زهرا یوحنایی؛ منیجه شهنی ییلاق؛ سیروس عالیپور؛ علیرضا حاجی یخچالی
چکیده
از آنجا که عملکرد تحصیلی کودکان دچار اختلال نقصتوجه/بیشفعالی در زمینه ریاضی و حیطههای مربوط به ریاضی تحت تأثیر اختلال ایشان قرار میگیرد و امروزه روش آموزشی خودتنظیمی برای رفع مشکلات این کودکان تجویز میشود، لذا پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر توجه انتخابی، ادراک فضایی و استدلال ریاضی در کودکان مبتلا به ...
بیشتر
از آنجا که عملکرد تحصیلی کودکان دچار اختلال نقصتوجه/بیشفعالی در زمینه ریاضی و حیطههای مربوط به ریاضی تحت تأثیر اختلال ایشان قرار میگیرد و امروزه روش آموزشی خودتنظیمی برای رفع مشکلات این کودکان تجویز میشود، لذا پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر توجه انتخابی، ادراک فضایی و استدلال ریاضی در کودکان مبتلا به نقصتوجه/ بیشفعالی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1401 صورت گرفت. روش پژوهش، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت دادههای گردآوریشده، کمّی و مبتنی بر رویکرد شبه آزمایشی (طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری متشکل از تمامی کودکان پسر مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی سنین 9 تا 12 سال (سال چهارم تا ششم) در شهر کرج بوده که در بازۀ زمانی 4 ماهه اول سال 1401 به مراکز مشاوره و یا روانپزشکی مراجعه داشتند و درنهایت به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحلهای 30 دانشآموز انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آموزش خودتنظیمی و گواه تقسیم شدند. بـرای جمعآوری دادهها از پرسشنامه خردهآزمون پردازش دیداری-فضایی از هوشآزمای نوین تهران-استانفورد-بینه، نسخه پنجم، آزمون توجه انتخابی و خرده آزمون استدلال ریاضی هوشآزمای نوین تهران-استانفورد-بینه، نسخه پنجم استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش در 10 جلسه (45 دقیقهای و 2 بار در هفتــه) آموزش داده شد و گروه کنترل در حین جلسات، آموزشی را دریافت نکردند. دادهها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس تک و چند متغیره) با نرمافزار SPSS-24 و AMOS- 21 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش خودتنظیمی تنها بر روی استدلال ریاضی کودکان تأثیر داشته است. بر این اساس مهارت خودتنظیمی را میتوان در دنیای واقعی به کودکان مبتلا به نقصتوجه/بیشفعالی آموزش داد تا این کودکان را برای ورود به دنیای اجتماعی واقعی، پیچیده و نامتجانس خارج از مدرسه آماده شوند.
روانشناسی تربیتی
ناهید شفیعی؛ ناصر بهروزی؛ منیجه شهنی ییلاق؛ محمود ابوالقاسمی
چکیده
چکیده تعیین رابطه علی ادراک از محیط یادگیری سازندهگرا و فکرسیستمی فردی با گرایش به یادگیری مادامالعمر از طریق میانجیگری انگیزش درونی بود. تعداد شرکتکنندگان در پژوهش 450 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهیدچمران اهواز که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل بودند و به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شده بودند. روش پژوهش ...
بیشتر
چکیده تعیین رابطه علی ادراک از محیط یادگیری سازندهگرا و فکرسیستمی فردی با گرایش به یادگیری مادامالعمر از طریق میانجیگری انگیزش درونی بود. تعداد شرکتکنندگان در پژوهش 450 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهیدچمران اهواز که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل بودند و به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شده بودند. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامههای «گرایش به یادگیری مادامالعمر»، «ادراک از محیط یادگیری سازندهگرا»، «تفکر سیستمی فردی» و «انگیزش درونی» بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت و برای آزمودن روابط غیرمستقیم از برنامه ماکرو پریچر و هیز استفاده شد. ارزیابی مدل پیشنهادی پژوهش برازش خوب و قابل قبول مدل را نشان داد. اثر مستقیم متغیرهای ادراک از محیط یادگیری سازندهگرا، تفکر سیستمی فردی و انگیزش درونی با گرایش به یادگیری مادامالعمر و اثر مستقیم ادراک از محیط یادگیری سازندهگرا و تفکر سیستمی فردی با انگیزش درونی مثبت معنیدار به دست آمد. همچنین اثر غیرمستقیم ادراک از محیط یادگیری سازندهگرا و تفکر سیستمی فردی روی گرایش به یادگیری مادامالعمر از طریق انگیزش درونی تأیید شد.
