فلسفه تعلیم و تربیت
حسین حافظی؛ فاطمه مرادیان؛ محمدرضا سرمدی
چکیده
این پژوهش با هدف واکاوی تجربه زیسته بازتاب ارزشهای شخصی معلمان در مدیریت کلاس مدارس ابتدایی انجام شده است. پژوهش حاضر با عنایت به ماهیت و گزارههای آن به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع دادههای گردآوری شده، کیفی و مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی (توصیفی) بود. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش شامل معلمان دوره ابتدایی شهر اراک در سال تحصیلی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف واکاوی تجربه زیسته بازتاب ارزشهای شخصی معلمان در مدیریت کلاس مدارس ابتدایی انجام شده است. پژوهش حاضر با عنایت به ماهیت و گزارههای آن به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع دادههای گردآوری شده، کیفی و مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی (توصیفی) بود. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش شامل معلمان دوره ابتدایی شهر اراک در سال تحصیلی 03-۱۴۰۲ به تعداد ۵۹۷۲ میباشد. از بین این افراد، معلمانی که اشراف و آشنایی کافی در خصوص موضوع پژوهش را داشتند، براساس معیارها و ملاکهایی از پیش تعیین شده همچون تألیف کتاب و فعالیتهای علمی و پژوهشی مرتبط با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با تأکید بر اشباع نظری دادهها تعداد 24 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادههای پژوهش مصاحبههای نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در فرایند کدگذاری و تحلیل دادهها پیرامون ارزشهای مهم معلم در کلاس درس، منجر به شناسایی چهار مقوله شامل ارزشهای روانشناختی معلمان، ارزشهای اجتماعی و انسانی معلمان، ارزشهای آموزشی و حرفهای معلمان، ارزشهای مربوط به استفاده از فناوری در تدریس شد. در خصوص چگونگی و شرایط لحاظ نمودن ارزشهای شخصی معلمان در کلاس درس نیز پنج مقوله شامل ویژگی های فردی و اجتماعی معلمان، ملاحظات اخلاقی در تعاملات کلاسی، ملاحظات مدیریتی و سازمانی در کلاس درس، کار گروهی و همکاری در محیط آموزشی و توجه به فناوریهای آموزشی احصاء شد. این یافتهها نشاندهنده اهمیت توجه به ارزشهای شخصی معلمان در بهبود مدیریت کلاس و فرآیند آموزش است.
حسین حافظی؛ سیّد مهدی پامناری؛ مهدیه رضایی
چکیده
در بین راه های متعدد مقابله با مشکلات زیست محیطی، بنیادی ترین روش، آموزش و فرهنگ سازی عمومی و مشارکت افراد جامعه می باشد. نحوه آموزش اثر زیادی بر توانایی های خودآموز دانش آموزان دارد. این پژوهش با هدف مطالعه اثربخشی روش تدریس مبتنی بر طرح همیار معلم روی اخلاق زیست محیطی دانش آموزان پایه یازدهم متوسطه دوم کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 صورت ...
بیشتر
در بین راه های متعدد مقابله با مشکلات زیست محیطی، بنیادی ترین روش، آموزش و فرهنگ سازی عمومی و مشارکت افراد جامعه می باشد. نحوه آموزش اثر زیادی بر توانایی های خودآموز دانش آموزان دارد. این پژوهش با هدف مطالعه اثربخشی روش تدریس مبتنی بر طرح همیار معلم روی اخلاق زیست محیطی دانش آموزان پایه یازدهم متوسطه دوم کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 صورت گرفت. روش پژوهش، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت داده های گردآوری شده، کمّی و مبتنی بر رویکرد شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری متشکل از 1171 دانش آموز که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس 30 نفری انتخاب شدند. بـرای جمـع آوری داده ها از پرسشنامه اخلاق زیست محیطیFiroozfar, Faqihi & Erfani (2021) استفاده شد که روایی محتوایی آن توسط متخصصان حوزه محیط زیست تأیید گردید و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0.927 به دست آمد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کوواریانس تک و چند متغیره) با نرم افزار SPSS26 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که روش تدریس مبتنی بر طرح همیار معلم روی اخلاق زیست محیطی و مؤلفه های آن (هوا، خاک، آب، گیاهان و جانوران) در دانش آموزان تأثیر دارد (P<0.0005). لذا می توان با بکارگیری روش تدریس مبتنی بر طرح همیار معلم نسبت به ارتقای سطح اخلاق زیست محیطی در دانش آموزان همت گمارد، به گونه ای که نمود آن در جامعه احساس شود.
