یاسر گراوند؛ مرتضی امیدیان؛ حمید فرهادی راد؛ سیدعباس رضوی
چکیده
بدون تردید میتوان گفت که اجتماعیسازی یادگیری یکی از عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت زندگی تحصیلی و اجتماعی یادگیرندگان است. با توجه به چند بعُدی و فرایندی بودن اجتماعیسازی یادگیری و کمبود پژوهشهای تبیینی در مورد این مسئله، پژوهش حاضر درصدد کشف و تبیین فرایند اجتماعیسازی یادگیری در محیطهای یادگیری به کمک روش « نظریه داده بنیاد» ...
بیشتر
بدون تردید میتوان گفت که اجتماعیسازی یادگیری یکی از عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت زندگی تحصیلی و اجتماعی یادگیرندگان است. با توجه به چند بعُدی و فرایندی بودن اجتماعیسازی یادگیری و کمبود پژوهشهای تبیینی در مورد این مسئله، پژوهش حاضر درصدد کشف و تبیین فرایند اجتماعیسازی یادگیری در محیطهای یادگیری به کمک روش « نظریه داده بنیاد» بود. مشارکتکنندگان این پژوهش را معلمان علوم و صاحبنظران دانشگاهی دارای تجربه در زمینه اجتماعیسازی یادگیری تشکیل میدادند و با 13 نفر از آنها که به شیوه هدفمند و با استفاده از روش نمونهگیری نظری انتخاب شدند مصاحبه انجام شد. ماحصل مرحلهی کدگذاری باز، بیست و یک طبقهی اصلی بود. شرایط علّی عبارت بودند از: مشارکت فعال دانشآموز، طراحی محیط یادگیری دانشآموز محور، بسترسازی برای آموزش دانشآموز محور، پیوستگی آموزش و تجربه و یادگیری تعاملی. شرایط زمینهای شامل دو طبقهی اصلی توسعه حرفهای معلّمان، رفع موانع ساختاری، اداری و فضای فیزیکی بود. نظام آموزشی مکانیکی و کمیتگرا، کیفیت معلّم، کیفت یادگیرندگان و کیفیت خانواده شرایط مداخلهگر را تشکیل میدادند. همچنین، راهبردهای پژوهش در پنج طبقهی تعامل اجتماعی در یادگیری، تأکید بر پرسش و پژوهش، هنر برانگیختن، خودراهبر کردن یادگیرندگان و تناسب میان محتوا، مکان و زمان آموزش جای گرفتند. پنج طبقهی اصلی اثرات مثبت بر یادگیری و دانش، افزایش انگیزه و اعتماد به نفس در محیط یادگیری، تقویت تواناییها و مهارتهای سطح بالا، بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و تغییر در نگرش یادگیرندگان نیز تشکیلدهنده پیامدها بودند. سازندهگرایی اجتماعی الگوی اجتماعیسازی یادگیری به عنوان پدیده مرکزی دادهها، شکلدهندهی یافتههای پژوهش حاضر بود.
محمد لطیفی؛ سید عباس رضوی؛ عبداله پارسا
چکیده
این پژوهش با هدف آگاهی از میزان استفاده دبیران از شوخ طبعی مناسب و نامناسب در فرایند تدریس انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش کمّی و کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دوره اول و دوم متوسطه شهر شوش(استان خوزستان) در سال تحصیلی 99-1398 بود. حداقل حجم نمونه طبق جدول مورگان محاسبه ...
بیشتر
این پژوهش با هدف آگاهی از میزان استفاده دبیران از شوخ طبعی مناسب و نامناسب در فرایند تدریس انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش کمّی و کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دوره اول و دوم متوسطه شهر شوش(استان خوزستان) در سال تحصیلی 99-1398 بود. حداقل حجم نمونه طبق جدول مورگان محاسبه شد و در مجموع 366 دانشآموز با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. دادههای موردنیاز از طریق پرسشنامه شوخ طبعی مناسب و نامناسب (Frymier et al., 2008) گردآوری شد. با استفاده از آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه شوخ طبعی مناسب و نامناسب 95/0 تعیین گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون تی تک گروهی، تی مستقل و تی وابسته استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد دبیران در تدریس از شوخ طبعی مناسب بیشتر از شوخ طبعی نامناسب استفاده کرده بودند. البته به طور کلی میزان استفاده آنان از شوخ طبعی(مناسب و نامناسب) کمتر از متوسط بود. دیگر یافته این پژوهش نشان داد دبیران مرد بیشتر از دبیران زن، از انواع شوخ طبعی در فرآیند تدریس استفاده کرده اند.
