برای ارزیابی عناصر برنامهدرسی براساس رویکرد یادگیری مادامالعمر در دانشگاه فرهنگیان از روایی و پایایی برخوردار است و میتواند مبنای سیاستگذاری و بازنگری حوزه برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد.
الهه بدیعی؛ محمد رضا نیلی؛ یاسمین عابدینی؛ بی بی عشرت زمانی
چکیده
این پژوهش با هدف تأثیر درسافزار طراحی شده بر اساس اصول یادگیری مبتنی بر مغز، بر یادگیری دانشآموزان دختر هنرستانی، در هر یک از سطوح شناختی بلوم، در درس برنامهنویسی کامپیوتر، انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. تعداد 6 کلاس پایه یازدهم رشته کامپیوتر از هنرستانهای دخترانه ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تأثیر درسافزار طراحی شده بر اساس اصول یادگیری مبتنی بر مغز، بر یادگیری دانشآموزان دختر هنرستانی، در هر یک از سطوح شناختی بلوم، در درس برنامهنویسی کامپیوتر، انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. تعداد 6 کلاس پایه یازدهم رشته کامپیوتر از هنرستانهای دخترانه شهر اصفهان به روش خوشهای انتخاب شدند. هر 2 کلاس بهصورت تصادفی به هر یک از گروههای آزمایش1، آزمایش2 و کنترل انتصاب یافت. در گروه کنترل، آموزش به روش معمول انجام گرفت. در گروه آزمایش1، علاوه بر روش متداول، از درسافزار محقق ساخته سازگار با مغز استفاده شد. در گروه آزمایش2 علاوه بر روش متداول، یک درسافزار معمولی به کار رفت. یک آزمون محقق ساخته برنامهنویسی شامل اهدافی در سطوح مختلف یادگیری شناختی تهیه و روایی آن توسط گروهی از آموزشگران کامپیوتر و گروه آموزشی کامپیوتر استان اصفهان تأیید و پایایی آن به روش کودر-ریچاردسون برابر746/0 محاسبه گردید. این آزمون به عنوان پیشآزمون و پسآزمون برای سه گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که درسافزار سازگار با مغز باعث افزایش معنادار (p <0.05) یادگیری دانشآموزان در سطوح دانش و فهم شده است. درسافزار غیر سازگار با مغز یادگیری شناختی را در سطح ترکیب به-طور معنادار (p <0.05) کاهش داده و در سطوح دیگر هم نتوانسته است یادگیری را افزایش دهد. همچنین درسافزار سازگار با مغز در سطوح دانش، فهم، کاربست و ترکیب به طور معناداری (p <0.05) نسبت به درسافزار معمولی تأثیر بهتری داشته است.
بی بی عشرت زمانی؛ اعظم اسفیجانی
چکیده
انسان از همان دوران کودکی در شرایط طبیعی و با تجربیات روزمره و همچنین در شرایط ساختگی و تجربیات طراحی شده به کسب شناخت و معرفت در مورد مفاهیم علمی میپردازد. میتوان گفت دبستان اولین محیطی است که مفاهیم و اصول علمی را در قالب تجربیات طراحی شده و سازمان یافته در اختیار کودک قرار میدهد و کتاب علوم نقش مهمی را در این رابطه ایفا ...
بیشتر
انسان از همان دوران کودکی در شرایط طبیعی و با تجربیات روزمره و همچنین در شرایط ساختگی و تجربیات طراحی شده به کسب شناخت و معرفت در مورد مفاهیم علمی میپردازد. میتوان گفت دبستان اولین محیطی است که مفاهیم و اصول علمی را در قالب تجربیات طراحی شده و سازمان یافته در اختیار کودک قرار میدهد و کتاب علوم نقش مهمی را در این رابطه ایفا مینماید. اغلب مفاهیم علمی بویژه آنهایی که به حوزه فیزیک تعلق دارند از مفاهیم انتزاعی هستند. از این رو, فراگیر برای درک آنها نیاز به تصویرسازی ذهنی دارد. در مورد برخی از مفاهیم (به عنوان مثال امواج صوتی) دانشآموز هیچگونه تصویر ذهنی ندارد و لازم است که برای آموزش اینگونه مفاهیم در کتابهای درسی از عناصر دیداری برای عینیت بخشیدن به موضوع استفاده شود. در سالهای اخیر، در کتابهای علوم تجربی دورة ابتدایی ایران تغییرات چشمگیری صورت گرفته است که برخی ناشی از تحقیقات داخلی و خارجی و برخی نیز به تقلید از کشورهای خارجی اتفاق افتاده است. از نظر ظاهری یکی از برجستهترین تغییرات ایجاد شده در کتابهای علوم، بکارگیری عناصر گرافیکی است. در رابطه با نقش عناصر گرافیکی و تأثیر آن بر میزان توجه و یادگیری فراگیران تحقیقات متعددی انجام شده است که اکثریت قریب به اتفاق آنها بر تأثیرات مثبت این عناصر دلالت دارند. هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه میزان استفاده از عناصر گرافیکی در ارائه مباحث فیزیکی در کتابهای علوم تجربی دورة ابتدایی کشورهای ایران، آمریکا و انگلستان به منظور پرورش روحیه پژوهشگری دانشآموزان میباشد. جامعه آماری، کلیه مباحث فیزیکی مطرح شده در کتابهای علوم و روش تحقیق تحلیل محتوا است. بخش صدا به عنوان نمونه آماری این پژوهش از میان مفاهیم فیزیکی بطور تصادفی انتخاب شده است. ابتدا کاربردهای گرافیک از نظر پرورش روحیه تحقیق، تفحص و پژوهشگری به پنج مقوله عمده تقسیم شده و سپس محتوای کتابها بر اساس این مقولهها مورد تجزیه و تحلیل ومقایسه قرارگرفتهاند. بطور کلی، گرچه در کتابهای ایران نیز مانند کتابهای دو کشور دیگر سعی شده است از تصاویر مرتبط با موضوع و همچنین از تنوع رنگ استفاده شود لیکن به علت کیفیت بسیار نامطلوب کاغذ، این کتابها در مقایسه با کتابهای آمریکا و انگلستان از کیفیت پایینتری برخوردارند. در رابطه با ارائه اطلاعات و تحریک حس کنجکاوی از طریق تصاویر، کتابهای آمریکا بیشترین میزان را به خود اختصاص داده است. در زمینه استفاده از گرافیک به منظور سازماندهی اطلاعات و چگونگی انجام کار از طریق تصاویر بیشترین سهم متعلق به کتابهای علوم انگلستان بوده است و در رابطه با کاربرد گرافیک برای پرورش روحیه همکاری، کتابهای آمریکا و سپس انگلستان فعالتر عمل کردهاند. در نتیجهگیری کلی این پژوهش میتوان گفت که در رابطه با ارائه مفاهیم فیزیکی، کتابهای انگلستان بیشتر از دو کشور دیگر از گرافیک برای پرورش روحیه پژوهش و جستجوگری استفاده کرده است.