محمد مشکی حسن آباد؛ محمود اکرامی؛ احمد کریمی دشتکی؛ حسین حافظی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی دانشگاه نسل سوم در نظام آموزش عالی از دور با مورد مطالعه قرار دادن دانشگاه پیام نور به عنوان بستر مطالعاتی انجام گردید. روش پژوهش کیفی و برمبنای نظریه داده بنیاد انتخاب گردید. جامعه مشارکت کنندگان در پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی دانشگاه نسل سوم در نظام آموزش عالی از دور با مورد مطالعه قرار دادن دانشگاه پیام نور به عنوان بستر مطالعاتی انجام گردید. روش پژوهش کیفی و برمبنای نظریه داده بنیاد انتخاب گردید. جامعه مشارکت کنندگان در پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید به طوری از بین اعضای هیات علمی دانشگاه تعداد 46 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و با ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد آزمون قرار گرفتند. داده های حاصل با رویکرد سه مرحله ای در نظریه داده بنیاد (کدگذاری باز؛ کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) کدگذاری و تحلیل گردید. اجرای فرآیند کدگذاری باز منجر به شناسایی 114 مفهوم گردید. در مرحله کدگذاری محوری مفاهیم در قالب 23 مقوله ی فرعی و 8 مقوله اصلی جای گرفت. سپس مدل پارادایمی با ارکان شرایط علی( فضای سازمانی حاکم بر دانشگاه)، شرایط زمینه ای(زیرساخت های سازمانی)، شرایط مداخله گر(خودمختاری، جهانی شدن و تعاملات اثربخش)، پدیده محوری( دانشگاه نسل سوم)، راهبرد ها( بازنگری کنش های اداری و اجرایی) و پیامدها(جامعه توسعه محور)ترسیم گردید و در نهایت با اجرای فرآیند کدگذاری گزینشی، الگوی مفهومی پژوهش روابط بین عوامل را تبیین نمود. الگوی بدست آمده مشخص می کند که برای نسل سومی شدن باید در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری تغییراتی در دانشگاه انجام پذیرد که در صورت ایجاد این تغییرات دانشگاه می تواند علاوه بر استقلال خود در توسعه ی جامعه نیز نقش مهمی را ایفا کند.
حسین حافظی؛ محمود اکرامی؛ نادرقلی قورچیان؛ محمدرضا سرمدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف برازش مدل ریاضی-ساختاری تجاریسازی دانش در دانشگاه پیامنور انجام شد. روش پژوهش، کمی و مبتنی بر همبستگی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی اعضای هیئتعلمی و دانشجویان دکتری تخصصی دانشگاه پیامنور بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای متناسب طی دو مرحله: ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف برازش مدل ریاضی-ساختاری تجاریسازی دانش در دانشگاه پیامنور انجام شد. روش پژوهش، کمی و مبتنی بر همبستگی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی اعضای هیئتعلمی و دانشجویان دکتری تخصصی دانشگاه پیامنور بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای متناسب طی دو مرحله: مرحلهی مقدماتی (100 نفر شامل 79 هیئتعلمی و 21 دانشجوی دکتری) و مرحلهی اصلی (245 نفر شامل 194 هیئتعلمی و 51 دانشجوی دکتری) دادههای مورد نیاز گردآوری شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی 114 آیتمی پژوهشگر ساخته بود که هفت سازهی موجود در مدل پژوهش را اندازهگیری میکند. خصوصیات روانسنجی ابزار پژوهش با استفاده از رویکرد تحلیل عاملی تأییدی بر رویدادههای مرحلهی مقدماتی مورد بررسی و حمایت قرار گرفت. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها در مرحلهی اصلی نیز، ابتدا با استفاده از رویکرد غربالگری دادهها (شامل؛ نمودار جعبهای، آمارهی مهالانوبیس، آمارههای چولگی و کشیدگی تک و چندمتغیره، نمودار پراکنش)، وضعیت دادههای پرت یا دورافتاده و مفروضههای رویکرد آماری مدلسازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. سپس، با استفاده از رویکرد آماری مذکور، نحوهی برازش مدل و روابط ریاضی-ساختاری بین سازههای موجود در آن، آزمون گردید. نتایج نشان داد که مدل برازش یافتهی اولیه نیاز به اصلاحاتی در قالب حذف 8 مسیر مستقیم معنادار نشده بین سازههای آن و همچنین اضافه نمودن مسیرهای همبستگی خطاهای واریانس بین نشانگرهای سازههای درونزای مدل دارد. بدین ترتیب، مدل اصلاحشده نهایی مورد برازش کامل قرار گرفت.
حسین حافظی؛ محمود اکرامی؛ نادرقلی قورچیان؛ محمدرضا سرمدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی تجاری سازی دانش در نظام آموزش عالی از دور با مورد مطالعه قرار دادن دانشگاه پیام نور انجام شد. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری تخصصی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند نظری استفاده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی تجاری سازی دانش در نظام آموزش عالی از دور با مورد مطالعه قرار دادن دانشگاه پیام نور انجام شد. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری تخصصی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند نظری استفاده شد به گونه ای که با استفاده از 29 نفر (19 نفر از اعضای هیأت علمی و 10 نفر از دانشجویان دکتری تخصصی) داده های مورد نیاز که به اشباع نظری رسیده بودند گرداوری شد. ابزار پژوهش نیز شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از فرایند سه مرحله ای کدگذاری مبتنی بر رویکرد سیستماتیک نظریه داده بنیاد استفاده گردید. اجرای فرایند کدگذاری باز منجر به شناسایی 133 مفهوم و خلاصه سازی آنها در قالب 8 مقوله اصلی با 33 مقوله فرعی شد. سپس مدل پارادیمی مبتنی بر فرایند کدگذاری محوری در قالب شرایط علّی (قابلیت های محیطی)، شرایط زمینه ای (قابلیت های سازمانی)، شرایط مداخله گر (ویژگی های فردی دانش آفرینان، ویژگی های دانش تولید شده و مشتریان دانش)، پدیده محوری (تجاری سازی دانش)، راهبردها (طراحی و پیاده سازی مکانیسم های تسهیلگر) و پیامدها (جامعه دانش بنیان) ترسیم شد و نهایتاً مدل مفهومی نهایی پژوهش با استفاده از فرایند کدگذاری انتخابی در قالب گزارهایی که حکایت از ارتباط بین مقوله های اصلی دارد، به تصویر کشیده شد.