مصطفی باقریان فر؛ احمدرضا نصراصفهانی؛ محمدرضا آهنچیان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های محتوای مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آن ها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح ترکیبی و از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئتعلمی دانشگاه های کشور که در حوزه محتوای دروس اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. ابزار جمعآوری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های محتوای مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آن ها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح ترکیبی و از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئتعلمی دانشگاه های کشور که در حوزه محتوای دروس اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. ابزار جمعآوری داده های پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته (12 سوالی) استخراج شده از بخش کیفی، بوده است. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. تمامی پرسشنامه ها دریافت شده و مبنای تحلیل های کمی قرار گرفتند. در بخش کمی، از روش توصیفی – پیمایشی بهره گرفته شده است. برای تعیین روایی سؤالهای مصاحبه و پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش مقوله بندی باز و در بخش کمی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که دوازده شاخص از منظر مصاحبهشوندگان مهمترین شاخص های محتوا یاددهی و یادگیری مطلوب بودند. یافته های کمی نشان داد میانگین عمل به شاخص های محتوای یادگیری برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
محمدرضا آهنچیان
چکیده
منطقه محل زیست، یکی از شاخصهای اساسی برای طبقهبندی انواع نابرابرهای آموزشی است. در این نوع نابرابری، بهرهمندی فرد از آموزش و پرورش به دلیل ویژگیهای محل زندگیاش محدود میشود. چون کنترل این ویژگی ها، به وسیله افراد امکان پذیر نیست، حق آنها برای دریافت آموزش برابر، تحتالشعاع تهدیدها و فرصتهای بیرونی قرار میگیرد. شواهد ...
بیشتر
منطقه محل زیست، یکی از شاخصهای اساسی برای طبقهبندی انواع نابرابرهای آموزشی است. در این نوع نابرابری، بهرهمندی فرد از آموزش و پرورش به دلیل ویژگیهای محل زندگیاش محدود میشود. چون کنترل این ویژگی ها، به وسیله افراد امکان پذیر نیست، حق آنها برای دریافت آموزش برابر، تحتالشعاع تهدیدها و فرصتهای بیرونی قرار میگیرد. شواهد موجود دربارة نابرابرهای منطقهای آموزش، یکی از چالشهای جدی نظامهای آموزشی از جمله در ایران به شمار میآید. این مقاله با محور قراردادن این نوع نابرابری، یافتههای حاصل از پژوهشی پیمایشی درباره برابری فرصتهای آموزشی در مناطق مرزی (محروم) و غیرمرزی (غیرمحروم) را به اختصار ارایه مینماید. پژوهش یاد شده در 45 مدرسه در 3 شهر منطقه مرزی و 39 مدرسه در 2 شهر منطقه غیرمرزی خراسان رضوی انجام گرفت، و با تحلیل یافتههای حاصل از جستجو در مدارک، مشاهده، و دو فرم پرسشنامه به این نتیجه رسید که فرصتهای ظاهری میان مناطق مقایسه شده، در سه عنصر درونداد، فرایند و تولیدات مدارس نشاندهنده نوعی نابرابری بحرانی نیست.