مجتبی بخشنده؛ بابک شمشیری؛ محمدحسن کریمی؛ فریبا خوشبخت
چکیده
در واکاوی تلاشهای عالمانهی انجام شده بهمنظور بررسی ریشههای ناکارآمدبودنِ نظام آموزشی، بررسی ارتباط میان ناکارآمدی با عنصر هدف، بهعنوان یکی از عناصر مهم تربیت، نسبت به بقیهی عناصر، بسیار کمرنگ است. براین اساس، هدف از این جستار، بررسی ناکارآمدی نظام آموزشی از منظر اهداف کلانِ تدوینشده است. روش پژوهش در اینجا بر اساس روش ...
بیشتر
در واکاوی تلاشهای عالمانهی انجام شده بهمنظور بررسی ریشههای ناکارآمدبودنِ نظام آموزشی، بررسی ارتباط میان ناکارآمدی با عنصر هدف، بهعنوان یکی از عناصر مهم تربیت، نسبت به بقیهی عناصر، بسیار کمرنگ است. براین اساس، هدف از این جستار، بررسی ناکارآمدی نظام آموزشی از منظر اهداف کلانِ تدوینشده است. روش پژوهش در اینجا بر اساس روش تحلیلی ـ استنتاجی، استفاده از دادهیابی اسنادی و در نهایت، دادهکاوی توصیفی ـ تفسیری انجام شده است. یافتهها نشان میدهد غایتِ نظامِ رسمی آموزش و پرورش در همهی اسناد تدوین شدهی پس از انقلاب اسلامی، بهطور کامل، صبغهی دینی دارد اما نظام تعلیم و تربیت ایران نتوانسته در دستیابی به این غایتها موفق باشد و فاصلهای که میان غایتِ آشکارِ نظامِ آموزشی و آنچه در صحنهی عینی اجتماع، قابل مشاهده است مُهر تأییدی بر ناکارآمد بودن آن از منظر میزان دستیابی به اهدافِ کلان است. بهعنوان نتیجه می-توان گفت ریشهی این ناکارآمدبودن را میتوان در عدم توجه دقیق به ضرورت وجود فهم مناسب از ماهیت دین و عدم توجه به اقتضائات فطرت جستجو نمود که باعث عدم دقت به ملزومات تربیت دینی شده، بهگونهای که پیامدی جز به حاشیهرفتنِ توجه به ضرورتِ تمرکز بر شکوفایی ایمان و پُررنگشدنِ تمرکز بر توسعهی آداب دینی نداشته است.
فلسفه تعلیم و تربیت
حمیدرضا پروار؛ بابک شمشیری؛ محمد مزیدی شرف آبادی
چکیده
روشنفکری دینی بهعنوانمحصول رویارویی دین با مدرنیته، یکی از رویکردهای مناقشهانگیز و پرنفوذ چند قرناخیر دنیای اسلام است. این رویکرد در ایران نیز به یکی از مباحث مهم و جنجالبرانگیزمیان اندیشمندان تبدیلشده و جهتگیریهای بعضاً متفاوتی را تجربه کرده است. این جهتگیریهاسبب شده است تا روشنفکری دینی ایران در قالب موجهای متفاوتی ...
بیشتر
روشنفکری دینی بهعنوانمحصول رویارویی دین با مدرنیته، یکی از رویکردهای مناقشهانگیز و پرنفوذ چند قرناخیر دنیای اسلام است. این رویکرد در ایران نیز به یکی از مباحث مهم و جنجالبرانگیزمیان اندیشمندان تبدیلشده و جهتگیریهای بعضاً متفاوتی را تجربه کرده است. این جهتگیریهاسبب شده است تا روشنفکری دینی ایران در قالب موجهای متفاوتی نامگذاری گردند.”احیاگری اسلامی“، ”اسلامیسازیدانش“ و ”جریان متأخر“ آن با جهتگیری معرفتشناسانه و فلسفی از جمله این موجهاست.جریان متأخر روشنفکری دینی ایران بر این ادعاست که میتواند دین را با مدرنیته وعناصر آن ازجمله شهروندی، سازگار کند. نوشتار حاضر باهدف بررسی امکان سازگاری دینو شهروندی مدرن از چشمانداز جریان متأخر روشنفکری دینی، میکوشد تا به این پرسشپاسخ دهد که امکان و ظرفیت این جریان را در سازگاری با شهروندی مدرن چیست و سپستربیت شهروندی متناسب با مفروضات این جریان را ترسیم کند. پژوهش حاضر در زمره پژوهشهایکیفی قرار میگیرد و برای رسیدن به هدف خود از روش توصیفی-تفسیری، سود میجوید. یافتههایاین پژوهش نشان میدهد که این جریان فکری با پیشفرضها و اصولی که دارد و نیز باطرح اولویت معرفتشناسی بر هستیشناسی در بسیاری از موارد توانسته است با مفروضاتمدرنیته و شهروندی مدرن خود را سازگار کند و تحقق تربیت شهروندی مدرن را ممکنسازد، امّا در پارهای از مسائل به توافق دست نیافته است.