رضوان محمدی؛ سوسن کشاورز؛ رمضان برخورداری
چکیده
هدف از انجام این پژوهش روایت نگاری فلسفه تربیتی شخصی معلمان شهرستان کنگان بود. این پژوهش از نوع کیفی است که به روش روایت پژوهی انجام شد. جامعه پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان کنگان بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به کار بودند. از این جامعه پژوهش، با روش نمونهگیری هدفمند و تا اشباع نظری دادهها با 15 نفر از این معلمان مصاحبه ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش روایت نگاری فلسفه تربیتی شخصی معلمان شهرستان کنگان بود. این پژوهش از نوع کیفی است که به روش روایت پژوهی انجام شد. جامعه پژوهش کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان کنگان بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به کار بودند. از این جامعه پژوهش، با روش نمونهگیری هدفمند و تا اشباع نظری دادهها با 15 نفر از این معلمان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. سپس دادهها با روش تحلیل مضمون و با کمک نرمافزار MAXQDA تحلیل شد و به ترتیب مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر استخراج شد. برای پایایی دادهها از روش توافق بین کدگذاران و برای روایی یافتهها از روش بازنگری توسط متخصصان استفاده شد. تحلیل یافتهها 10 مضمون سازمان دهنده و 21 مضمون پایه را نشان داد. مهم ترین یافتههای تحقیق عبارت بودند از : توجه به مولفه های اخلاقمداری ، خودکارآمدی ، ارزش مداری و ایجاد مدرسه پویا برای حرفه معلمی، درنظرگرفتن نقش تربیتی(هدایت گری و الگو و اسوه بودن) در کنار تقش آموزشی(تدریس و آموزش) برای معلمان، پی جویی زندگی شاد و آگاهانه به عنوان نتایج تربیت، توجه به نقاط قوت(بیرونی و درونی) و ضعف های (شناختی، اجتماعی و روانشناختی) شاگردان در تربیت و ایجاد محرکهای شغلی سازمان محور و شاگرد محور برای معلمان.
فلسفه تعلیم و تربیت
شهداد عبدالهی خانقاه؛ یحیی قائدی؛ سعید ضرغامی همراه؛ رمضان بر خورداری
چکیده
بر اساس مفروضه های ساخت شکنانه تبارشناسی، تحول مفاهیم نه تنها حاصل پیشرفت علم و دانش در حوزه های معرفت بشری همچون روان شناسی و علوم اجتماعی نیست بلکه بیانگر آن است که چنین تحولی حاصل حوادث تاریخی و وقایع خردی است که در میانه این تحول رخ داده است. بر مبنای چنین پیش فرضی مساله اصلی این پژوهش تبیین حوادث، تحولات و فرایندهای شکل دهنده به ...
بیشتر
بر اساس مفروضه های ساخت شکنانه تبارشناسی، تحول مفاهیم نه تنها حاصل پیشرفت علم و دانش در حوزه های معرفت بشری همچون روان شناسی و علوم اجتماعی نیست بلکه بیانگر آن است که چنین تحولی حاصل حوادث تاریخی و وقایع خردی است که در میانه این تحول رخ داده است. بر مبنای چنین پیش فرضی مساله اصلی این پژوهش تبیین حوادث، تحولات و فرایندهای شکل دهنده به مفهوم دانش آموز نخبه و ساختار شکنی از این مفهوم در راستای تبیین امکان های حاشیه رانده شده در زندگی دانش آموزان در نظام آموزشی ایران معاصر است . بر اساس مطالعه تاریخ تربیت نخبگی در ایران به روش نقد تبارشناسانه نتایج حاصل بیانگر آن بود که مهم ترین صورتبندی های گفتمانی در این دوران، طرح سمپاد و طرح شهاب در تاریخ تربیت نخبگی در ایران معاصر است .. در این میان مهم ترین این عوامل، شکست ساختار هوش در دانش و ورود مفاهیم اجتماعی به تربیت نخبگی است به طوریکه به راحتی می توان تنوع در عرصه های اجتماعی و شمول ابعاد مختلف تیز هوشی را در صورت بندی اخیر از آن یعنی طرح شهاب مشاهده نمود. اما آنچه از نظر تبار شناسی دارای اهمیت است تحلیل تبار بر حسب عوامل غیر گفتمانی است. از جمله مهم ترین این عوامل بر حسب مطالعه رویدادها و حوادث می توان به فرار مغزها تغییر مفاهیم اقتصادی ، نمای نا متناسب در پراکندگی جمعیتی آموزش های خاص تیز هوشان اشاره کرد.