فلسفه تعلیم و تربیت
مهرنوش هدایتی؛ نیره دلیر
چکیده
از منظر صاحبنظران حوزۀ تعلیموتربیت دستیابی به اهداف درس تاریخ از طریق تدریس حافظهمحور وقایع ممکن نیست، بلکه از طریق مشارکت فعال یادگیرندگان و دستیابی آنها به سطوح عالی حیطۀ شناختی و عاطفی صورت میپذیرد. «حلقه کندوکاو» رویهای آموزشی است که مجال یادگیری فعال و مشارکتی را با ابزارهای نقد، خلق، و ارزشگذاری فراهم میسازد. ...
بیشتر
از منظر صاحبنظران حوزۀ تعلیموتربیت دستیابی به اهداف درس تاریخ از طریق تدریس حافظهمحور وقایع ممکن نیست، بلکه از طریق مشارکت فعال یادگیرندگان و دستیابی آنها به سطوح عالی حیطۀ شناختی و عاطفی صورت میپذیرد. «حلقه کندوکاو» رویهای آموزشی است که مجال یادگیری فعال و مشارکتی را با ابزارهای نقد، خلق، و ارزشگذاری فراهم میسازد. از این منظر، مساله این پژوهش بررسی امکان تدریس «تاریخ» در حلقههای کندوکاو و چگونگی افزایش اشتیاق و ارتباط با این درس هویتساز از طریق پرورش تفکر مراقبتی است. «تفکر مراقبتی» یکی از مهارت-های عالی تفکر است که سطوح بالای اهداف شناختی و عاطفی را بطور توأمان دربر میگیرد. برای پاسخ به این مسئله بنیادی از روش تحقیق تحلیلی-استنتاجی بهره گرفتهشد. روش تحلیل، از نوع مفهومی و روش استنتاج ازنوع استنتاج استقرائی بود. نتایج نشان میدهند اهداف حیطه عاطفی با پرورش مولفههای «تفکر مراقبتی» در قالب: آگاهی تاریخی، میل به پذیرش هویت ملی، توجه انتخابی به مفاهیم هویتساز، کنش مشتاقانه به فهم تاریخ ملی و ارزشگذاری به آنها قابل استحصال است. کمتوجهی به این اهداف خصوصاً در درس هویتساز تاریخ میتواند زمینه بحران هویت ملی را فراهمسازد. درس تاریخ دوره متوسطه، صرفاً یک درس دانشبنیان نیست، بلکه تلاشی پیرامون راهکارهایی برای ترسیم افق بهتری از آینده زندگی انسانها، از طریق تأمل روی هویت ملی دانش-آموزان و بالتبع جامعه است. میتوان با استفاده از رویههای فعال و تأملی تدریس و پرورش انواع مهارتهای فکری سطح بالا، خصوصاً تفکر مراقبتی به شکلگیری و پایداری ارزشها و تعلقخاطر از طریق شناخت و آگاهی تاریخی نسل آینده کمک میکند.
روانشناسی تربیتی
مهرنوش هدایتی
چکیده
این پژوهش با هدف ساخت، بررسی روایی و پایایی پرسشنامه سنجش مهارت تفکر مراقبتی براساس رویکرد تربیتی «فلسفه برای کودکان» برای دانشآموزان دوره اول متوسطه شهر تهران انجام شد. بدین منظور ابتدا طرح مقدماتی (Pilot Study) پژوهش روی 60 دانشآموز اجرا گردید و سپس تعداد 742 دانشآموز (358 دختر و 384 پسر) دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ساخت، بررسی روایی و پایایی پرسشنامه سنجش مهارت تفکر مراقبتی براساس رویکرد تربیتی «فلسفه برای کودکان» برای دانشآموزان دوره اول متوسطه شهر تهران انجام شد. بدین منظور ابتدا طرح مقدماتی (Pilot Study) پژوهش روی 60 دانشآموز اجرا گردید و سپس تعداد 742 دانشآموز (358 دختر و 384 پسر) دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و پرسشنامه سنجش تفکر مراقبتی در پنج خردهمقیاس، شامل تفکر مبتنی بر ارزش، تفکر عاطفی، تفکر مبتنی بر هنجار، تفکر فعال و تفکر همدلانه، بین آنها توزیع و نتایج مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفت. روایی محتوایی پرسشنامه با کمک از ده تن از اساتید متخصص داخلی و شش تن از اساتید خارجی بررسی و مورد تایید قرار گرفت(87/.CVR=). روایی سازه این آزمون نیز به کمک روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی بررسی گردید در نهایت از هریک از خُردهمهارتها، پنج سوالی که بیشترین بار عاملی را داشتند انتخاب و فرم 25 سوالی آزمون با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مورد تائید قرار گرفت. همچنین یافتهها حاکی از تفاوت معنیدار مهارت تفکر مراقبتی، تفکر مبتنی بر ارزش، تفکر عاطفی و تفکر هنجاری میان دختران و پسران بود. نتایج این پژوهش نشان داد پرسشنامه سنجش مهارت تفکرمراقبتی، اطلاعات لازم درخصوص مهارت کلی و پنج خُردهمهارت را ارائه میدهد و میتواند در جهت سنجش و رشد این مهارت برای دانشآموزان متوسطه دوره اول کاربرد داشتهباشد.
فلسفه تعلیم و تربیت
مهرنوش هدایتی؛ حامد ماهزاده
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تبیین تأثیر برنامه آموزشی "فلسفه برای کودکان و نوجوانان" (P4C) بر مهارتهای حل مسئله اجتماعی در دانشآموزان است. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام گردید و جامعه آماری آن را تمامی دانشآموزان پسر دبیرستانهای دوره دوم منطقه 6 شهر تهران را در برمیگرفت، که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای، ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تبیین تأثیر برنامه آموزشی "فلسفه برای کودکان و نوجوانان" (P4C) بر مهارتهای حل مسئله اجتماعی در دانشآموزان است. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام گردید و جامعه آماری آن را تمامی دانشآموزان پسر دبیرستانهای دوره دوم منطقه 6 شهر تهران را در برمیگرفت، که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای، 60 دانشآموز پسر از دو کلاس دبیرستان شهید مطهری، انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه تجدیدنظر شده حل مسئله اجتماعی (SPSI-R) پاسخ دادند. در مرحله بعد، گروه آزمایش طی 12 جلسه آموزشی نوددقیقهای در قالب حلقه کندوکاو، تحت آموزش به روش« فلسفه برای کودکان و نوجوانان» قرار گرفتند و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از پایان جلسات آموزشی، مجدداً پرسشنامه حل مسئله اجتماعی (SPSI-R) روی آزمودنیهای هر دو گروه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مشارکت در برنامه آموزشی "فلسفه برای کودکان و نوجوانان" منجر به بهبود مهارت کلی حل مسئله اجتماعی میگردد. این تأثیر بهصورت معنادار در مؤلفههای حل منطقی مسئله، سبک اجتنابی و سبک بیدقتی/تکانشی به مسئله و جهتگیری منفی به مسئله و جهتگیری مثبت به مسئله قابل مشاهده شد.