امیر مثنوی؛ سید عباس رضوی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی توانایی بازخورد ادراک شده دانشجویان و قابلیت پیش بینی آن بر اساس مولفههای محیط یادگیری سازنده گرا در یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. برای انجام پژوهش 166 دانشجو با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی توانایی بازخورد ادراک شده دانشجویان و قابلیت پیش بینی آن بر اساس مولفههای محیط یادگیری سازنده گرا در یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. برای انجام پژوهش 166 دانشجو با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کننده ها، مقیاس بازخورد ادراک شده(Haghani et al.,) و دیگری مقیاس محیط یادگیری سازندهگرا(Tylor) را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیری، ضریب همبستگی پیرسون و تی تست گروه های مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین متغیر بازخورد ادراک شده و محیط یادگیری سازنده گرا همبستگی مثبت وجود دارد. تحلیل رگرسیون مشخص کرد که مولفه های محیط یادگیری سازندهگرا(از جمله: ارتباط با زندگی، عدم قطعیت، بیان انتقادی، نظارت مشترک، و مذاکره با دانشجو) پیش بینی کننده های بازخورد ادراک شده هستند(59% واریانس) همچنین پیش بینی کننده های بین دانشجویان دختر و پسر و کارشناسی و تحصیلات تکمیلی در میزان دریافت بازخورد ادراک شده تفاوت وجود ندارد. نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد. شواهد این پژوهش بیانگر آن است که ایجاد یک محیط یادگیری سازنده گرا از طریق توجه به مولفه های آن می تواند موجب بهبود بازخورد در فرایند آموزش شود. با توجه به اهمیت بازخورد در فرایند ارتباط، محیط های یادگیری سازنده گرا موجب بهبود ارتباط و بهبود کیفیت آموزش میگردد.
تکنولوژی آموزشی
سید عباس رضوی؛ احمد منصوری؛ سکینه شاهی
چکیده
هدف از پژوهش آگاهی از وضعیت کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در محیط یاددهی-یادگیری مدارس هوشمند دوره ابتدایی شهر شوش بود. روش پژوهش، آمیخته از نوع تبیینی بود. این پژوهش در مدارس هوشمند پسرانه دوره ابتدایی شهر شوش انجام شد. در بخش کمّی به علت کوچک بودن حجم نمونه، کلیه معلمان (70 نفر) به روش سرشماری انتخاب شدند. دادههای کمّی پژوهش ...
بیشتر
هدف از پژوهش آگاهی از وضعیت کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در محیط یاددهی-یادگیری مدارس هوشمند دوره ابتدایی شهر شوش بود. روش پژوهش، آمیخته از نوع تبیینی بود. این پژوهش در مدارس هوشمند پسرانه دوره ابتدایی شهر شوش انجام شد. در بخش کمّی به علت کوچک بودن حجم نمونه، کلیه معلمان (70 نفر) به روش سرشماری انتخاب شدند. دادههای کمّی پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. روایی پرسشنامه، توسط تعدادی از متخصصان علوم تربیتی مورد تائید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از آلفای کرانباخ، 94/0 محاسبه شد. در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه با 10 نفر از مدیران و 10 نفر از معلمان انجام گرفت. برای تحلیل دادههای کمّی از تی تک نمونهای؛ و برای تحلیل دادههای کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد وضعیت کاربرد فاوا در پنج مؤلفه: 1- استفاده معلمان از محتوای الکترونیکی (چندرسانهای) در فرایند یاددهی-یادگیری، 2- طراحی محتوای الکترونیکی (چندرسانهای) مورد نیاز توسط خود معلمان، 3- نقش دانشآموزان در تهیه محتوای الکترونیکی (چندرسانهای)، 4- استفاده از فاوا برای استمرار یاددهی-یادگیری، 5- ترغیب دانشآموزان جهت استفاده از فاوا برای گسترش دانش و تعمیق یادگیری توسط معلمان؛ پایینتر از حد مطلوب بود. با تحلیل دادههای کیفی موانع مهمی از قبیل ضعف دانش و مهارت معلمان و دانشآموزان و خانواده؛ مشکلات فرهنگی و نگرشی مربوط به معلمان، خانواده و دانشآموزان؛ مشکلات مربوط به زیرساخت، امکانات و منابع مالی؛ ضعف انگیزشی؛ و همچنین مشکلات مربوط به برنامه درسی؛ بهعنوان موانع کاربرد فاوا در مدارس موردمطالعه شناسایی شد.
غلامحسین رحیمی دوست؛ سید عباس رضوی
دوره 19، شماره 2 ، اسفند 1391، ، صفحه 145-166
چکیده
یادگیری الکترونیکی به عنوانیک فناوری آموزشی جدید به سرعت در حال گسترش، توسعه و تحول است. چنین گستردگی دستاندرکارانرا ملزم به اعمال روشهای علمی و منطقی در اجرا، مدیریت و ارزشیابی پروژههای یادگیریالکترونیکی کرده است. یکی از روشهای پیروی از منطق و عقلانیت در یادگیریالکترونیکی امکانسنجی پیش از اجرای پروژههای یادگیری الکترونیکی ...
