سمیه نعمتی؛ ناصر شیربگی
چکیده
توصیف و تفسیر چگونگی فهم پژوهشگران و کارورزان حوزۀ مدیریت آموزشی از مفهوم «رهبری آموزشی» در مقالات منتشر شده در مجلات علوم تربیتی، شناسایی موضوعات و رویکردهای مورد استفاده از سوی نویسندگان جهت مطالعه این مفهوم، هدف اصلی مقاله است. یافتهها نشان داد که حدود 89 درصد از مقالات موردبررسی، با رویکردهای اثباتگرایانه و روشهای ...
بیشتر
توصیف و تفسیر چگونگی فهم پژوهشگران و کارورزان حوزۀ مدیریت آموزشی از مفهوم «رهبری آموزشی» در مقالات منتشر شده در مجلات علوم تربیتی، شناسایی موضوعات و رویکردهای مورد استفاده از سوی نویسندگان جهت مطالعه این مفهوم، هدف اصلی مقاله است. یافتهها نشان داد که حدود 89 درصد از مقالات موردبررسی، با رویکردهای اثباتگرایانه و روشهای کمّی به انجام رسیدهاند. در فراتحلیل کیفی مقالات مشخصگردید که الگوهای رهبری مختلفی مانند رهبری تحولی، توزیعی، اخلاقی، امنیتمدار، درسی، معنوی و خدمتگزار مورد مطالعه قرار گرفتند که با آنچه در مرزهای مفهومی دانش در مطالعات خارجی وجود دارد، مطابقت داشت. برخی از الگوها نیز به نظر میرسد بیش از آنکه تحت تأثیر موضوعات حوزه در سطح فراملی باشند، بیشتر از فرهنگ و باورهای ارزشی جامعه اسلامی ایرانی متأثر بودند. همچنین برخی الگوهای نوین رهبری مانند رهبری عدالتمحور، فناورمحور و رهبری تعلیم و تربیتمحور، با وجود محبوبیت کنونی نزد محققان خارجی، هنوز مورد توجه پژوهشگران داخلی قرار نگرفتهاند. تحلیلها نشان داد که رهبری آموزشی با دامنهای از تغییرات در محتوا، الگوهای نوشتاری، و پارادیمهای پژوهشی در چند سال اخیر روبرو شده که گویای نوعی حرکت به سمت نشاط فکری و بالندگی حوزه است. به اینمعنی که رهبری آموزشی از موضوعی بینالمللی با پسزمینهای در نظریات سازمانی و نویسندگان مرد تک نفره، به مبحثی تبدیل شده که در نشریات داخلی علومتربیتی مقالاتی نسبتاً فراوان با راهبردهای متفاوتتر، چند نویسنده و با مشارکت زنان پژوهشگر مشاهده میشود. به موازات این تغییرات مثبت، کاهش مشارکت کاروزران در نوشتن مقالات احساس میشود.
مدیریت آموزشی
ناصر شیربگی؛ خلیل غلامی؛ هایده احمدی
چکیده
هدف اصلی پژوهش دستیابی به اطلاعاتی غنی از تجارب و واکنشها به فرایند مصاحبههای استخدامی آموزشوپرورش بود. ازاینرو، با جهتگیری معرفتشناسی تفسیری یک طرح تحقیق آمیخته اکتشافی (بخش کیفی با راهبرد پدیدار نگاری و بخش کمّی با راهبرد توصیفی-پیمایشی) اتخاذ گردید. میدان تحقیق آموزشوپرورش شهر سنندج و جامعه موردمطالعه معلمان و کارشناسان ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش دستیابی به اطلاعاتی غنی از تجارب و واکنشها به فرایند مصاحبههای استخدامی آموزشوپرورش بود. ازاینرو، با جهتگیری معرفتشناسی تفسیری یک طرح تحقیق آمیخته اکتشافی (بخش کیفی با راهبرد پدیدار نگاری و بخش کمّی با راهبرد توصیفی-پیمایشی) اتخاذ گردید. میدان تحقیق آموزشوپرورش شهر سنندج و جامعه موردمطالعه معلمان و کارشناسان شاغل در آموزش و پرورش و مدرسان پردیس های دانشگاه فرهنگیان بودند. در بخش کیفی41 نفر که بهصورت هدفمند و با حداکثر تنوع برای مصاحبه نیمه ساختاریافته برگزیدهشده بودند مشارکت کردند. تجارب مشارکتکنندگان از فرایند مصاحبه استخدامی در پنج الگو تحت عناوین جامعهپذیری، دستیابی به اطلاعات، حذف غیرخودیها، شایسته گزینی و دیوار شیشهای ترسیم گردیدند. در بخش کمّی پژوهش با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم400 نفر (شامل 204 مرد و 196 زن) برای مشارکت انتخاب شدند.گردآوری اطلاعات در بخش کمی با پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت که روایی و پایایی آن با استفاده از فنون تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون آلفای کرانباخ مورد تأیید قرار گرفت. نتایج بخش کمی نشان داد که مشکلات مصاحبههای استخدامی را میتوان به پنج عامل تحت عناوین: مسایل مربوط به مصاحبهشوندگان، خطاهای ادراکی، شاخصهای روانسنجی، مشکلات فرایندی و رویکرد مستبدانه در مصاحبه کاهش داد. در اولویتبندی مشکلات از دیدگاه پاسخ گویان، مسایل مربوط به مصاحبهشوندگان و خطاهای ادراکی از مهمترین مشکلات مصاحبههای استخدامی در آموزش و پرورش بودند.