منیژه شهنی ییلاق؛ زهرا بنابی مبارکه؛ حسین شکرکن؛ جمال حقیقی
دوره 17، شماره 2 ، شهریور 1389، ، صفحه 83-110
چکیده
این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش «شیوههای کنار آمدن» کلاس-محور در کاهش خشم و پرخاشگری و افزایش مهارتهای اجتماعی و حل مسألهی دانشآموزان پرخاشگر پرداخته است. جامعهی آماری شامل دانشآموزان دختر کلاسهای چهارم و پنجم ابتدایی ناحیههای چهارگانهی شهر اهواز است؛ که در سال تحصیلی 87-88 مشغول به تحصیل بودند. نمونهگیری ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش «شیوههای کنار آمدن» کلاس-محور در کاهش خشم و پرخاشگری و افزایش مهارتهای اجتماعی و حل مسألهی دانشآموزان پرخاشگر پرداخته است. جامعهی آماری شامل دانشآموزان دختر کلاسهای چهارم و پنجم ابتدایی ناحیههای چهارگانهی شهر اهواز است؛ که در سال تحصیلی 87-88 مشغول به تحصیل بودند. نمونهگیری شامل انتخاب تصادفی 20 دبستان از ناحیههای چهارگانهی آموزش و پرورش اهواز و گماردن آنها به دو گروه آزمایشی و گواه (10 مدرسه گروه آزمایشی و 10 مدرسه گروه گواه) میباشد. سپس، تمام دانشآموزان هدف (پرخاشگر) این مدرسهها بر اساس فرم ملاکهای تشخیص پرخاشگری انتخاب شدند (71 نفر در مدرسههای گروه آزمایشی و 57 نفر در مدرسههای گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده عبارتند از: مقیاس خود-گزارشی ابراز خشم کودکان (استیل و همکاران، 2008)، مقیاس درجهبندی مهارتهای اجتماعی (گراشام و الیوت، 1990)، مقیاس پرخاشگری واکنشی-پیش کنشی (داج و کوی، 1987) و پرسشنامهی حل مسأله (دانیک و اسمیت، 2003). طرح پژوهشی از نوع آزمایشی میدانی با پیش آزمون-پس آزمون است. گروه آزمایشی در 20 جلسهی 45 دقیقهیی تحت آموزش برنامه حل مسأله اجتماعی «شیوههای کنار آمدن» قرار گرفتند؛ و در دو نوبت (پیش آزمون و پس آزمون) ارزیابی شدند. در این پژوهش، از روش تحلیل آماری الگو سازی خطی سلسله مراتبی(HLM) استفاده شده است. نتیجه به دست آمده اثر معنیدار مداخله را در مهارتهای حل مسأله، مؤلفههای مهارتهای اجتماعی (خویشتنداری و رفتار برونسازی شده)، پرخاشگری، پرخاشگری واکنشی، پرخاشگری پیشکنشی، خشم صفت، خشم بیرونی و کنترل خشم نشان میدهد. اثر مداخله در خشم درونی معنیدار نبود. در ضمن، پس از کنترل پیش آزمون و اثر مداخله، پس آزمونها در بین کلاسها متفاوت بودند. آموزگاران کاربرد این برنامهی آموزشی را بسیار اثرگذار و مفید ارزیابی کردند.
منیژه شهینی ییلاق؛ بهمن نجاریان
چکیده
این تحقیق به منظور آزمون شش فرضیه مربوط به دقت و کارایی امتحان گزینش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی برای تحصیل در مقطع راهنمایی مراکز پرورش استعدادهای درخشان به مرحله اجرا درآمده است. از این رو به سوالات مطرح شده عبارتند از: آیا دانش آموزان پسر سال اول راهنمایی، موفق در امتحان ورودی مرکز استعدادهای درخشان نسبت به دانش آموزان ناموفق ...
بیشتر
این تحقیق به منظور آزمون شش فرضیه مربوط به دقت و کارایی امتحان گزینش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی برای تحصیل در مقطع راهنمایی مراکز پرورش استعدادهای درخشان به مرحله اجرا درآمده است. از این رو به سوالات مطرح شده عبارتند از: آیا دانش آموزان پسر سال اول راهنمایی، موفق در امتحان ورودی مرکز استعدادهای درخشان نسبت به دانش آموزان ناموفق در همان امتحان از هوش بالاتری برخوردارند؟ و آیا در بین دانش آموزان ناموفق افراد یافت می شوند که از نظر هوشی در سطح دانش آموزان گزینه شده برای مرکز استعدادهای درخشان باشند؟ برای ارزیابی هوش آزمودنیها، از آزمون ماتریس های پیشرونده ریون (فرم استاندارد) و آزمون کتل (مقیاس ۲) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین نمره های هوش دانش آموزان پسر سال اول راهنمایی مدارس استعداد های درخشان و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. این یافته به سوال اول پاسخ مثبت می دهد ولی سوال دوم پاسخ مثبت دریافت نکرد، معنی که حداقل ۲درصد از دانشآموزان ناموفق، گوشی در حد دانش آموزان مرکز استعدادهای درخشان داشتند. فرضیههای دیگری در رابطه با وضعیت اجتماعی-اقتصادی، پیشرفت تحصیلی... مورد بررسی و تایید قرار گرفت.