معصومه رمضانی فینی؛ نرگس سجادیه
چکیده
در دنیای امروز تعلیم و تربیت در تحقق اهداف و نیز تعارض میان اهداف علمی و اخلاقی با چالشهایی روبرو است. رویکرد انتقادی با تمرکز بر وجود انسان و کنشگری وی، میتواند نظام تربیت را در بازگشت به اهداف جامع خویش یاری رساند. نوشتار حاضر با تحلیل ابعاد رویکرد انتقادی، به ردیابی دلالتهای آن در تربیت میپردازد. در ...
بیشتر
در دنیای امروز تعلیم و تربیت در تحقق اهداف و نیز تعارض میان اهداف علمی و اخلاقی با چالشهایی روبرو است. رویکرد انتقادی با تمرکز بر وجود انسان و کنشگری وی، میتواند نظام تربیت را در بازگشت به اهداف جامع خویش یاری رساند. نوشتار حاضر با تحلیل ابعاد رویکرد انتقادی، به ردیابی دلالتهای آن در تربیت میپردازد. در گام نخست به منظور بررسی چرخشهای اساسی در رویکرد انتقادی از روش تحلیل زبانی استفاده شده است و در گام دوم به منظور استنتاج دلالتهای تربیتی منتج از این چرخشها روش استنتاجی به کار گرفته شده است. رویکردانتقادی نسبت به رویکردهای فلسفی پیش از خود، قائل به چرخش-هایی است از این قرار: چرخش از تقدیرگرایی به کنشگری انسانی، چرخش از خرد ابزاری به خرد انتقادی، چرخش از یکسانسازی به تفاوتها و چرخش از نظریهپردازی به پیوند نظر و عمل. این چرخشها در عرصه تربیت، موجد تحولاتی خواهند شد. از جمله میتوان به این تحولات اشاره کرد: بررسی اهداف نظام تربیت و نسبت آنها با وضعیت موجود، حساسیت نسبت به ایدئولوژیهای ناظر بر سلطه، توجه به ابعاد اخلاقی دانشهای فناورانه، تلاش برای ایجاد بسترهای کنشگری واقعگرایانه دانش-آموزان، توجه به لایهمندی هویت و تنوع هویتهای فرهنگی/قومی. این چرخشها را میتوان در سه سطح فلسفی، سیاستگذاری و روابط کلاسی-مدرسه ای دستهبندی کرد. نظام تربیت در وضعیت فعلی در تحقق چرخش ها با چالشهایی مواجه است که تنوع بخشی به مدارس و مراجع راهبری، تقویت نهادهای علمی خارج از نهاد تربیت و تقویت اصلاحات خرد مدرسه ای –کلاسی میتواند راههای برون رفت از آنها تلقی شود.
فلسفه تعلیم و تربیت
نرگس سجادیه؛ سمیه سورانی
چکیده
آدمی با امید بستن به تربیت، میتواند به فراتر رفتن از محدودیتهای موجود، رهایی از بندها و فتح قلههای سعادت، بیندیشد. در این میان، بحث از چندوچون و روش تربیت، در میان اندیشمندان از رونق ویژهای برخوردار بوده است. یکی از روشهای مطرح در تربیت که مخالفان و موافقان پابرجایی داشته است، روش تربیتی "عادت" است. در آثار افلاطون و ارسطو به ...
بیشتر
آدمی با امید بستن به تربیت، میتواند به فراتر رفتن از محدودیتهای موجود، رهایی از بندها و فتح قلههای سعادت، بیندیشد. در این میان، بحث از چندوچون و روش تربیت، در میان اندیشمندان از رونق ویژهای برخوردار بوده است. یکی از روشهای مطرح در تربیت که مخالفان و موافقان پابرجایی داشته است، روش تربیتی "عادت" است. در آثار افلاطون و ارسطو به عنوان متقدمین عرصهی تربیت، از این روش بهوضوح سخن رفته است. هدف پژوهش حاضر این است که برخی از ابعاد ناسفته از این روش را روشن نماید و ناگفتههایی از آن را در زمینه مفهوم عادت، عرصههای بهکارگیری عادت، ملاحظات سنی و نقش مربی و متربی تبیین کند. روش مورداستفاده در این پژوهش، رویکرد تحلیلی در دو صورت تحلیل زبان فنی-رسمی و تحلیل تطبیقی است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که افلاطون و ارسطو، عادت را به عنوان یک شیوهی تربیتی پذیرفتهاند اما در مفهوم آنها از عادت تفاوتهایی نهفته است. افلاطون، عادت را از افق جنبههای اخلاقی و معنوی موردمطالعه قرار میدهد و جنبههای مثبت و منفی آن را در نظر میگیرد. ارسطو، توجیه نسبتاً وسیعتری برای عادت از لحاظ فلسفی نموده است و به جنبههای عملی آن توجه کرده است. بنابراین، ارسطو برای عادت، جایگاه ویژه با نقش مثبت قائل است درحالیکه افلاطون، به نقش ایجابی و سلبی آن توجه کرده است و به نتایج عملی عادت اهمیت میدهد.
فلسفه تعلیم و تربیت
نرگس سجادیه؛ سعید آزادمنش
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران دربارهی کارکردهای این رشته است. برای دستیابی به این هدف، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و فن تحلیل مضمون استفاده شد. مشارکت کنندگان از میان 11 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و 6 نفر از دانشجویان دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران دربارهی کارکردهای این رشته است. برای دستیابی به این هدف، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و فن تحلیل مضمون استفاده شد. مشارکت کنندگان از میان 11 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و 6 نفر از دانشجویان دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران بودند. یافتههای بدست آمده از تحلیل دادهها نشان داد که کارکردهای اساسی این رشته، شامل دو نوع کارکرد اجتماعی (با فراوانی 80 گویه) و کارکرد فردی (با فراوانی 18 گویه)، میشود. از اساسی ترین کارکردهای اجتماعی میتوان به «سیاستگذاریهای کلان نظام رسمی تعلیم و تربیت»، «ارائه معیار سنجش، نقادی و تحلیل در فضای تربیتی»، «الهام بخشی برای حل مسائل تربیتی» و «استنتاج دلالتهای تربیتی» اشاره کرد. «اندیشهورزی و انسجام بخشی فکری»، و «تغییر نگرش افراد و وسعت بخشی به نگاه آنها»، از جمله مهمترین کارکردهای فردی رشته فلسفه تعلیم و تربیت از نظر دانشجویان است.در صدر قرار گرفتن توجه به سیاستگذاریهای کلان برای نظام رسمی تربیت، نشان از نوعی سیاستزدگی در وضعیت موجود رشته دارد. همچنین کلیشههای محدود شغلی این رشته، نیاز به بازنگری در ماموریتها و برنامه درسی این رشته را باز مینمایاند.مقایسه این کارکردها با اهداف مصوب این رشته نشان می دهد که دانشجویان اهداف متنوع تری برای این رشته لحاظ می کنند و برخلاف اهداف مصوب، این رشته را در جایگاه تصمیم سازی های کلان می بینند.