مدیریت آموزشی
ناصر شیربگی؛ نعمت اله عزیزی؛ شیلا امیری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی درک اولیاء و معلمان از پدیده مشارکت و مداخله والدین در آموزشو پرورش فرزندان صورت گرفت.روش بررسی این پژوهش مدل آمیختهی اکتشافی است. میدان تحقیق معلمان و والدین مدارس دخترانه سه دوره تحصیلی (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) شهر کرمانشاه بود. جمعاً 200 نفر از معلمان و 210 نفر از والدین (110 نفر زن و 100 نفر مرد) از مناطق ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی درک اولیاء و معلمان از پدیده مشارکت و مداخله والدین در آموزشو پرورش فرزندان صورت گرفت.روش بررسی این پژوهش مدل آمیختهی اکتشافی است. میدان تحقیق معلمان و والدین مدارس دخترانه سه دوره تحصیلی (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) شهر کرمانشاه بود. جمعاً 200 نفر از معلمان و 210 نفر از والدین (110 نفر زن و 100 نفر مرد) از مناطق مختلف اقتصادی– اجتماعی شهر کرمانشاه به عنوان نمونه آماری در بخش کمی تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی یک پروتکل مصاحبه نیمه ساخت یافته و در بخش کمّی پژوهش،پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر مؤلفههای بخش کیفی و ادبیات پژوهشی بود که با روش تحلیل عاملی اکتشافی و ضریب آلفای کرونباخ روایی و پایایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. از دادههای حاصل از مصاحبه مقولههای چگونگی مشارکت در آموزش، نوع تعامل و تأثیرات روانی و اجتماعی مشارکت استخراج گردید. تقریباً هیچکدام از والدین تعمداً در فرایند آموزشی مداخله نکرده بودند و شواهدی از همفکری والدین جهت مشارکت گروهی مشاهده نشد.تحلیلها نشان داد که اگرچه والدین از لحاظ نظری از اهمیت مشارکت والدین در آموزش فرزندانشان تا حدی آگاهند اما در عمل به دلایل مختلف چندان در این فرایند درگیر نیستند. والدین اذعان داشتند که ارتباط کمی با معلمان دارند و از مشکلات آموزش فرزندانشان آگاهی کافی ندارند. میزان مشارکت داوطلبانه آنها در فرایند تحصیل فرزندانشان در سطح پایین بود و راهنمایی به فرزندانشان را در فرایند انجام تکالیف را نیز خیلی نادر گزارش کرده بودند. والدین در مقایسه با معلمان بیشتر خواهان تشویق فرزندانشان در انجام کارهای مدرسه بودند. در بین اولیاء مادران بیش از پدران دانشآموزان علاقمند به مسؤلیتپذیری در فرایند تحصیل فرزندانشان بودند. اما نوعی عدم تفاهم بین والدین و معلمان در چگونگی مداخله آموزشی وجود داشت. معلمان خیلی راغب نبودند که والدین در فرایند آموزش مداخله کنند. پژوهش حاضر توصیه میکند وقتی ابتکارات و برنامهها مبتنی بر روابط احترامآمیز و اعتماد بین کارکنان مدرسه و خانوادهها باشند در ایجاد و نگهداری پیوندهایی که پیشرفتتحصیلی دانشآموزان را حمایت میکند خیلی کارآمدتر خواهند بود. برقراری روابط مثبت با والدین و ارایه روشهای عملی به موفقیت آموزشی فرزندانشان کمک میکند اما عناصر دیگر مانند بهبود بخشیدن به برنامه درسی و آموزش نیز ضروری هستند.
محمدامجد زبردست؛ ناصر شیربگی؛ زهره قلاوند
دوره 18، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 187-206
چکیده
پژوهش حاضر رابطهی بین اعتماد و بوروکراسی توانمند در مدارس را مورد بررسی قرار داده است. روش انجام پژوهش، توصیفی- همبستگی و جامعهی آماری، شامل کلیه دبیران مدارس متوسطهی شهر سنندج میشدند. نمونه مورد مطالعه شامل 260 دبیر که به صورت تصادفی طبقهای از جامعه یاد شده، انتخاب گردیدند. ابزار اندازهگیری شامل دو پرسشنامه اقتباس شده از ...
بیشتر
پژوهش حاضر رابطهی بین اعتماد و بوروکراسی توانمند در مدارس را مورد بررسی قرار داده است. روش انجام پژوهش، توصیفی- همبستگی و جامعهی آماری، شامل کلیه دبیران مدارس متوسطهی شهر سنندج میشدند. نمونه مورد مطالعه شامل 260 دبیر که به صورت تصادفی طبقهای از جامعه یاد شده، انتخاب گردیدند. ابزار اندازهگیری شامل دو پرسشنامه اقتباس شده از تحقیقات قبلی بودند که با بررسی مجدد اعتبار و پایایی، پایایی پرسشنامه اعتماد با 26 گویه و پایایی پرسشنامه بوروکراسی توانمند با 12گویه با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ، به ترتیب 85/0 و 72/0 به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها روشهای آماری همبستگی پیرسون، آزمون مستقل T و تحلیل واریانس استفاده گردید. نتیجههای پژوهش نشان داد که میزان اعتماد در بین دبیران در سطح بالایی قرار دارد. بین بوروکراسی توانمند و مؤلفههای اعتماد رابطهی مثبت و معنیداری وجود دارد. همچنین نتیجهی تحقیق نشان داد که بین سطح بوروکراسی توانمند دبیران زن و مرد تفاوت معنیدار آماری وجود دارد و بین دبیران از نظر اعتماد به والدین و دانشآموزان به لحاظ سطح طبقهی اجتماعی مدارس، تفاوت معنیداری وجود دارد.