بیشتر
یادگیری الکترونیکی به عنوانیک فناوری آموزشی جدید به سرعت در حال گسترش، توسعه و تحول است. چنین گستردگی دستاندرکارانرا ملزم به اعمال روشهای علمی و منطقی در اجرا، مدیریت و ارزشیابی پروژههای یادگیریالکترونیکی کرده است. یکی از روشهای پیروی از منطق و عقلانیت در یادگیریالکترونیکی امکانسنجی پیش از اجرای پروژههای یادگیری الکترونیکی است. پژوهش حاضربا هدف بررسی امکان اجرای یادگیری الکترونیکی در دانشگاه شهید چمران اهواز انجامشده است. جامعهی آماری تمامی دانشجویان و استادان دانشگاه شهید چمران اهواز درنیمسال دوم سال تحصیلی 86-85 بودند. نمونهی این پژوهش از میان دو گروه دانشجویان(351 نفر)، و استادان (129 نفر)، انتخاب شد. روش نمونهگیری طبقهای تصادفی بود. ابزارپژوهش پرسشنامههای استانداردی بود که قبلاً توسط پژوهشگران دیگری مورد استفادهقرار گرفته بود. در این پژوهش از دو پرسشنامهی استاندارد، یکی برای دانشجویان ودیگری برای استادان استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی (میانگین،انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه ANOVA) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان دادکه دانشجویان و استادان دانشگاه شهید چمران برای شرکت در یادگیری الکترونیکی آمادگینسبی دارند. بهعلاوه، تحلیل استنباطی دادهها نشان داد که بین دانشجویان گروههایعلوم انسانی و علوم پایه از نظر آمادگی برای شرکت در یادگیری الکترونیکی تفاوت معنیداریوجود دارد، اما بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان و آمادگی برای شرکت در یادگیریالکترونیکی تفاوت معنیداری وجود ندارد. بر اساس یافتهی دیگر این پژوهش، تفاوت معنیداریبین مرتبهی علمی اعضای هیأت علمی و نگرش آنان نسبت به میزان آمادگی استادان برایارائهی دروس به صورت الکترونیکی وجود ندارد.
غلامحسین رحیمیدوست؛ سید عباس رضوی
چکیده
در این مقاله از نظریة اشاعة نوآوریها به عنوان روشی جهت بررسی و بازبینی نوآوریهای آموزشی استفاده شده است. بر مبنای نظریة اشاعة نوآوریها یک نوآوری ابتدا توسط پیشگامان اقتباس میشود چنانچه نتایج کاربرد و یا استفاده از این نوآوری مثبت باشد مورد توجه دیگر افراد نیز قرار میگیرد. همچنانکه یک نوآوری افراد بیشتری را به خود جلب میکند شمار ...
بیشتر
در این مقاله از نظریة اشاعة نوآوریها به عنوان روشی جهت بررسی و بازبینی نوآوریهای آموزشی استفاده شده است. بر مبنای نظریة اشاعة نوآوریها یک نوآوری ابتدا توسط پیشگامان اقتباس میشود چنانچه نتایج کاربرد و یا استفاده از این نوآوری مثبت باشد مورد توجه دیگر افراد نیز قرار میگیرد. همچنانکه یک نوآوری افراد بیشتری را به خود جلب میکند شمار افراد باقی مانده که نوآوری را اقتباس نکردهاند کمتر میشود در نتیجه نرخ اقتباس کمتر میشود تا اینکه یک نوآوری جدید جای نوآوری قبلی را بگیرد. بررسی تاریخچة نوآوریهای آموزشی در چند دهة قبل بیانگر این است که نمودار اشاعة نوآوریهای معروفی همچون آموزش برنامهای و تلویزیون آموزشی شکلی همچون زنگوله داشتهاند. در واقع در طی یک چرخه در مرحلهای این نوآوریها در اوج اقتباس بودهاند ولی بعد از مدتی میزان اقتباس کمتر شده است. نگاهی به نوآوری جدید یادگیری الکترونیکی که چند سالی است ظهور کرده بیانگر پیروی از الگوهایی است که سالها پیش دیگر نوآوریها، آموزش برنامهای و تلویزیون آموزشی، تجربه کرده بودند. واقعیتی که امروزه در حال آشکار شدن است آن است که پروژههای یادگیری الکترونیکی علی رغم آنکه خیلی زود توجه زیادی را به خود جلب کردند در حال حاضر در حال افول میباشند.